شیعه مرز ندارد و مليت برای ما مهم نيست؛ هر كجا كه شيعه هست همانجا مملكت ما و مرز ما است
بیانات حضرت آیتالله علوی بروجردی حفظهالله به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها در پایان درس خارج فقه، دوشنبه 07/23/ 1397
بسم الله الرحمن الرحيم
درس عبرت از حضرت رقیه سلاماللهعلیها
اين ايام و بنا بر نقل مشهور امروز با شهادت حضرت رقيه بنتالحسين صلواتاللهوسلامهعليهما مصادف است؛ کسانی که مثل ما سابقاً به سوريه رفتند به یاد دارند كه اين حرم و بارگاه نبود؛ دو تا اتاق بزرگ داخل بازار بود و ضريح كوچكی و تعدادی قفسه پر از اسباب بازي وجود داشت و معروف بود زنان شامی نذر ميكنند و حاجتشان كه برآورده شد اسباب بازي ميآورند؛ انواع اسباب بازي در اين قفسهها چيده شده بود؛ شعري هم بالاي درب آنجا بود كه:
زائران قبر من، اين دهر عبرتخانه است *** قبر من آباد و كاخ دشمنم ويرانه است
روبهروی جايي كه قبر حضرت رقيه واقع شده است، كاخ يزيد قرار دارد؛ همان قصر خضرائي است كه معاويه ساخته بود و از عجایب است که الان خراب است به گونهای كه نميتوانند آن را آباد كنند؛ چونكه از آثار باستاني است و آثار باستاني باید به همين صورت خراب باقی بماند مانند تخت جمشید که نمیتوان روی آن بنا ساخت ومیگویند تخریب میشود لذا قصر خضرای معاويه هم بايد همينجور خراب الي الابد باقی بماند و بیایند از آن بازديد كنند اما كنار اين قصر آباد دیروز و ویران امروز كه خرابه بوده است حضرت رقيه را دفن كردند و امروز اين صحن و سرا اینطور درس عبرت میدهد.
من شاهد بودم پيش از انقلاب با چه جانكندني عدهاي از تجّار موفق تهران چهار ماه و پنج ماه به سوریه ميرفتند با آنکه آن موقع سوریه خیلی قابل زندگی نبود اما آنجا اقامت داشتند براي اينكه زمينها و خانههای اطراف را بخرند و اين صحن و سرا را درست كنند؛ من گاهي در جلسات آن اقايان بودم كه ميخواستند پول جمع كنند و اين بارگاه را درست كنند؛ به هرحال وجود حضرت رقيه و قبر آن حضرت در دمشق نشانه عجيب و غريبي در تاریخ است؛ من نميخواهم به آنهايي كه وجود حضرت رقيه را نفی میکنند، اشاره کنم اما ادلهي قوي وجود دارد كه قبلا گفتهام و دوباره تکرار نمیکنم؛ از جمله آن ابیات معروف که سیفبنعمیره صحابی امام صادق صلواتاللهوسلامهعلیه در قصیدهای سوزناک در محضر آن حضرت میخواند و نام رقیه را در کنار حضرت سکینه میآورد و امام صادق گریه میکنند و نفی نمیفرمایند:
و سکینه عنها السکینه فارقت *** لما ابتدیت بفرقه و تغیّر
و رقیّه رقّ الحسود لضعفها *** و غدا لیعذرها الذی لم یعذر
و لأمّ کلثوم یجد جدیدها *** لثم عقیب دموعها لم یکرر
لم اءنسها و سکینه و رقیّه *** یبکینه بتحسّر و تزفّر[1]
اگر مثل شيخ مفيد در کتاب خودش نام حضرت رقیه را ذكر نکرده است دلیل بر نفی نیست؛ مگر تمام این بزرگان نام همه اولاد ائمه را دقيق نقل كردهاند؟ يكي را شيخ مفيد نقل كرده است و دیگری را شيخ طوسي، اينها را کنار یکدیگر جمع ميكنيم تا مطلب به دست بيايد؛ اينگونه شبهات را من گاهی شیطنت میدانم که اِعمال میشود البته غیر از آنهايي كه از روي تحقيق تاريخي همین موضوع را انگیزه دارند تحقيق بكنند.
واقعيتی كه وجود دارد اين است که قبر حضرت رقیه در مركز حكومت بنياميه و مركز قدرت يزيد و معاويه آباد می باشد و میدرخشد اما قبر معاویه خراب است؛ من در دمشق زياد بودهام حتی آن زمانی كه قبر حضرت رقيه هم اينجور آباد نبود و خانههاي اطراف را با جان كندن ميخريدند، بودهام و سر قبر معاويه هم رفتهام؛ خدا مرحوم آقاي فاني اصفهاني را رحمت کند كه از اعاظم قم و از اركان بودند، همراه ايشان برای دیدن قبر معاویه رفتيم؛ بناي بلندي که روي آن هم گنبد گلی داشت و درب آن قفل بود؛ به زحمت خادمش را پيدا كرديم و درب را باز كرد و داخل شدیم که تودهای گلي وسط آنجا برجسته بود گفت اين جا قبر معاويه است؛ همين مقدار، نه زائري و نه مراجعهكنندهاي؛ پرسیدیم چرا درب را قفل ميكني؟ بهانههایی آورد اما میگفتند كساني ممكن است بيايند اینجا کارهایی بکنند يا تخريب كنند؛ بارها دولت سوريه میخواست در تعظیم و بزرگداشت معاويه كنگره بگيرد اما به نحوهای همه اين كارها لطمه خورد و برگزار نشد. داعش كه سر كار آمده بود همين بغدادي و ديگرانی که اسامي كثيفشان را من اينجا نبرم صريح ميگفتند ما آمدهايم راه بنياميه را ادامه بدهيم و بني اميه بعد از گذشت هزاروسيصد سال در سوريه زنده شد و شروع كردند به هجمه و كارهايي هم كردند و اين همه ضربه زدند و قبور بزرگاني را تخريب كردند، اما با همه این شرایط هنوز قبر حضرت رقيه آباد و درخشنده پابرجاست و قبر معاويه آباد نيست؛ هر جايي كه اهل بيت و کاروان اسرا در شام رفتند مشخص است و تعظیم میشود؛ آن مقامي كه امام سجاد در مسجد اموي شام خطبه خواندهاند الان آن جايگاه را دارد به نام مقام امام زينالعابدين، آن جايي كه در خزانه سر مقدس امام حسين چند شبانه روز بوده است، مشخص است و مقام رأس الحسين در داخل آن مسجد است؛ مسجد و كاخ يزيد به هم متصل بوده است و همه اينها محفوظ است اما آنجا از بنياميه نشاني نيست؛ اين حق است؛ اين حكومت حق است؛ به قول قرآن «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ» (رعد/17)؛ زبد كف است و اين كف روي دريا پيدا ميشود و بعد هم محو میشود لذا اينها هم مانند کف روی دریا آمدند و واقع و ورائی نداشتند و محو شدند اما اين طفل سه ساله باقی مانده است؛ اما فقط قبر كه نيست؛ اين قبر يادآوري مظلوميت دختری سه ساله گوشه خرابهاي است كه بهانه پدر را ميگيرد و براي اينكه او را ساكت كنند سر پدر را ميبرند و در دامنش پرت ميكنند و او سر را بغل ميكند و طاقت نميآورد و از دنيا ميرود و اين كيفيت هم بايد در تاريخ بماند؛ يعني خود رقيه بنتالحسين بايد علَمي از اعلام كربلا باشد تا حركت اهل بيت و مظلوميتي كه بر اهل بيت در طول تاريخ رفته و مظلوميت امیرالمومنین را نشان بدهد و مظلوميت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را بايد زنده كند و تا امروز هم باقی ماندهاند و لذا روز بزرگداشت اين بانو و مجالس روضه آن هم در اين ماه صفر نشان مي دهد كه ما سیدالشهدا علیهالسلام و اهداف و مصائبش را فراموش نکردهایم؛ همانجوري كه دسته طويريجیها روز عاشورا حركت مي كنند و شعاری از قديم الايام دارند که «ابد والله يا زهرا ما ننسي حسينا»؛ اي فاطمهی زهرا ما هیچوقت حسينت را فراموش نميكنيم؛ نه حسين تو بلكه همه آنهايي كه با حسين تو بودند از یاد ما نميروند و سيدالشهدا هم اين را ميخواست كه یادش در ميان امت پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله باقي بماند؛ اگر يادش باقي بماند خود به خود حركت ايجاد ميشود؛ خود به خود شيعه بالا ميرود؛ خود به خود شيعه ضد ظلم ميشود همانطور كه تا امروز بوده است.
یادی از شهدای مدافع حرم
به جاست يادي كنيم از عزیزانی که ما آنها را به نام شهدای حرم میشناسیم؛ چون من افرادي از اينها را ميشناسم نه فقط ايراني بلکه افغاني و پاكستاني؛ من زينبيه زياد بودهام و آقایانی از آنجا سراغ من ميآمدند که به گنبد حضرت زينب كبري سلاماللهعلیها حمله کردند و خمپاره زدند وخلوت شده بود اما اين عزيزاني كه جان بر كف به آنجا رفتند و نگذاشتند اين حرمهای اهل بیت به دست اوباش داعش بيفتد؛ چه حرم حضرت زينب و چه حرم حضرت رقيه؛ لذا باید به ياد اينها هم بود و از تمام اين عزيزان شهداي مدافع حرم تجلیل کرد چون شیعه مرز ندارد و مليت براي ما مهم نيست؛ هر كجا كه شيعه هست همانجا مملكت ما و مرز ما است؛ اين مرزها جغرافيايي است؛ لذا از تمام اين عزيزاني كه از هر ملیتی تلاش كردند تا اين اسامي بلند بماند و اين آثار حفظ بشود یاد میکنیم و تجلیل مینماییم و خدمتشان را ارج مینهیم؛ آن بقاع و آثار شیعه هم كه مثل حجربنعدي تخریب کردند، آن هم جايي نرفته و طوري نشده است؛ هرچند بدن حجربنعدی که سالم بود را زود مخفي كردند؛ اما من گفتم که آدم غبطه ميخورد به حجربنعدي که چه عشقي به عليبنابيطالب داشته و اين عشق به علي و خدمت به علی چه قشنگ پذيرفته شده كه بعد از هزاروچهارصد سال باز هم دارد براي علي هزينه ميدهد و هنوز قبرش را تخريب ميكنند و جنازهاش را اين طرف و آن طرف ميبرند و اين ارزش دارد و توفيق بلندي است كه آدم در راه علي نه تنها در زمان حياتش بعد از مرگش هم هزينه بدهد.
والسلام عليكمورحمهاللهوبركاته
[1]. المنتخب للطریحی، 436/2