بسم الله الرحمن الرحيم
در ابتدا اين ديدار استاد دانشگاه ريوكوكو در مورد معرفي بيشتر مذهب تشيع و شيعه از حضرت آيت الله علوي بروجردي سئوال كرد.
ايشان در پاسخ اين پرسش فرمود: اسلام عبارت است از مجموعه تعالیمی که پیامبرگرامی اسلام در 1400 سال پیش برای هدایت انسانها آوردند.
اسلام از زمان ظهور پیامبر تا رحلت ایشان مراحل سخت و پرفراز و نشيب، و حوداث و اتفاقات زیادی رخ داد، مانند آزار و اذيت رسول خدا و اصحاب ايشان، مهاجرت پیغمبر از مکه به مدینه و جنگهایی كه بر رسول خدا و اسلام پيش آوردند، تا اينكه اسلام در سطح جزیرة العرب گسترش یافت.
نظر شیعه بر این است که در زمان حضور پيغمبر، همانجور که ارتباط بین خدا و مردم به وسیله پیغمبر است، بعد از رحلت پیغمبر اکرم، امامت نيز ادامه راه نبوت است. و رشته امامت باید تا آخر ادامه پیدا کند. زيرا احکام و معالمي که پیغمبر اكرم آورده، باید به وسیله امامت بيان شود. از اين رو بنابر نظر شیعه، بعد از پیغمبر امام نقش اساسی را ایفا میکند. ما معتقدیم - و البته آن را با ادله قوی اثبات میکنیم- که شخص رسول الله(صلي الله عليه وآله)، امام بعد از خود را تعیین کرده و قرآن كريم بر این امر گواهی میدهد. علت اینکه مکتب شیعه و امامت، بعد از رحلت پیغمبر خدا در عامه مسلمانان ادامه پیدا نکرد، این بود که افرادي كه به پیغمبر ایمان آورده بودند، افراد مختلف بودند و هدف آنان از ایمان آوردن به حضرت متفاوت بود. با توجه به اینکه محیط جزیرة العرب و مردم آن سرزمين، در بسياري از اوقات در حال جنگ هاي بياساس و بيارزش، يا در حال تعدي و راهزني و شورش بودند. حتي بنابر نظر قدرتهاي بزرگ آن زمان، جزيرة العرب آنقدر بيقيمت و بيارزش بود كه ارزش سركوب شورشهاي واقع در آن سرزمين را نداشت. در اين محيط، برخي از ايمان آورندگان به پیامبر خدا در فکر بهانهای بودند تا خود را مطرح کنند. پیغمبر آیین و دين اسلام را مطرح کرد این افراد در دل آیین اسلام رشد و خودشان را مطرح کردند؛ و از آنجا كه اينها از جاهلیت قبل اسلام ريشههايي داشتند، مانند حالت ریاستي که قبل ظهور پیغمبر بر مردم مکه داشتند، بعد از ظهور اسلام رياست آنان در مكه به هم خورد. این افراد خودشان را با وضعیت موجود تطبیق دادند، یعنی با ظهور اسلام، اسلام را پذیرفتند و بعد با نماز و خدا هم مخالفتی نداشتند؛ اما بعد از رحلت پیغمبر شروع به تغییر روشهای حضرت کردند. ما از این تفکر، به اسلام جاهلی تعبییر میکنیم؛ آرام آرام در بین مسلمانان نفوذ کردند. خلفایی که بعد از پیغمبر انتخاب شدند، خليفه اول، دوم، بنی امیه و بنی عباس قرنها ادامه پیدا کرد و عملا این تفکر جاهلی جای خود را در بین مسلمانان باز کرد.
از نظر ما، شيعه تفکر اصیل اسلامی است که پیغمبر بدون هیچ تغییری آورده. و نقطه مرکزی شیعه مسئله امامت است. امام در نظر ما کسی است که دارای مقام عصمت است، چرا كه از جانب خدا ماموریت دارد و میتواند برای همه مردم و جامعه الگو باشد. یعنی امام واجد همه صفات اخلاقی و صفات ممتاز انسانی است. و اگر کوچکترین نقصی داشته باشد، از نظر ما این شخص امام نیست. امامت در شيعه ادامه پیدا میکند تا به امام دوازدهم ميرسد. از نظر ما امام دوازدهم بر اثر فشارها و ... از ديدگان غیبت پیدا کرده است. اعتقاد داريم، امام زمان، حاکم بر زمان و قوانین است، و نيز ايشان یک روز ظهور پیدا میکند، و بزرگترین عبادت برای ما انتظار ظهور فرج است. معنای انتظار ظهور این است که ما همیشه خود را محیا و آماده نگهداریم که اگر امام ظهور کرد بتوانیم در کنار ايشان اقامه عدل و داد و صلح كنيم، تا همه انسانها کنار هم آرام زندگی کنند.
استاد دانشگاه ريوكوكو: با صحبتهای شما متوجه شديم، وظیفه امام خیلی وظیفه مهمی است. اكنون بفرماييد نقش آیت الله بروجردی در دامان امامت و ولی فقیه به چه صورت است؟
حضرت آيت الله علوي بروجردي فرمود: اگر امام حضور داشته باشند، ایشان خودشان ادامه دهنده همه شئون مردم هستند، اما الان در دوران غیبت حضرت هستیم. در این دوران، امام کسانی را تعیین میکنند تا سرپرستی شیعه را برعهده داشته باشند. اما تذكر اين نكته لازم است، امام زمان در دوران غیبت شخص تعیین و انتخاب نمیکنند، بلکه تعیین معیار میکنند، یعنی امام معیارهایی را مشخص میفرمایند. و کسانی که دارای این معیار باشند، مانند فقیه باشد، تقوی و ديگر خصوصیات را... دارا باشد. این خصوصیات، افراد را به امام نزدیک میکند. لذا میتوانند تصدی مرجعیت شیعه را کنند. از اين رو، افرادي كه به عنوان فقیه یا مرجع تقلید با معیارهاي معين از ناحيه امام، مشخص میشوند از جانب امام تعیین شدهاند. ارزش این فقيهان و مراجع تقليد در دوران غیبت از این جهت است که اینان احکامی که به پیامبر وارد شده و ائمه بیان نمودند را استنباط میکنند و روی ادله مشخصی از منابع احکام مانند قرآن، حدیث، عقل و ... استخراج میکنند و در اختیار مردم میگذارند. اين نكته نيز قابل توجه است از نظر شيعه پیامبر اكرم و ائمه اطهار قانونگذار نیستند، بلكه خداوند تنها قانونگذار است، منتهي خداوند قانون را به پیغمبر خود ابلاغ میکند؛ و امام نيز از طرف پیغمبر آن را بیان میکند.
آنچه که این ادله را برای ما مشخص میکند اصول فقه نام دارد. اصول فقه، دانشی است که قواعد آن برای استنباط احکام شرعی به کار گرفته میشود. يعني با كمك علم اصول فقه احکام فقهی را استنباط میشود و در اختیار مردم میگذاریم. اما آنچه در اينجا مهم و قابل توجه ميباشد، این است که مردم برای اینکه تشخیص بدهند از كدام يك از مراجع اعظام، تقليد كنند، آزادی عمل کامل دارند. الزامی نیست که باید حتما اين مرجع تقليد را انتخاب کنند؛ یعنی اگر تشخیص دادند که این شخص – آیت الله العظمي بروجردی- فقیه، متقی و اعلم از دیگران هست آن زمان باید و بر او واجب میشود از ايشان تبعیت کنند. اما انتخاب اعلم و متقی بودن افراد بر عهده خودشان است. نكته ديگر اينكه: بر مردم واجب است احکامی که در علم فقه به عنوان فتوي صادر و استخراج میشود تبعیت كنند والا نظر فقیه و مرجع تقليد در غیر از احکام، يعني موضوعات خارجی حجت نیست؛ لذا بايد مردم خودشان موضوع را تشخیص دهند.
در طول تاریخ شیعه فقها و مراجع تقلید به طور طبیعی پناه مردم بودند و در تمام مشکلات و سختيها مردم را یاری میکردند. در قیام مشروطه مردم از دیکتاتوری در زمان قاجار به تنگ آمدند و به مراجع تقليد پناه آوردند، مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، مرحوم میرزای نائینی در نجف و مرحوم سید محمد طباطبایی این مراجع بزرگ تقليد پيشگام در نهضت مشروطه بودند. چرا؟ چون مردم به اینان نیاز پیدا کردند و در خواست كردند که شما به ميان بياييد و حق ما را بگیرید و اینان در راس نهضت واقع شدند و مردم به دنبال آنان حرکت کردند. و نيز قبل از مشروطه مثلا در زمان ناصرالدین شاه قرار داد فروش انحصاري تنباکو با انگليس بسته شد. مرحوم میرزای شیرازی دخالت کرد، همه مردم تبعیت کردند و ناصرالدین شاه عقب نشینی کرد. آیت الله بروجردی یکی از همین فقها است، منتهي ایشان به علت محبوبتی که در بین مردم پیدا کردند، تنها مرجع تقلید شیعه بودند. و میلیونها شیعه از ایشان تقلید میکردند، تا زماني كه آیت الله بروجردی در اين دنيا بودند، با اینکه در زمان حکومت محمدرضا پهلوی بود اما آنها جرات نمیکردند که به نسبت حقوق مردم تخطی کنند. لذا زماني که ایشان فوت كردند پرده دریها شروع شد. در انقلاب اسلامي ایران نيز مردم نیاز به رهبر و پيشوا داشتند و به طور طبیعی به سمت روحانیت آمدند و مرحوم حضرت امام خمینی(ره) مقتدا و پرچمدار انقلاب اسلامی ایران شدند،
استاد دانشگاه ريوكوكو: در این دوره مهم ترین وظیفه ای که اختصاص به علما دارد را بیان کنید:
در هر دورهای علما یک وظیفه اصلی دارند که عبارت از بیان احکام است یعنی علما وظیفه دارند، احکامی که پیامبرآورده و ائمه محافظت کردند آنها را بیان کنند.
دوم. یک حالت خدمت گذاری به مردم داریم با مردم یک پیوند ناگسستني پيدا كردهايم. آیت الله بروجردی یک تعبیری دارند که ميفرمايند: نسبت علما با مردم، نسبت ماهی و آب است. ماهی داخل آب زنده است و ما در ميان مردم قیمت داریم. و اگر روزی ما از مردم جدا شدیم ارزش خودمان را از دست دادیم. این دو وظیفه عمده را ما داریم.
يك مطلب مهم خدمت شما بيان كنم، مکاتبی که هدایت بشر را برعهده دارند. تفاوت ندارد اسلام باشد یا بودیسم. این مكاتب، یا الهی هستند، يعني مستقیم از طرف خدا آمده، یا انسانی احساس وظیفه کرده و دستورالعملي را بيان كرده باشد، برای نجات انسانها آمدهاند. ازاين رو هرچند در عقاید، احکام و اعمال اختلافات زیادی داریم، اما یک هویت مشترک داریم و آن تعالي انسانی است. در میان تمام مردم و انسانها فضائل اخلاقی و ارزشهایی مشترک است. ما و شما قصد داريم این فضائل را در بین همه انسانها ترویج کنیم. و این اعتقاد یک سرمایه برای انسانها است. یکی از نويسندگانی که درباره استالین کتاب نوشته، میگوید: وقتی استالین اواخر عمر پیر شده بود، آدم بدبختی بود؛ زيرا قدرت داشت، اما نه اعتقادی بود که بتواند به آن دل ببندد، و نه عشقی بود که بتواند به آن دل خوش کند. و لذا یک بی هویتی و سرگردانی در تمام وجودش حس میشد و این برای انسان نقص است.
در مکتب ما به خصوص در شیعه و در زبان امیرالمومنین و نهج البلاغه برای همه مکتبهایی که اخلاق را ترویج میکنند، ارزش قائل میشویم، و لذا ما میتوانیم با شما در این جهت ارتباط و یک رسالت مشترک داشته و در برابر کسانی که بیاعتقادی، بیایمانی و ارزشهای اخلاقی را نسبی میپندارند، اتحاد داشته باشیم.