English | فارسی
یکشنبه 11 آبان 1393
تعداد بازدید: 1091
تعداد نظرات: 0

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون درس هايي از عاشورا

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون درس هايي از عاشورا

بسم الله الرحمن الرحيم

  درس های عاشورا

شكل‌گيري حركت سيدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ و عاشورا بنياني است كه در طول تاريخ برای ما آموزندگي دارد. كلاس درسی است كه ما همواره مي­توانيم در زندگي فردی و اجتماعی خود از آن بهره‌برداری کنیم.

 آزادی‌خواهی و ظلم‌ستیزی

نهضت سيدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ با اينکه این همه تكرار مي­شود، هنوز کارایی دارد؛ به گونه‌ای که پس از گذشت بیش از هزار سال، الهام‌بخش حرکت آزادی‌بخش رهبر هند، مهاتما گاندی، بر ضد استعمار انگلستان می‌شود.  گاندي با اینکه هندومذهب بود، می‌گوید: محرك من براي آزادي هند و روش مبارزة من، درسي بود كه از كربلا و امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ آموختم؛ و آن اینکه مهم نيست تو تنهایی و مردم با تو همراه نيستند؛ اگر در برابر ظلم و بيداد بايستي، برنده خواهي شد؛ به هر قيمتي كه باشد. ازاین‌رو با اينكه همة مردم هند آمادگي قیام را نداشتند، من حركت مسالمت‌آمیز خود را آغاز كردم؛ همان گونه كه حرکت سيدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ نیز مسالمت‌آمیز بود و دشمنان آن حضرت بودند که جریان کربلا را به خشونت كشيدند. بازتاب نهضت امام حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ در تاريخ، این گونه موج‌آفرینی می‌کند؛ پس چرا ما از این مکتب درس نگيريم؟

 حاکمیت فضیلت‌ها و ارزش‌ها

یکی از درس­هاي عاشورا این است که به ما مي­آموزد راه را پيدا كنيم و نشانه‌ها را گم نکنیم. امروزه همه حركت­هاي اسلامي كه در حال شكل‌گیری است، خواسته یا ناخواسته در همين راه قرار دارند؛ چون راه مقابل امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ راه يزيدبن‌معاويه است؛ يعني حكومت رذيلت در برابر حاكميت فضيلت قرار دارد. حکومتی كه بر پایه‌های زر و زور و تزوير استوار شده باشد، حکومت رذيلت‌ها و ضدارزش‌هاست. اساس بعثت پیامبر ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ و شعار «قولوا لا اله الا الله» نیز درهم‌کوبیدن چنین حاکمیتی بود؛ یعنی همه حاکمیت فقط از آن خداست و زر و زور و... هیچ ارزشی ندارند. حرکت در مسیر الهی و در نظر گرفتن رضای خداست که به هر کاری ارزش می‌دهد. تجسم والای اين معنا، اميرالمؤمنين ـ‌علیه‌السلام‌ـ و حکومت پنج ساله اوست.

 علی‌(ع) تجسم فضیلت‌ها

عقيل که در دوران خلافت برادرش علي‌بن‌ابي‌طالب ـ‌علیه‌السلام‌ـ نابینا شده بود، روزی خدمت امیرالمؤمنین رسید و از او درخواست کرد که سهمیه‌اش را افزایش دهد.[1] اميرالمؤمنين ـ‌علیه‌السلام‌ـ فرمودند: اگر توانستيم سهميه همه مسلمانان را افزایش دهیم، سهميه تو را هم خواهیم افزود. عقيل گفت: ما از خدا مي­خواستیم که برادرمان به خلافت برسد تا به نوايي برسيم. اما اميرالمؤمنين ـ‌علیه‌السلام‌ـ بيش از سهم دیگر مسلمانان به برادرش كمك نكرد. عقيل هم در مقابل، نزد معاويه رفت و از او درخواست کمک کرد. معاويه از او بسیار استقبال كرد و به او وعدة ثروت و دارایی بسیاری داد؛ اما در مقابل با او شرط کرد که فردا در مسجد شهر در بالای منبر و در برابر مردم از علي ـ‌علیه‌السلام‌ـ بدگویی کند. عقيل این شرط را پذيرفت. هنگام شب که عقیل در قصر معاويه نشسته بود، عمروعاص به او گفت: با معاويه به چه توافقي رسيدي؟ عقیل شرح ماجرا را بیان کرد. عمروعاص گفت: آنچه معاويه مي­خواهد به تو بدهد، تو را بی‌نیاز می‌کند؛ اما قيمت علي بیش از این است. عقيل به خود آمد و و همان شب، بدون آنکه پولی بگیرد، برگشت و علي ـ‌علیه‌السلام‌ـ را ترجيح داد.

 حسین(ع) و قیام برای حاکمیت ارزش‌ها

امام حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ نیز منادي چنین حركتی است. آن حضرت، شناسنامه انقلاب خود را بسیار روشن و شفاف عرضه مي­كند: ألا ترون أنّ الحق لا يُعمل به وأنّ الباطل لا يتناهي عنه؟ فلْيرغب المؤمن في لقاء الله حقاً[2]؛ آیا نمی‌بینید که كسي به حق عمل نمي­كند و همه از حق روي‌گردن شده‌اند؟ دلیل آن نیز ترويج باطل و ضدارزش‌ها توسط حکومت است. همان چيزهايي كه پيامبر ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ براي از بین بردن آن آمده بود ـ‌حاکمیت پول و زورـ دوباره در جامعه زنده شده‌اند. در چنین شرایطی، انسان مؤمن بايد جانش را در طبق اخلاص بگذارد و به خدا تقدیم كند. اگر امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ قیام نمی‌کرد، همه چيز نابود مي­شد و مردم گمان مي­كردند که اصلاً پيامبري نیامده و اگر هم آمده است، همين ارزش­هاي رایج را آورده است؛ نماز اول وقت؛ روزه‌های سخت و ...؛ اما کاملاً بی‌معنا و بی‌محتوا. در چنین جامعه‌ای، شخصی همچون يزيد ولی امر مسلمین و واجب‌الاطاعه دانسته می‌شود؛ شخصی که در اشعار کفرآمیز خود می‌خواند:

لعبت هاشم بالملك فلا           خبر جاء ولا وحي نزل[3]

 این همان منطقي است كه معاويه ترویج می‌کرد. اما دیدگاه سيدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ كاملاً در برابر اين طيف قرار دارد؛ چنان‌که اميرالمؤمنين ـ‌علیه‌السلام‌ـ نیز در برابر چنین تفکری ایستاده بود. آن‌گاه که آن حضرت با اصرار مردم به خلافت رسید، در نخستین حکم خود،‌ معاویه را از امارت شام عزل کرد. همة یاران آن حضرت به ایشان عرض کردند که عزل معاویه مصلحت نيست؛ او در شام بسیار نفوذ دارد و ساکت نمی‌نشیند. حضرت فرمودند: من مصلحت‌اندیشی نمی‌کنم. من نمی‌توانم خلیفه باشم و از طرف من کسی در منطقه­اي حاکم باشد که كه بر مردم ستم كند و برخلاف مسير حق و عدل حكم براند. در این صورت، نزد خدا پاسخی نخواهم داشت. دست‌کم باید اعلام شود که حاکمیت معاویه از طرف من نيست.

 رضایت الهی معیار همه امور

درسی كه می‌توان از مکتب سيدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ گرفت اين است كه اگر معيار كار ما رضای خدا باشد، يعني دوستی‌ها و دشمنی‌هایمان براي خدا باشد، همیشه ماندگار خواهیم بود؛ چنان‌که امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ و یارانش را به شهادت رساندند؛ همة مردانی را که در کاروان اباعبدالله بود، به‌جز امام سجاد ـ‌علیه‌السلام‌ـ كه بیمار بود و امام باقر ـ‌علیه‌السلام‌ـ كه کودکی چهار ساله بود، کشتند و زنان و کودکان را اسیر کردند و به شام بردند؛ و برای آنکه حتی اثری از اجساد شهدای کربلا نماند، بر بدن‌های ایشان اسب تاختند و آنها را سه روز بر روی زمين و زير آفتاب داغ رها کردند؛ بعدها نیز متوكل برای آنکه جلوی اثرگذاری مکتب حسینی را بگیرد، قبر سیدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ را تخريب کرد و بر آن آب بست؛ سپس روی آن را شخم زد؛ در این دوران نیز صدام برای خاموش کردن این شعلة نورافشان بسیار کوشید؛ اما با همة اینها، امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ و مکتب نورانی‌اش ماند و افزون بر آن، ما را هم در سایة خودش نگاه داشت و چراغ راهنمايي شد تا ما راه را تشخيص بدهيم و مسیر اسلام ناب و ارزش‌های الهی را گم نكنيم.

 محبت و دلسوزی ، حتی به دشمن

سیدالشهدا ـ‌علیه‌السلام‌ـ نه‌تنها برای دوستداران خود امام رحمت است، برای دشمنانش نیز دلسوز و هدایتگر است. لحظه‌ای که شمر بر روي سينة امام حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ نشست، حضرت به او گفتند: مي­خواهي چه كني؟ گفت: مي­خواهم سر از بدنت جدا كنم. امام فرمود: من با اين جراحت­ها زنده نمي­مانم و به هر حال مرا خواهند کشت؛ اما تو اين كا را نكن؛ چون كشتن من عواقب و عوارضي دارد که نمي­خواهم دامن‌گير تو شود. بگذار كسي ديگر مرا بكشد؛ در مقابل من بهشت را براي تو ضمانت مي­كنم. شمر گفت: نه! من نمي­خواهم این امتیاز را از دست بدهم. حضرت فرمود: پس صبر كن تا زنان و کودکان من كنار بروند، بعد سرم را جدا کن. شمر این را هم نپذیرفت. امام حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ حتی وقتی که در حال جان دادن است، امیدوار است كه قاتل او امكان ارشاد و هدايت داشته باشد.

 اين همان مكتب علي‌بن‌ابي‌طالب ـ‌علیه‌السلام‌ـ است. هنگامی که علي ـ‌علیه‌السلام‌ـ ضربت خورده و خون از سر مبارکش جاري شده بود، ديد که مردم ابن‌ملجم را گرفته‌اند و كتك مي­زنند. حضرت فرمود: رهایش كنيد؛ او را نزنید؛ مگرنمی‌بینید که چشمانش از ترس در حدقه‌اش مي­گردد؟ او را ببريد و اذيت نكنيد. هنگامی هم که برای حضرت شير آوردند، فرمودند: آیا برای ابن‌ملجم هم شير برده‌اید؟ امام مجتبي ـ‌علیه‌السلام‌ـ گفتند: بله! براي او هم شیر برديم. حضرت فرمودند: همين ظرف شيري را هم كه براي من آورديد، به او بدهید.

 اين مكتب اسلام است. امام ـ‌علیه‌السلام‌ـ حتي زير تيغ دشمن هم به قاتل خودش  به چشم بيمار نگاه مي­كند. امیرالمؤمنین ـ‌علیه‌السلام‌ـ در نهج‌البلاغه در توصیف پيامبر ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ می‌فرماید: طبيب دوّار بطبه[4]؛  پيامبر طبيبي بود كه خود به دنبال بیمارش می‌رفت تا او را درمان كند.

 محبت، پایه و اساس دین

دين یعنی عشق و محبت را در دل­ها كاشتن و كينه­ ها را از دل‌های برداشتن. هل الدين الا الحب[5]؟ آيا دين جز محبت است؟ منطق و مکتب امام حسین ـ‌علیه‌السلام‌ـ این است و می‌خواهد اين دین و این منطق را حاكم كند. ما تا مکتب عاشورا را داريم، ضربه نمي­خوريم و نباید از هیچ قدرتی واهمه داشته باشیم؛ نه از آمريكا، نه از بمب اتم و نه از هیچ چیز دیگر. در دوران جنگ تحميلي، آنچه ما را در برابر قدرت‌های بزرگ دنیا نگاه داشت، یاد امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ و آرزوی زیارت كربلا بود. ما اگر اين مكتب را با اين منطق داشته باشيم، كسي توانايي شكستن ما را نخواهد داشت؛ اما اگر از اين مكتب جدا شويم، ضربه خواهیم خورد؛ علت آن نیز اين است كه در این صورت، ضدارزش­ها حاکمیت خواهند یافت. مکتب امام حسين ـ‌علیه‌السلام‌ـ مکتب ارزش‌ها و حاكميت فضيلت­هاست و ما باید پاسدار و پرچمدار اين مکتب باشیم.

 والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

 

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] . كساني كه در جنگ­های دوران رسالت، همراه پیامبر ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ بودند، سهميه­اي از بيت‌المال داشتند. عقيل هم سهميه داشت؛ ولي این سهمیه کفاف زندگی او را نمی‌داد.

[2] . سید شرف الدین، المجالس الفاخرة في مآتم العترة الطاهرة، ص 226.

[3] . الاحتجاج، ج2، ص34.

[4] . نهج البلاغه(الشیخ محمد عبده)، ج1، خطبه108، ص206.

[5] . شیخ صدوق، الخصال، ص22، ح74

تصاویر
  • بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون درس هايي از عاشورا
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان