English | فارسی
چهارشنبه 05 آذر 1393
تعداد بازدید: 1281
تعداد نظرات: 1

سلسله بيانات اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي در شرح دعاي مكارم الاخلاق

سلسله بيانات اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي در شرح دعاي مكارم الاخلاق

امام سجاد (ع) و درخواست ایمان کامل

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السّلَامُ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيّ الْأَفْعَالِ : اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيّتِي إِلَى أَحْسَنِ النّيّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ .

دعا در طلب اخلاق ستوده و افعال پسنديده: خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ايمان مرا به كامل‌ترين مراتب ايمان برسان، و يقينم را برترین یقین قرار ده، و نيتم را به بهترين نيت‌ها و عملم رابه بهترين اعمال ترفيع ده .

امام سجاد (ع) در دعاي مکارم الاخلاق پس از درود و صلوات بر پيامبر و خاندان مطهر ايشان مي‌فرمايند: «بَلّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ». بلّغ، يعني برسان. رساندن و ابلاغ هميشه در مقام تكميل است؛ يعني چيزي الآن هست؛ اما مي‌خواهيم صعود کند و به حد کمال برسد. ايمان نيز به ‌معناي باور است. ايمان به خدا يا معاد، يعني اينکه انسان خدا و معاد را باور كند. باور هم درجاتي دارد؛ چنان‌که مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي، براي ايمان و يقين سه مرتبه قائل شده است: علم اليقين، عين اليقين و حق اليقين.

مراتب ایمان

علم اليقين

باور انسان گاهي دانستي است. باور دانستي مثل كار علما و دانشمندان است که بحث و استدلال مي‌کنند و صغري و كبري مي‌چينند و نتيجه‌گيري مي‌کنند. اين نتيجه، معلوم است و علم ما به آن تعلق مي‌گيرد. اين يك مرتبه از باور است که خواجه آن را علم اليقين مي‌نامد و ما به آن مي‌گوييم باور علمي. بيشتر باورهاي ما، بلکه 99 درصد آنها، باورهاي علمي‌اند.

عين اليقين

باور مرتبه بالاتري هم دارد که به آن عين اليقين يا باور عيني گفته مي‌شود. مانند اينكه علاوه بر علمي که پيدا كرده‌ايم، خود معلوم را هم ببينم. باوري كه با ديدن توأم شود، مرتبه بالايي از ايمان است. براي مثال، آتش يك وجود علمي دارد و يك وجود عيني؛ يعني علاوه بر اطلاعات علمي درباره آتش، آن را در خارج هم مي‌بينيم. البته ديدن همه باورها براي همه ممكن نيست؛ اما برخي از افراد هدايت‌ يافته مي‌توانند برخي از امور را ببينند؛ مانند زيد بن حارث. او از اصحاب رسول اكرم (صلي الله عليه وآله) بود. روزي خدمت پيامبر (صلي الله عليه وآله) رسيد. حضرت احوالش را پرسيدند. جواب داد:«أصبحت موقناً». حضرت نگاهي به او كردند و پرسيدند: ادعاي بزرگي كردي. بگو نشانه‌اش چيست؟ زيد گفت: يا رسول الله! الآن مي‌بينم از ميان اصحابي كه اينجا نشسته‌اند، كدامشان در بهشت‌اند و كدامشان در جهنم. آن گاه به پيامبر (صلي الله عليه وآله) عرض کرد: مي‌خواهي بگويم؟

گفت گويم يا فروبندم نفس                         لب گزيدش مصطفي يعني كه بس

هركه را اسرار حق آموختند                        قفل كردند و دهانش دوختند

آنان که به مقام عين اليقين مي‌رسند، هرچند بسياري از حقايق را مي‌بينند، اما حق گفتن آنها را ندارند.

حق اليقين

مرتبه بالاتر از علم اليقين و عين اليقين، حق اليقين است؛ يعني حقيقتي را با تمام وجود لمس کنيم و دريابيم. در مثال آتش، گاهي به آن علم داريم؛ گاهي آن را مي‌بينيم؛ اما در مرتبه بالاتر، آن را لمس مي‌کنيم و آتش دست ما را مي‌سوزاند. اين مرتبه، حق اليقين است. درباره معاد و قيامت هم بايد به چنين مرتبه‌اي از باور برسيم؛ به گونه‌اي که متنعم باشيم به بهشت و معذب باشيم به جهنم. اين حق اليقين است.

اينها مراتبي است كه باور انسان مي‌تواند طي كند و هم شامل امور عادي زندگي مي‌شود، مانند مثال آتش؛ و هم شامل امور اعتقادي و معنوي مي‌شود؛ مانند ايمان به معاد و روز قيامت. در زمينه باورهاي معنوي، اگر ما بتوانيم همان مرحله اول، يعني علم اليقين را درست طي كنيم، کار بزرگي كرده‌ايم.

علم هم خود مراتبي دارد. در علوم تجربي هيچ گاه يقين صد در صدي حاصل نمي‌شود. مثلاً روش‌هاي طبي در امر داروسازي، درصدهاي عقلايي دارد. براي مثال، دارويي که براي ويروس جديد ابولا آزمايش مي‌كنند، وقتي به اين نتيجه مي‌رسند كه مثلاً 55 درصد احتمال تأثير دارد، سريع آن را توليد مي‌كنند و به بيمار مي‌دهند. بنابراين، در خود علم هم دانستن انسان، مقول به تشكيك است و مراحل مختلفي دارد.

باور علمی به خدا، عامل تقوا و پرهیزگاری

باور در بین مردم عادي ممكن است تفاوت كند؛ اما در میان علما نوعاً ریشه در دانستن و علم دارد. علما با حساب و کتاب و چینش قضایای منطقی به نتایجی که می‌خواهند می‌رسند. این نوع باور، باور علمي است که خيلي درجه بالایی نيست. البته این مرحله، یعنی چینش قضایا و رسیدن به نتیجه منطقی کاری بسيار دشوار است؛ اما تازه مرحله اول و پایین‌ترین مقام است. در این مرحله، اين باور از نظر علمي در انسان پيدا می‌شود كه واقعاً خدا هست.

گاهی اوقات مباحثات و استدلالات علمی هست، اما با عمق جانمان باور پیدا نمی‌کنیم. اگر ما به صفات خدا و حضور او باور داشتیم، هیچ گاه گناه نمی‌کردیم؛ چنان‌که در روايت آمده است که انسان وقتی کودکی را در کنار خود می‌بیند، جلوی او گناه نمی‌کند؛ چون ممكن است آنچه را دیده است، نزد دیگران بگويد و آبروريزي به‌ پا كند. ما خدا را اينقدر هم ما باور نداریم و حضور او را احساس نمی‌کنیم.

باور به حضور خدا، عامل پرهیز حضرت یوسف (ع) از گناه

در داستان حضرت يوسف (عليه ااسلام) آمده است که وقتی زليخا او را به داخل اتاق‌هاي پي‌درپي کشاند، در داخل اتاق هفتم بتی داشت که آن را می‌پرستید. حضرت یوسف (عليه ااسلام) دید زلیخا دستمالي برداشت و روي سر آن بت كشيد. دلیل آن کار را پرسید. زلیخا گفت: اين خدای من است اين پارچه را رويش انداختم تا ما را در حال گناه نبيند. حضرت يوسف (عليه ااسلام) با خود گفت: او نسبت ‌به بت خودش اين گونه باور دارد، آن گاه من نسبت‌ به خدایی كه شاهد من است، باور نداشته باشم؟ حضرت یوسف (عليه ااسلام) پيامبر است و مقام عصمت دارد؛ اما چرا روايت به اين مسئله تنبه داده است؟ براي آنکه به امثال ما توجه داده شود كه ما گاهي براي اعتباریات ارزش قائليم و جلوي افراد گناه نمي‌كنيم، اما از خدا غفلت می‌کنیم. اين خلاف «قولو لا اله الا الله تفلحوا» است. اگر ما باور داشته باشیم که خدا تنها کسی است كه اراده‌اش تأثير می‌كند و مؤثري جز او نيست، هرگز در برابر او عصیان نمی‌کردیم.

شیخ جعفر شوشتری و توصیه به شرک به خدا!

مرحوم شيخ جعفر شوشتري در زمان قاجار در تهران در مسجد سپهسالار (شهيد مطهري فعلی) منبر می‌رفت. در يكی از روزهای ماه رمضان به مردم مي‌گويد: فردا بياييد مي‌خواهم حرفي بزنم كه نه خدا گفته، نه پيغمبر و نه امام‌. فردا همه آمدند و جمعيت عظيمي تشکیل شد. شیخ بالای منبر رفت و گفت: ايها الناس! خدا و پیغمبر و امام مي‌گويند: بياييد موحد باشيد؛ قولوا لا اله الا الله تفلحوا. اما من مي‌خواهم چيزي بگويم كه هيچ كدام نگفته‌اند و آن اينكه شما را به‌خدا بیایید مشرك شوید و خدا را هم  در كارهایتان شریک کنید. شما در كارهايتان تمام تأثير را براي ديگران قائل هستيد و خدا را نمی‌بینید. بیایید لااقل خدا را هم در كنار ديگران ببينيد و مشرك شوید. کار شما از اين حرف‌ها گذشته است. اصلاً براي خدا ارزشی قائل نيستيد و حضور او را باور نداريد. بیایید در كنار ديگران، خدا را هم مؤثر بدانيد.

اشکال کار ما اینجاست. به همین دلیل است كه امام سجاد (عليه ااسلام) در آغاز دعای مکارم الاخلاق می‌فرمایند: «و بلغ ايماني اكمل الايمان»؛ چون همين باور علمي ما هم افاضه‌ای از ناحیه اوست. ملاصدرا می‌گوید: ‌من صغري و كبري می‌چینم؛ اما نتيجه‌اي كه مي‌گيرم افاضه است؛ يعني تا خدا نخواهد، نتيجه‌ای حاصل نمي‌شود. نه تنها در فقه و اصول، بلکه در كل علوم این گونه است.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تصاویر
  • سلسله بيانات اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي در شرح دعاي مكارم الاخلاق
فایلهای پیوست
نظر بینندگان
کاربر ناشناس
چهارشنبه, 05 آذر,1393
سلام علیکم بر مدیر محترم سایت مطالب واقعا عالیه لذا از شما سوالم اينه این کلاس مکارم الاخلاق حاج آقا چه موقع برگزار میشه ؟آیا برای طلاب آزاده یاخیر خصوصیه؟؟
-------------------------------------------------------------
پاسخ:
حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله مقيد به اين هستند كه روز چهارشنبه در ابتداي درس خارج اصول و انتهاي درس خارج فقه به مدت 10 الي 15 دقيقه بيانات اخلاقي بيان بفرمايند.
لذا در اين زمان افرادي از غير طلبه ها هم حضور دارند و از بيانات استفاده ميكنند.
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان