وجود مقدس امام سجاد (عليه السلام) در ابتدای دعای مکارم الاخلاق میفرمایند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.[1]
امام سجاد علیه السلام در اين حديث شريف بعد از صلوات بر محمد و آل محمد، از خداوند درخواست دارند كه خدايا ايمان و یقین ما را کامل گردان و نيت ما را به احسن النيات تبدیل فرما.
کسب درجات یقین، رهین توفیق الهی است
در عبارت اول صحبت از بلوغ ايمان است و در عبارت دوم، بحث از جعل یقین به افضل الیقین است نه بلوغ یقین؛ در حالی که يقين نیز، دارای درجات مختلف است و سير صعودي دارد؛ اما امام علیه السلام ميفرمايد: « وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ»؛ چون درجات يقين، به عنايت الهی نياز دارد؛ یعنی بايد آن عنايت باشد تا ظرف انسان متقی، قابليت تام براي افضل اليقين را پيدا بكند و اين طور نيست كه ما بتوانيم همه مراتب يقين را خودمان طي كنيم.
لزوم ظرفیت بالا برای پذیرش یقین
اميرالمؤمنين خودشان به كميل زياد فرمودند: «يَا كُمَيْلُ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا».[2] دلها ظرف هستند و بهترين ظرفها، آن است كه گنجايش بيشتری داشته باشد. ما نياز به ظرفیت بيشتر براي مراحل بالای يقين داريم. لذا، معمولا افرادی كه در سير و سلوك هستند، ميگويند قدم اول، اتيان واجبات و ترك محرمات است و حتي ترك محرمات را بر اتيان واجبات مقدم ميدانند؛ چرا كه سيئات، گنجايش انسان را كم ميكند. مرتبه بعد آن است كه از رذائل اخلاقی اجتناب كنند؛ مثلا، حسد تا زمانی كه به فعل خارجي نرسيده باشد، حرمت شرعي ندارد؛ اما همين حسد در حالی که ظهور پیدا نکرده، در دل انسان غوغا ميكند و اين دل را به ورطه شكست ميرساند؛ پس، اگر انسان تهذيب نكند، رذائل اخلاقی به صورت صفات كامله رذایل در نفس ملكه ميشود و روح را ساقط ميكند و آن روح ساقط شده، حجابهايي پيدا ميكند كه مانع از تابش انوار است.
قابلیت انسان برای درک مراتب بالای یقین
در حالی که همين انسان به ما هو انسان قابليت دارد تا مراتب اعلاي يقين را طي كند و حتي ميتواند به آن حيثيتي که حق اليقين است، برسد؛ اما قابليت با فعليت تفاوت دارد و لذا انسان وقتي اين مراتب كمالي را كه در ايمان و يقين هست، طي ميكند، آثار و بركاتي دارد که دیگر با رذائل اخلاقي سازگاری ندارد، بلکه با كسب فضايل همنواست؛ به عبارت دیگر، در وجود انسان قابليتي ايجاد ميشود كه ميتواند ناسزا را بشنود، ولی كوچكترين عكس العملي هم در دلش ايجاد نشود. انسانهاي ضعيف با تملق خودشان را گم ميكنند، و در برابرِ بیاخلاقی دیگران، عكس العمل نشان ميدهند و اينها نشانه ضعف نفس است.
خداوند منشأ همه امور است
خدا رحمت كند مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد آملي، که يكي از بزرگان تهران بودند و ما در اوايل دوران طلبگي، خدمتشان ميرسيديم؛ ايشان تقرير صلوة مرحوم ميرزا را نوشته و شرحی هم بر منظومه سبزواري دارد و انسان عالم و مجتهدي بود. وی كسي بود كه در عصر خودش، داخل در شبه اعلميت بود. ما خدمت ايشان رسيديم و ايشان در مقام نصحيت به ما فرمودند كه من از خدا 90 سال عمر گرفتم و از همان ابتدا، طلبه بودم و وقتم را به بطلالت نگذراندم؛ بلکه اضافه بر اينكه در راه تحصيل تلاش كردم، در راه تهذيب هم كار كردم. ایشان اساتيدي را مثل مرحوم آقاي قاضي درك كرده بودند. ايشان ميفرمودند: بعد از 90 سال، به شأني رسيدم كه اگر مرا فحش بدهند، نه تنها در ظاهر عكس العمل نشان نميدهم، بلکه در دل من هم هيچ عكس العملي پيدا نميشود و كوچكترين رنجشي هم پيدا نميكنم. در مقابل، وقتي فردی بالای منبر شروع به تعريف كردن از من ميكند و ميگويد ایشان خیلی باسواد و چنین و چنان است، هنوز بعد از 90 سال خوشحال ميشوم؛ و ایشان با حالت گريان، فرمودند بعد از 90 سال، من هنوز حريف نفس خودم نشدم كه تعريف اين و آن چه ارزش و قيمتي دارد و چه تأثيري دارد. آن كسي كه اثرگذار است، او خدا است، اوست كه در همه شئون انسان تأثير ميگذارد و هر كه را بخواهد بالا و پايين میبرد. اگر او بخواهد بالا ببرد و تمام عالم سعي كنند که او را پايين بياورند نميتوانند و اگر بخواهد پايين بياورد، تمام عالم نميتوانند مانع کار او شوند.
مرگ یکی از مراتب یقین است
ما باید بدانيم که چه راه دشواري را در پيش داريم. در همين يقين، یکی از مراتبي كه ما باید آن را طي كنيم، مرگ است و اين مرگ، پردهاي است که از جلو چشم انسان برداشته ميشود. روح باقي است، قيامت، و سوال و جواب هست. قیامت انعکاس اعمال دنیوی ماست؛ جزا و عكس العمل از همين جا آغاز ميشود تا منتهی به قيامت گردد؛ با مرگ، ظرفيت وجودي انسان تغيير ميكند و اين بدن که قفسي بود در آن قفس باز ميشود تا پرنده روح آزاد شود.
اي خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست به اميد سر كويش پرو بالي بزنم
تاثیر اعمال در آخرت
اين روح آزاد ميشود و وقتي آزاد شد، همه درد و رنجهايي كه براي مرگ و سكرات آن گفته شده، در واقع همان دلبستگيها و چيزهايي است كه خودمان آنها را برای خود درست كردهايم؛ همانند بچه شیرخوار که وقتي ميخواهند او را بعد از دو سال شير ندهند، خیلی برای او سخت است؛ چرا که اين بچه دلبستگي دارد و نميتواند بفهمد که غذا و مائدهاي كه غير از این شير در اين دنيا هست، چقدر متنوع است. ما هم دلبستگي به مال و مقام، رياست و پول داريم، با اينكه در روايات تاکید شده که دلبستگي به چيزهاي فاني پيدا نكنيد. باید بدانيم که انسان فاني است. پدر و مادر ماندني نيستند، فرزند ماندني نيست و پول هم در معرض رفتن است. اين دلبستگيها ما را عذاب ميدهد و در وقت مرگ ما را اذيت ميكند. وقتي اين روح از اين قفس آزاد ميشود، اگر فضائل اخلاقي و ملكات همراهش باشد آنجا باطن خودش را نشان ميدهد، اما اگر خدای نكرده، رذيلهای، در دل و نفس من ملكه شده باشد، آنجا خودش را به صورت عذاب و درد و رنجی كه قرآن براي ما بيان ميكند، نشان ميدهد.
اينها هر كدام تجلي يك حيثيت وجودی در انسان است تا او را گرفتار خودش کند. نقل شده که آخوند ملا محمد كاشي به يكي از افراد عشاير اصرار کرد که اعمالت را تصحیح کن؛ زیرا این نماز و وضويت درست نيست. آن فرد ابتدا کاملا گوش كرد و بعد رو به مرحوم آخوند ملا محمد كاشي گفت: اگر اين نمازي كه تو ميخواهي آن را به من تعلیم دهی، نمازي است كه علي آن را ميخوانده، دیگر چنین نمازی را خدا نخواهد دید؛ من هم بيشتر از اين نمیتوانم و يك عمر همينطور بودهام.
علي بن ابي طالب علیه السلام در اين خلقت، يك استثنا است؛ او فردی است که تا شمشير بر فرق مبارکش اصابت کرد فرمود: فزت و رب الكعبه. آن شبي كه ميخواست به مسجد برود دلتنگي داشت که چرا لحظه وصال زودتر نميرسد، و اين آزادي من چرا آغاز نميشود؟ چرا ما اين را فقط در حالات اميرالمومنين علیه السلام ميبينيم؟ چون مرگ انسانِ والا و متعالي، همين است. اين نوع مرگ شوق دارد، ولذا عرفای اهل دل، شائق به مرگ بودند و انتظار آن را ميكشيدند كه آزاد شوند. اينها مراتبي از يقين است كه ميخواستيم آنها را بیان كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته.
[1]. الصحيفة السجادية، ص 92.
[2]. نهج البلاغة، ص 433.