English | فارسی
یکشنبه 25 تیر 1396
تعداد بازدید: 3592
تعداد نظرات: 0

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدّظله العالی) در دیدار با مدیران و روسای شعب بانک کوثر استان قم

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدّظله العالی) در دیدار با مدیران و روسای شعب بانک کوثر استان قم




بسم الله الرحمن الرحیم

از همه شما و همکاران محترمتان، در همه سطوح، به‌ویژه مدیر عامل محترم بانک کوثر، تقدیر و تشکر می‌کنم.

ماهیت پدیده بانک

ما در مسائل بانکی با مجموعه‌ای از مشکلات در کشورمان مواجهیم که طبعاً شما هم درگیر آن هستید. البته امیدواریم شما به سطحی برسید که صنایع مختلف از شما بهره‌مند شوند، به گونه‌ای که تمام بهره از آنِ شما باشد. یعنی صنایع بتواند با مساعدت و یاری شما قدم‌های بزرگی بردارد. متأسفانه در کشور ما سند بانکداری آن‌گونه که باید و شاید شناخته‌شده نیست. از همان ابتدا در حوزه‌ها به بانک به عنوان مرکزی ربایی نگاه شد. بعد هم برای دست‌یابی به بانک لاربوی سراغ مضاربه و مزارعه و امثال اینها رفتیم، در حالی که اساس، اساس درستی نیست. بانک نهاد و مؤسسه‌ای غربی است که با عملکردی خاص به میان ما آمده و چیزی است که در صدر اسلام نبوده است. این پدیده جدید است. معامله خاصی را انجام می‌دهد و در مقابل هم چیزی می‌گیرد. این ربا نیست. اصلاً نباید در وادی ربا به آن نگاه کرد. اساساً دیدمان راجع به بانک اشتباه است. بانک این نیست و لذا ما گرفتار معضلی شده‌ایم. متأسفانه وقتی بانک‌های خودمان سود 60% و 50% به همراه دیرکرد و جریمه می‌گیرند آن را ربا نمی‌دانیم اما اگر بانک ژاپن نیم‌درصد بهره بگیرد به آن ربا می‌گوییم. نتیجه چنین دیدگاهی همین است. در صورتی که این‌گونه نیست.

بانک‌ها و معضل اقتصاد ناسالم

مسئله ما این است که اقتصادمان اقتصاد سالمی نیست و این طبعاً در کار شما مشکل ایجاد می‌کند. صنایع تولیدکننده ما با مشکل مواجه‌اند. مشکل از همین جا ناشی می‌شود. بانک‌ها در خدمت همین تولید هستند. در هیچ جای دنیا به هنگام سرمایه‌گذاری برای تولید تمام امکانات از خود شخص نیست. 5% یا 10% از خود شخص است و بقیه آن را بانک می‌آورد و به مسئله ورود می‌کند. بانک نهادی اقتصادی است و باید سود داشته باشد. بانک هم سرمایه‌گذار است؛ نه دولتی است و نه خیریه. لذا باید درآمد داشته باشد و بتواند به کارش ادامه دهد. انصافاً وقتی 90% سرمایه تولید‌کننده را تأمین می‌کند کار به جریان درمی‌آید. مشکلی که با آن مواجهیم بازپرداخت است که متضمن سود بالا است. بیمه و مالیات هم بخش دیگری از مالیات است. اگر خودمان را جای صاحب سرمایه بگذاریم متوجه می‌شویم مسئله از چه قرار است. صاحب سرمایه از بانک تسهیلات می‌گیرد و علی‌رغم وضعیت نابسامان بازار، وجود کالاهای قاچاق و ... می‌کوشد کارخانه را اداره کند و خرج کارگرها را بدهد و مواد اولیه را تهیه کند. علاوه بر اینها باید مالیات و اقساط بانک را هم بدهد. کارگری هم که در کاخانه با مشکلی مواجه شده علیه صاحب کار اقامه دعوا می‌کند و این هم به مشکلات قبلی اضافه می‌شود. می‌دانیم که از صاحبان کار و سرمایه حمایت جدی نمی‌شود. آیا اساساً این سرمایه‌دار در کسب و کاری که به راه انداخته سود و منفعتی عایدش می‌شود؟ بهتر نیست به جای این کار پولش را در بانک سپرده 18% یا 20% بگذارد و سود آن را بگیرد؟ چه لزومی دارد که تولیدی راه بیندازد؟

ضرورت کاهش سود بانکی

متأسفانه این مشکل در جامعه ما هست، حال آنکه باید اقتصادمان به سمتی برود که سود بانکی پایین بیاید. من بارها به عزیزان در بانک مرکزی، حتی جناب آقای دکتر طیب‌نیا و دوستانشان، این را عرض کرده‌ام، اما متأسفانه در پایین‌آوردن سود بانکی مشکل داشتند. نوع بانک‌ها به این توصیه‌ها گوش نمی‌دهند. علاوه بر سود بانکی، جریمه و دیرکرد هم معضلی برای بانک‌ها شده است. گاهی همین جریمه‌ها و دیرکردها تولید‌کننده‌های ما را از پا درآورده است. در همین قم تولیدکننده‌ای هست که می‌گوید من به 80 کشور صادرات داشته‌ام اما حالا به 2 کشور رسیده است و دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. در حالی که همین تولیدکننده هم کسی است که عاشق کارش بوده است. پس سود بانکی باید پایین بیاید. از سوی دیگر، باید فرهنگ سپرده‌گذاری مردم در بانک‌ها نیز تغییر کند. در کشور سوئیس بانک‌ها بابت پولی که مردم در بانک می‌گذارند مبلغی از آنها دریافت می‌کنند. چون از پول مردم نگهداری می‌کنند. اگر مردم درآمدزایی را در جای دیگری غیر از بانک ببینند فعال می‌شوند. ما باید این وضعیت را در اقتصاد ایجاد کنیم. به همه عزیزان، از جمله رئیس‌جمهور محترم، آقای دکتر روحانی، بارها این نکته را گفته‌ایم ولی متأسفانه آنها هم درگیر مشکلاتی هستند که باعث می‌شود نتوانند این اهداف را محقق کنند.

خیلی زشت است که در جمهوری اسلامی سود بانکی این مقدار باشد و مردم را خانه‌خراب کند، اما در کشورهای غربی با 3 یا 4 درصد سود به مردم وام بدهند. اصلاً خانه‌دارشدن مردم در کشورهای غربی جز با کمک بانک میسر نمی‌شود. یعنی بخش مهمی از هزینه مسکن را بانک متقبل می‌شود تا افراد خانه‌دار شوند و بعد هم 10 ساله پس می‌گیرد و مردم هم مرتب پرداخت می‌کنند. البته در ماجرای تورم و رکودی که در آمریکا پیش آمد دیدیم که مردم برای مدتی نتوانستند اقساط بانک‌ها را پرداخت کنند. لذا سیستم اقتصادی به هم خورد و الا مرتب پرداخت می‌کنند؛ مانند مالیات، اقساط بانک را هم همیشه به‌موقع پرداخت می‌کنند. لذا چرخ بانک به‌خوبی می‌چرخد و اغلب مشکل خاصی پیش نمی‌آید.

مظلومیت بانک‌ها

مسئله دیگری که متأسفانه در کشور ما وجود دارد و بانک‌ها را پیش مردم بدنام کرده است این است که بانک‌ها در معرض تهاجم قرار داده شده‌اند. از نظر ما، بسیاری از بانک‌ها مظلوم هستند. دولت نباید در کار بانک‌ها یا حتی بانک مرکزی دخالت کند. بانک مرکزی باید فارغ از دولت‌ها و گرایش سیاسی آنها سیستم خودش را داشته باشد و مستقل عمل کند. نظام بانکی باید کار خودش را پیش ببرد و مستقل از دولت باشد. روابط مالی دولت و بانک‌ها باید شفاف باشد. بانک مرکزی باید مستقل عمل کند. حال آنکه یکی از مصیبت‌های ما این است که دولت‌ها برای افراد به بانک‌ها حواله می‌دهند. این مصیبت اول است. بانک نباید حواله‌ای و سفارشی کار کند، بلکه متخصصان مرتبط با بانک باید ببیند آیا کاری که این شخص می‌کند درآمدزا هست یا نه و آیا می‌تواند پس از گرفتن وام اقساط بانکی را پرداخت کند یا خیر.

ماهیت بانک: بنگاه اقتصادی یا صندوق خیریه؟

توجه داشته باشید که بانک صندوق خیریه نیست. ما نباید این مقولات مشابه را با هم خلط کنیم. گاهی اوقات بعضی از بانک‌ها کار خودشان را می‌کنند اما برای وجاهت هم که شده صندوق قرض‌الحسنه‌ای در کنار بانک راه می‌اندازند. صندوق قرض‌الحسنه که در مساجد و محله‌ها و ... راه‌اندازی می‌شود بنگاه اقتصادی نیست. نباید تخلفات بانک‌هایی که قرض‌الحسنه دارند سبب شود قرض‌الحسنه‌های کوچک محلی بدنام شوند. بانک‌ها باید به گونه‌ای رفتار کنند که اسباب بدنامی صندوق‌های قرض‌الحسنۀ واقعی نشوند؛ صندوق‌هایی که در آنها عده‌ای خیّر جمع شده‌اند و روی هم پول گذاشته‌اند و قرض‌الحسنه راه انداخته‌اند. کار بانک با قرض‌الحسنه فرق می‌کند. بانک نوعی بنگاه اقتصادی است. کسانی که بانک تأسیس کرده‌اند مثل کسی هستند که مغازه‌ای باز می‌کند و می‌خواهد درآمد داشته باشد، اما صنعت بانک را برای این کار اختیار می‌کند. اگر صنعت بانک برایش سودآور نباشد پولش را از بانک‌ بیرون می‌برد و بانک‌ها ورشکست می‌شوند و از بین می‌روند. بانک باید بماند. چون در اقتصاد ضرورت دارد. پس باید بانک به گونه‌ای پول را در اختیار افراد بگذارد که بر آن تسلط داشته باشد و پول قابلیت برگشت داشته باشد. گاهی بانک‌ها تخلفاتی می‌کنند و افراد پیش ما می‌آیند و گله می‌کنند. یا اشخاص نمی‌توانند اقساط بانک را پرداخت کنند و بانک مجبور می‌شود وثیقه را بفروشد. شما خودتان بهتر از من این مسائل را می‌دانید. در اینجا مشکلاتی پیش می‌آید و گاه خلأ قانونی وجود دارد. آقای دکتر فرشاد حیدری می‌گفتند ما می‌خواهیم کاری کنیم که وقتی بانک این وثیقه را فروخت پولش به سرمایه‌دار برنگردد. چون به او ربطی ندارد و درصد او مشخص است. امیدواریم دولت جدید این وضع را برای شما واضح کند و دست بانک‌ها در این مسئله باز شود.

ضرورت حمایت از کارآفرینان و تولیدکنندگان

بانک نه‌تنها در جنبش اقتصادی تأثیر دارد، بلکه تأثیر حداکثری دارد. گاهی هم تولیدکنندگان پیش ما می‌آیند و گله می‌کنند که نمی‌توانند حقوق کارگران را بدهند. بانک هم نمی‌تواند به کارفرما پولی بدهد تا حقوق کارگران را پرداخت کند، اما کارفرما پول را برنگرداند. چون بانک خیریه نیست. بانک به کسی پول می‌دهد که بتواند پول را برگرداند. اگر در چنین وضعیتی کارگران بیکار شوند دولت موظف است با سیاست‌هایی همچون تسهیل مالیات و پرداخت بیمه بیکاری از مردم و کارگران حمایت کند. البته نباید به منظور حمایت از حقوق کارگران، حقوق تولیدکنندگان و کارفرمایان نادیده گرفته شود، به طوری که آمار بیکاری افزایش یابد. نباید با کارآفرینان و مبتکران به گونه‌ای رفتار کنیم که نتوانند ایجاد اشتغال کنند، بلکه باید در ابتدای کار دولت از گرفتن مالیات چشم‌پوشی کند تا با این کار، آنها تشویق شوند و اقتصاد کشور را رشد دهند تا به جایگاهی که درخور ایران است برسیم. به این ترتیب موقعیت تولیدکننده تثبیت می‌شود و می‌تواند روی پای خودش بایستد. پس بانک مرکز خیریه نیست. مراکز خیریه بافت دیگری دارند، اما بانک در بافت اقتصادی فعالیت می‌کند. بانک برای خودش صنعتی است. همان‌طور که صنایع مختلف باید رشد کنند صنعت بانک هم باید رشد داشته باشد و این رشد را باید تضمین کنیم. قدم اول این است که مردم به جای آنکه پولشان را در بانک بگذارند و سودش را بگیرند، فعالیت اقتصادی کنند. بانک جای امنی برای نگهداری پول است و باید درصدی هم بابت این کار از مردم بگیرد، اما سود بانکی نباید در حدی که در مملکت ما است باشد. متأسفانه در کشور ما سرمایه‌گذاری در صنایع 10% سود برگشتی هم ندارد. این واقعیت است. لذا صاحبان صنایع سوء‌استفاده می‌کنند. یعنی از بانک وام می‌گیرند و ساختمان می‌خرند. بعد می‌بینند ساختمان هم سودی ندارد و باید به کار دیگری بزنند. لذا ارز می‌خرند و مشغول خرید و فروش آن می‌شوند تا جبران کنند. در چنین وضعیتی نه بانک به طلب خودش می‌رسد نه خاصیتی که بانک دارد در جامعه محقق می‌شود. صاحبان صنایع ما باید درست بیندیشند و مسیری را در پیش بگیرند که چرخ اقتصاد کشور را به گردش درآورد.

اقتصاد عقلایی

خوش‌بختانه در دولت فعلی، که ان‌شاء‌الله در دولت بعد هم ادامه پیدا کند، کسانی سر کار آمدند که اقتصاد را می‌فهمند. اقتصاد علم است. حتی من گاهی گفته‌ام با تعبیر «اقتصاد اسلامی» مخالفم. چون اقتصاد اسلامی همان اقتصاد عُقلایی است. مباحث اقتصادی ما محدود است و بیش از 20 موضوع نیست که در آنها حکم تأسیسی داده‌ایم. در بقیه موضوعات، حکم امضایی است. یعنی نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که سیره عقلایی چگونه نگاه می‌کند. اگر با عمومات و اصلاحات ما منافات نداشت امضا می‌کنیم و بدین‌ترتیب مشمول تأیید شرع می‌شود. منظور از عقلا چیست؟ عقلای عالم روش‌های اقتصادی شناخته‌شده مقبولی پیش همگان دارند که مجموع آنها اقتصاد عقلایی می‌شود. شرع هم همین را می‌گوید. اسلام هم همین را می‌گوید. اقتصاد عقلایی اقتصاد آزاد است نه اقتصاد کمونیستی. باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما اشتباه‌های بسیاری در میان حوزویان و حتی در سطح کتاب‌ها داشته‌ایم. در برهه‌ای از تاریخ معاصر ما با کمونیست‌ها و مجاهدین خلق مواجه بودیم و برای اینکه به آنها بگوییم مترقی هستیم حرف‌هایی تندتر از آنها می‌زدیم و به نام اسلام می‌گذاشتیم. این دوره دیگر گذشته است. خدا آقای شیخ محمدباقر صدر را رحمت کند. بخشی از حرف‌هایی که ایشان در اقتصاد زدند صحیح نیست. امروزه نمی‌توان گفت زمین مالکیت‌بردار نیست. آن دوره دیگر گذشت. در وضعیت فعلی نه کاری به کمونیست‌ها داریم و نه به سوسیالیست‌ها. ما اقتصاد عقلایی می‌خواهیم. اقتصاد ما سوسیالیستی و کمونیستی نیست. اقتصاد بازار آزاد است. ما مدافع رقابت آزاد هستیم. در روایات ما این مسئله هست که حق نداریم تعیین نرخ کنیم. رقابت بازار باید نرخ را تعیین کند. اینها در روایات ما هست. دیگر به چه زبانی باید بیاند اقتصاد آزاد را بیان کنند؟ این اقتصاد عقلایی است. لذا کسی که وارد این عرصه شود باید نظریات خودش را کنار بگذارد و آنها را به اسم اسلام ترویج نکند. باید به نظرات عقلایی اقتصادی در دنیا توجه کنیم. در اقتصاد امروز تورم، رکود، پول، اسکناس و ... هر کدام جای خودش را دارد. امروزه بعضی از سرپرستان بانک‌ها می‌گویند پول یا تعداد اسکناسی که گرفته‌اید از نظر ما موضوعیت ندارد، بلکه ارزش آن پول مهم است. لذا اگر مبلغی گرفته‌اید و 20% سود داده‌اید ولی تورم 40% بوده است شما ضامن هستید که 20 درصد دیگر را نیز برگردانید، که تازه اصل پول تأمین شود. یعنی ارزش آن پول را لحاظ می‌کنند نه تعداد اسکناس‌ها را.

سود بانکی واقعی و مهار تورم

در گذشته، حتی وقتی ربا را محاسبه می‌کردند، چه در پول و چه در طلا و نقره، ارزشش همراه خودش بود. اما امروزه ارزش پول همراه خودش نیست، بلکه کم و زیاد می‌شود؛ خصوصاً در کشورهایی که تورم دارند. وقتی بانک به مشتری 18 درصد سود می‌دهد و در واقع 10 درصدِ سود، تورمی است که محاسبه شده است، یعنی فقط 8% سود به مشتری تعلق گرفته است. باید همین سود را واقعی کنیم و با مهار تورم، همان 8 درصد سود را به مشتریان بدهیم. تورم باید مهار شود. امروزه در برخی کشورها تورم منفی داریم. این هم خوب نیست. چون انگیزه کار را از بین می‌برد. تورم باید بسیار جزئی باشد. تک‌رقمی‌بودن تورم کافی نیست. باید از عدد 1 و 2 پایین‌تر بیاید. اینها مشکلاتی است که وجود دارد و امیدواریم ان‌شاءالله در سطح کلان سیاست‌گذاری‌های ما اصلاح شود.

ضرورت اصلاح دیدگاه رایج در جامعه راجع به بانک

همچنین، نگاه ما به بانک نیز باید اصلاح شود. باید بانک‌ها را مؤسساتی مطلقاً اقتصادی ببینیم نه مؤسساتی که آمده‌اند خون مردم را بمکند. چرا وقتی کاسه‌ای را از بازار می‌خریم و فروشنده 10 یا 15% سود می‌کند و از ما می‌گیرد هیچ وقت نمی‌گوییم زالوصفت است ولی فلان بانک را می‌گوییم زالوصفت است؟ باید برای صنعت بانک ارزش خاص خودش را قائل باشیم. البته بانک‌ها هم باید تمام جهات را در نظر بگیرند. صنایع به کمک بانک می‌چرخد؛ مخصوصاً صنایع بزرگ و صنایع کلان در وقت رکود با کمک بانک پابرجا هستند. در همین دوره رکودِ آمریکا دیدیم که دولت به بعضی از بانک‌ها رقم بالایی، مثلاً 700 میلیارد دلار، کمک می‌کرد. شاید در نگاهی سطحی می‌گفتیم مردم آمریکا در وضعیت بدی هستند و فشار زیادی متحمل می‌شوند ولی دولت در حال کمک‌کردن به بانک‌های گردن‌کلفت است، در حالی که این کار دولت درست بود. چون بانک زیرمجموعه‌های مختلفی دارد و چرخ صنعت را می‌چرخاند و افراد مختلفی بهره‌مند می‌شوند. پس بانک باید قوی باشد تا چرخ صنعت بچرخد. جالب اینکه این 700 میلیارد را بانک ظرف دو سال به خود دولت برگرداند. ما باید تا حدی دیدگاهمان را درباره بانک تغییر دهیم و نگاهمان عقلایی باشد، به طوری که هر کسی که پولی می‌گیرد برایش بصرفد. نکته جالب دیگر اینکه در گذشته بانک‌ها به برخی تجار، واردکنندگان و صاحبان صنایع پیله می‌کردند که بیایید از ما پول بگیرید و کارتان را توسعه دهید، اما امروزه برعکس شده است.

حقوق مدیران بانک‌ها

معضل دیگری که در بانک‌ها وجود دارد این است که مدیران در ازای برخی خدمات که به مشتریان می‌دهند از آنها امتیازها یا پول‌هایی می‌گیرند. آیا اگر حقوق مدیران مکفی باشد دست به چنین کارهایی می‌زنند؟ برخلاف دیدگاه برخی از آقایان، معتقدم حقوق مدیران باید مکفی باشد. باید مدیرانی که خوب عمل می‌کنند تشویق شوند. اگر چنین مدیرانی را نگه نداریم و تشویق نکنیم و مطابق لیاقتشان پول ندهیم دیگران آنها را از دست ما می‌گیرند. بسیاری از مدیران ما هم‌اکنون در ترکیه، دبی و ... در حال اداره‌کردن صنایع و بانک‌های آنچنانی هستند. چرا ما این مدیران را جذب نکرده‌ایم؟ به نظر من، بحث حقوق‌های نجومی و ... مسئله‌ای سیاسی بود. در آمریکا و اروپا وقتی مدیری را به مجموعه‌ای دعوت می‌کنند به او می‌گویند درآمد فعلی ما فلان مقدار است. از این به بعد هر مقدار به این درآمد اضافه شود 10% آن به خود شما تعلق می‌گیرد. در آنجا مدیران را این‌گونه تشویق می‌کنند. چرا باید حقوق مدیر ما کم باشد تا احساس کند باید از طرق نامتعارف درآمدش را افزایش دهد؟ مدیری که خوب کار می‌کند باید به همان اندازه تشویق شود. باید فرمولی برای این کار داشته باشیم. متأسفانه جوّ سیاسی و هوچی‌گری مانع این کار می‌شود. این مسئله هم معضلاتی را برای مدیران ایجاد کرده است. هستند مدیرانی که در شرکت‌های خصوصی کار می‌کرده‌اند و در آنجا حقوق بیشتری می‌گرفته‌اند؛ با التماس آنها را به بانک آورده‌اند و رئیس بانک کرده‌اند، اما حقوق آنها مکفی نیست. لذا نمی‌مانند و استعفا می‌کنند. درنتیجه کسانی به مدیریت بانک‌ها می‌رسند که راه کجی داشته باشند و بتوانند از لابه‌لای آن استفاده کنند.

امیدواریم نظام مدیریتی، نظام اقتصادی، طراحی بانکداری، استقلال بانک مرکزی و استقلال سایر بانک‌ها سر و سامان بگیرد. بانک‌ها باید در مواجهه با مشتریان، حتی مشتریانی که بانک موظف است از آنها حمایتِ خاص کند، مسائل اقتصادی را صراحتاً در نظر بگیرند. مثلاً فرض کنید وزارت دفاع، علی‌رغم همه خدماتش، بخواهد از بانک وام دریافت کند. قطعاً بانک از آن حمایت می‌کند اما معامله، معامله است. وقتی وزارت دفاع بخواهد صنعتی را ایجاد کند و آن صنعت خریدار دارد و می‌تواند محصولش را صادر کند بانک به آنها وام می‌دهد و 90% سرمایه را هم تأمین می‌کند، اما نباید معاملات کلان به گونه‌ای باشد که اسباب بی‌اعتمادی مردم شود و ناگهان شایعه‌ای بر سر زبان‌ها بیفتد و بگویند بانک پول ندارد و در نتیجه این شایعه مردم به بانک‌ها هجوم ببرند و پول‌هایشان را بگیرند؛ همین وضعیتی که در صندوق‌های کذایی پیش آمد. امیدواریم این مسائل تکرار نشود.

اقتصاد ناسالم ایران و مسئله برجام

البته اصلاحات لازم در نظام بانکی زمانبر است و یک‌شبه حاصل نمی‌شود. اقتصاد ما اقتصاد سالمی نیست. ما در شرایط تحریم بوده‌ایم و هنوز هم هستیم. من، برخلاف آقایانی که به برجام خیلی بد‌بین‌اند، این بدبینی را ندارم و بارها گفته‌ام اگر برجام همین یک فایده را داشته باشد که اروپا را از آمریکا جدا کند برای ما کافی است. این دستاورد بسیار خوبی است که اتحادیه اروپا، چین و ... ، علی‌رغم مخالفت‌های آمریکا، بگویند ما برجام را قبول داریم. اگر تنها دستاورد ما همین هم باشد به نظر من کافی است. البته در حال حاضر بسیاری از تحریم‌ها برداشته شده و گشایش فراوانی حاصل شده است. اما هنوز هم تحریم‌های دیگری در کار است؛ تحریم‌هایی که در پی ساخت موشک، مسائل حقوقی و ... پیش آمده است. همه اینها دست به دست هم داده و باعث شده است اقتصاد سالمی نداشته باشیم و گردش کالا هم به‌راحتی اتفاق نیفتد. مثلاً اگر بخواهیم قطعه‌ای را برای صنایع از خارج از کشور وارد کنیم و احیاناً آن قطعه در صنایع نظامی یا موشک‌سازی هم استفاده داشته باشد با گرفتاری‌های بسیاری مواجه می‌شویم. در چنین موقعیت‌هایی یا کلاً مانع کار می‌شوند یا ما را جریمه می‌کنند. همین مسائل جلوی پیشرفت کار را گرفته است. واقع قضیه همین است. ما این مشکلات را داریم و باید نگاه منصفانه‌ای داشته باشیم تا بتوانیم کاری از پیش ببریم. امیدواریم عزیزان بتوانند علی‌رغم همه مشکلاتی که هست اساسی مدیریت کنند و در حد توان و اختیاراتی که دارند کاری از پیش ببرند. البته، چنان‌که گفتم، اقدامات خیر شما نسبت به خدماتی که دارید بسیار خوب است، اما اصل قصه صنعت بانکداری نباید فراموش شود. کارهای فرعی بانک‌ها نباید سبب مناقشه در کار اصلی بانک شود.

اشتغال‌زایی و جذب سرمایه

در صنایع کشاورزی کارهای فراوانی می‌توان انجام داد، ولی مشکلات بسیاری هم داریم. کمبود آب و مدیریت منابع آبی معضل بزرگی است. گاهی در همین مسیر خطاهای بسیار بزرگی می‌کنیم. مثلاً هندوانه را با آبی تولید می‌کنیم که برای ما صرفه ندارد. ارزش پولی که بابت هندوانه در کویت و دبی می‌دهند یک‌دهم ارزش آبی است که داریم برای آن خرج می‌کنیم. متأسفانه ما به این نکات توجه نداریم. وظیفه وزارت کشاورزی است که طرح‌های درستی را در پیش بگیرد. خوش‌بختانه در وضعیت فعلی مدیریت منابع آبی و مسائل زیست‌محیطی جدی‌تر گرفته می‌شود. این مسائل در کنار مشکلاتی که بانک‌ها دارند معضلات پیچیده‌ای را ایجاد می‌کند. مشکل اصلی جامعه ما اشتغال است. منشأ بسیاری از مسائل اخلاقی و مصیبت‌هایی که داریم بیکاری است. اشتغال هم بدون سرمایه و برنامه صحیح ایجاد نمی‌شود. یا باید سرمایه از بیرون بیاید یا اینکه خود مردم تأمین کنند. چون دولت پولی ندارد. سرمایه‌گذار خارجی هم تا وقتی که احساس امنیت نکند در ایران سرمایه‌گذاری نمی‌کند.  سرمایه فرار است. دبی و ترکیه را سرمایه‌های ما آباد کرده است. ایرانیان خارج از کشور سرمایه‌های هنگفتی دارند. علاقه هم دارند که به کشور خوشان بیایند و فعالیت اقتصادی کنند. متأسفانه ما زمینه را برایشان فراهم نمی‌کنیم. باید تشویق بشوند تا بیایند و در قالب همین بانک‌ها کار کنند. بانک باید بستری را فراهم کند که سرمایه‌ افراد، ولو اینکه در قالب سهام باشد، جذب شود. چون این سرمایه‌ها قدرت بانک را بالا می‌برد و بانک می‌تواند مانور بیشتری بدهد.

امیدوارم خداوند ما را یاری کند و شما هم همت کنید و بتوانیم بانک‌های درستی داشته باشیم. این تعابیر رایج «بانک اسلامی» و «بانک ربوی» هم صحیح نیست. بانک هویت خاص خودش را دارد و از بیرون هم آمده است. نوعی معامله جدید است. مؤسسه‌ای است برای خدمات مالی با مختصات خودش. نباید آن را به ربا ربط دهیم. بانک هم در مقابل کاری که انجام می‌دهد پول می‌گیرد. چون نوعی بنگاه اقتصادی است که فعالیتش هم به گونه دیگری است. نباید به بانک مانند مغازه‌داری نگاه کنیم که ربا می‌گیرد. این ذهنیت باید اصلاح شود. ما از همان ابتدا نگاه نادرستی به بانک داشتیم.

ضرورت اصلاح نحوه برخورد با سرمایه‌داران متخلف

ما باید بتوانیم بین تخلفات سرمایه‌گذار و کار صنعت تفکیک کنیم. بانک باید پول را به گونه‌ای در اختیار صاحبان صنایع و کارخانه‌دارها بگذارد که اگر سرمایه‌گذار تخلفی کرد یا با مشکلی مواجه شد که نتوانست بدهی به بانک را بپردازد بانک دستش باز باشد، نه اینکه کارخانه را مصادره کند و نتواند آن را اداره کند و درنتیجه کارخانه در اثر سوء مدیریت تعطیل شود. بانک باید مدیریت را به خود کارخانه‌دار بسپارد و از سودی که حاصل می‌شود طلب خود را بردارد. من به آقای لاریجانی هم گفته‌ام که قوه قضاییه و دولت باید کاری کنند که بانک این اختیار را داشته باشد. چون وقتی کارخانه مصادره شود و مدیر جدید نتواند آن را اداره کند کارخانه تعطیل می‌شود. کارخانه تعطیل‌شده هم قیمتی ندارد. لذا بانک هم به هدفش نمی‌رسد. بهتر است کارخانه بچرخد و سرمایه‌دار متخلف هم مجازات شود اما نه به گونه‌ای که به زندان بیفتد و این مسئله باعث تعطیلی کارخانه‌اش شود. این مسئله باید پیگیری شود. همه دنیا به همین روال می‌چرخد.

مجدداً از همه شما عزیزان تشکر می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


تصاویر
  • بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدّظله العالی) در دیدار با مدیران و روسای شعب بانک کوثر استان قم
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان