بسم الله الرحمن الرحيم
احساس مسئولیت اجتماعی، در کلام امام جواد(ع)
به مناسبت ايام شهادت امام جواد ـ علیهالسلام ـ روايتی از وجود اقدس ايشان نقل میکنیم. در «تحف العقول» آمده است که آن حضرت از پدران بزرگوار خویش نقل فرمودند که خداوند فرموده است: « أوحى الله إلى بعض الأنبياء : أما زهدك في الدنيا فتعجلك الراحة ، وأما انقطاعك إلي فيعززك بي . ولكن هل عاديت لي عدوا وواليت لي وليا [1]».
امام محمد تقى عليه السلام فرمود: خداوند به یکی از پیامبران وحی کرد: زهد تو در دنیا موجب آسایش تو است كه به زودى به تو خواهد رسيد، و اما انقطاع تو از ديگران و پيوستن تو به من، موجب عزت تو خواهد بود؛ اما آیا بهخاطر من با دشمنم دشمنی کردی و با دوستم دوستی نمودی؟
زهد، عامل آسایش شخص در دنیا
« أما زهدك في الدنيا فتعجلك الراحة ». زهد بسیار خوب است؛ اما نفع آن به خود زاهد میرسد. خداوند در این روایت به پیامبر خود میفرماید: تو با زهد خود، شتاب كردي كه زودتر در راحتي و آسايش قرار بگيري.
در این روایت، زهد به راحتي خود شخص معنا شده است. زاهد براي راحتي و آسایش خود، شتاب به خرج میدهد و زهد پیشه میکند. زهد یعنی دلبستگي نداشتن به چیزی. ممكن است كسي پول و ثروت داشته باشد، اما به آن دلبسته نباشد و در صورت از دست دادن آنها، دچار ناراحتی و افسردگی نشود. چنین شخصی زاهد خوانده میشود. بنابراین اگر کسی به دنیا دل نبسته باشد، در آسایش و راحتی خواهد بود. هنگام از دست رفتن نعمتها، شخصی که دلبسته است، گرفتار ناراحتی و مشکلات میشود؛ اما کسی که دلبسته نیست، راحت و آسوده است. بنابراين، فایدة زهد به خود زاهد برمیگردد.
دل بریدن از مردم و توجه به خدا، موجب عزت انسان
« وأما انقطاعك إلي فيعززك بي ». انقطاع، یعنی از مردم بريدن و به خدا پیوستن. البته بريدن از مردم، نه به معنای معاشرت نکردن، بلکه به معنای چشم اميد به مردم نداشتن است. خداوند به پیامبر خود میفرماید: تو به مرتبهاي رسيدي كه مردم را مؤثر در امور نديدي و فقط خداوند را مؤثر ديدي. کسی كه اين گونه انقطاع پيدا كند، در بين مردم عزيز ميشود. بنابراین، فایده اين كار به خودت رسید و موجب عزت تو در بين مردم شد.
بين تقواي بالله و انقطاع الی الله و عزت و محبوبيت انسان، ملازمه وجود دارد. كسي كه تقوای بالله و انقطاع الی الله پيدا کند، خدا محبتش را در دل مردم قرار ميدهد. البته يك لازمه خارجي هم در اينجا وجود دارد و آن اینکه اگر انسان چشم طمع به مردم نداشته باشد و آنها را مؤثر نبیند، لامحاله به عزت میرسد. توضیح آنکه عزت در برابر ذلت است و ذلت از نياز پيدا ميشود. کسی که انقطاع الی الله پيدا کرده است، حتي در كارهاي جزئی خود، به تمایل یا اکراه مردم توجهی ندارد و کار را فقط برای خدا انجام میدهد. این امر، موجب بینیازی او از مردم و در نتیجه عزت او میشود. با این بیان، روشن میشود که فایده انقطاع الی الله نیز به خود شخص برمیگردد.
دوستی و دشمنی برای خدا، و احساس مسئولیت اجتماعی
« ولكن هل عاديت لي عدوا وواليت لي وليا ؟». زهد، با همه ارزشي كه دارد، و نیز انقطاع الی الله، منفعت شخصی دارند و فايدهشان به خود فرد برمیگردد؛ اما كاری که صرفاً براي خدا باشد، چیست؟ خداوند در این روایت میفرماید، كاري كه باید براي من انجام شود اين است كه در اجتماع، بيمسئوليت نباشید. از مردم كنار نكشيد و تنها به فکر خود نباشید. مؤمن باید به اجتماعی که در آن زندگی میکند، نگاه کند و نسبت به آنچه پیرامون او واقع ميشود، احساس مسئوليت نماید.
اگر در جامعه، كسي در برابر ارزشهای الهی ايستاده است و با آنها مقابله ميكند، باید در برابر او ایستاد و براي مقابله با او اقدام کرد. همچنین به یاری کسی برخاست که براي حفظ ارزشهای الهی گام برمیدارد.
دوستی و دشمنی، هم باید قلبی باشد و هم ظهور و بروز خارجی داشته باشد. نمیتوان در دل کسی را دوست داشت، اما در عمل هیچ کمکی به او نکرد؛ همچنین نمیتوان از اقدامات کسی بیزار بود، ولی در برابر او نایستاد و هیچ کاری انجام نداد.
بنابراين، آنچه از این روایت استفاده میشود این است که ارزشهاي اصيلی همچون زهد و انقطاع الی الله، اموری شخصیاند که فايدهشان به خود شخص ميرسد؛ اما آنچه مربوط به خداست و باید برای او انجام شود، كاري است كه فراتر از خود شخص است و به اجتماع مربوط میشود و آن، احساس مسئوليت نسبت به اجتماع و موضعگیری در برابر رویدادهای پیرامون خود بر اساس ارزشهای الهی است.
1. ابن شعبة الحراني، تحف العقول، ص455؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج66، ص238، ح7.