English | فارسی
یکشنبه 16 دی 1397
تعداد بازدید: 1343
تعداد نظرات: 0

«سبق الی الفضیلة» و کرامت اخلاقی داشته باشیم تا در مقابل برخوردهايی كه پیش می‌آید كريمانه رفتار كنيم

«سبق الی الفضیلة» و کرامت اخلاقی داشته باشیم تا در مقابل برخوردهايی كه پیش می‌آید كريمانه رفتار كنيم
درس اخلاق حضرت آیت‌الله علوی بروجردی حفظه‌الله؛ شرح دعای مکارم‌الاخلاق، در درس خارج اصول، چهارشنبه 12-10-1397

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشی گرفتن در فضیلت‌ها

یکی از درخواست‌های امام سجاد صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه در دعای مکارم الاخلاق از خدای‌تعالی این است که به ما توفیق پیشی گرفتن در فضیلت‌ها را عنایت کند.

«السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَة» یعنی شخص در کرامت و فضیلت اخلاقی بر دیگران پیشی بگیرد؛ وقتي بین افراد مسابقه باشد طبعا مسابقه زحمت دارد و شخصِ دونده در مسیری که دارد می‌رود توانش را به کار می‌برد تا از رقیب جلو بزند؛ و در امور معنوی این مسئله مشکل‌تر است. انسان «سبق الی الفضیلة» پیدا بکند یعنی در مسابقه فضائل اخلاقي در نشان دادن کرامت اخلاقی از ديگران سبقت بگيرد و بيشتر از ديگران مثلا ايثار و گذشت را از خودش نشان بدهد؛ اگر فردي کرامت اخلاقی دارد، انسان نسبت به او کرامت اخلاقی بیشتری از خودش نشان بدهد و این مهم است؛ به طور عادی انسان فحشی که می‌شنود باید داد بزند و جواب بدهد، احتياطا دو تا جواب هم اضافه می‌دهد و به قول خودش جوری باید حرف بزنم که تا آخر حساب دستش بيايد؛ این طبيعت و نفس انسان است اما هنر و فضیلت و «سبق الي الفضلیة» این است كه اگر من فحش بخورم و از من بدگویی بکنند اما در مقابل، من نه تنها فحش ندهم و بد نگویم بلکه نسبت به او محبت بکنم و تفضل به خرج بدهم؛ این کرامت است و وجود مقدس امام سجاد می‌فرمایند: انسان‌ها علاوه بر كرامت در اخلاق، سبق در کرامت داشته باشند و این مقام خيلي بالاتری است كه سبق در کرامت داشته باشند.

نمونه‌اي از پيشي گرفتن در فضيلت از مرحوم آيت‌الله بروجردي (قدس سره)

من قبلا این قصه را نقل كرده‌ام كه بعد از فوت مرحوم آيت‌الله آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني، مرجعیت بین طرفداران آيت‌الله بروجردی و طرفداران آيت‌الله حاج آقا حسين قمی بود ایشان آدم فوق‌العاده و مرد بزرگي بودند که مقابل رضاخان ایستادند و به عراق تبعيد شدند مرجعيت در شیعه بین این دو بزرگوار دور می‌زد، عده‌اي طرفدار این طرف و عده‌اي هم طرفدار آن طرف بودند؛ در اين موقعيت كه اوائل اقامت مرحوم آيت‌الله بروجردي در قم و آغاز مرجعيت ايشان بود و طرفداران اين دو بزرگوار براي مرجعيت كشمكش داشتند، آقایی در قم واعظ بود و از آيت‌الله بروجردي بدگویی بسيار تندي می‌کرده است. بدگويي كردن هم در اين حوزه سابقه دارد و ما گاهی مسائلي كه می‌شنویم همه مسبوق به سابقه است و تعبیر آن آقاي واعظ درباره آيت‌الله بروجردي اینطور بوده است. آيا در قم آدم حسابی نبود که سید ریش‌حناییِ انگلیسی را از بروجرد براي مرجعيت به قم آوردند؟ یا مرجعی که رادیو لندن برای ما تعیین کند به درد ما نمی‌خورد یا سیدِ لرِ ریش‌حنایی نمي‌خواهيم؛ چون سن مرحوم آيت‌الله بروجردی آن موقع هفتاد سال بود و محاسن‌شان كاملا سفید نبود لذا حنا می‌بستند و حنا گرفتن هم مستحب است و ایشان به این مستحب عمل می‌کردند و این را به عنوان عیب آن هم در مدرسه فیضیه و در بالای منبر مي‌گفتند، سیدِ لرِ ريش‌حنايي نمي‌خواهيم و روی مسئله قوميتي كه آيت‌الله بروجردي لر است عیب مي‌گذاشتند؛ آن آقایی هم که این مطالب را می‌گفت از وعاظ معروف و از خانواده‌های سابقه‌دار قم بود؛ خدا رحمت کند مرحوم آيت‌الله حاج آقا حسین قمی به فاصله كوتاهي يعني چند ماه بعد از فوت مرحوم آيت‌الله آقاي سید ابوالحسن اصفهاني از دنيا رفتند و مرجعیت در قم و آيت‌الله بروجردي منحصر شد و برای اوّلین بار در طول تاریخ شیعه نجف زیر مجموعه قم شد. یعنی اداره حوزه نجف به دست حوزه نوپاي قم افتاد چون آن زمان حوزه قم تازه‌تأسیس بود و مرحوم حاج شیخ عبدالکریم تازه حوزه قم را سرپا کرده بودند، اما حوزه نجف، حوزه هزار ساله شیعه بود و این اتفاق افتاد؛ آن آقاي واعظ که فحش می‌داد مدتي صبر کرد بعد دید می‌خواهد زندگی کند لذا به مرحوم آیةالله آقای گلپایگانی رضوان‌الله‌علیه مراجعه كرد كه خود آن مرحوم برای من فرمودند ایشان نزد من آمد و گفت مرا خدمت آيت‌الله بروجردی ببريد تا دست ایشان را ببوسم و عذرخواهی کنم و با ايشان رفیق بشوم؛ مرحوم آيت‌الله گلپایگانی فرمودند من به او گفتم هنوز چند روز بيشتر از آن حرف‌های شما نگذشته است و شما كمي صبر و حوصله كنيد تا اين جريان کهنه بشود اما ايشان خیلی اصرار کرد و من هم خدمت مرحوم آيت‌الله بروجردی رفتم و به ایشان عرض کردم آقا فلان شخص می‌خواهد خدمت شما بیاید، اگر اجازه بفرمایید چند دقیقه‌اي خدمتتان برسد و دست شما را ببوسد به هر حال هر چه بوده نادانی کرده است، مرحوم آيت‌الله گلپايگاني می‌فرمودند تا اين مطلب را به آيت‌الله بروجردی گفتم، ایشان فرمودند: این آقاي واعظ از بیت شامخی است و درست نیست او نزد من بیاید بلكه شما از او وقت بگیرید من مي‌خواهم به سراغ او بروم؛ مرحوم آيت‌الله گلپایگانی فرمودند ما عرض کردیم آقا اين شخص آنقدر شأن بالايي ندارد و هم‌طراز شما نيست که شما به خانه‌اش بروید لذا او بايد بیاید دست شما را ببوسد؛ آيت‌الله بروجردي فرمودند خیر، شما از ايشان وقت بگیرید من باید به نزد او بروم و بالأخره به منزل آن آقاي واعظ رفتند؛ تا اينجا چندان مهم نيست اما بعد از آن مهم است كه پانزده سال مرجعیت عامه آيت‌الله بروجردي طول کشید و رقیب اساسی در کنار ايشان نبود  و مرجعیت وحیدی در شیعه بودند که به اين نحو هم کم اتفاق افتاده است؛ آن آقاي واعظ بعد از اینکه آيت‌الله بروجردی به منزلش رفتند وارد دستگاه مرجعيت و از اصحاب ايشان شد كه در این پانزده سال او را به بلاد مختلفی فرستادند؛ چون یکی از رسوم آيت‌الله بروجردي این بود که وقتي به ایشان خبر می‌دادند در فلان منطقه اعتقادات ضعیف یا شبهات زیاد شده است يا بهایی‌ها شیطنت و شبهه‌افکنی کردند، وعاظ معروف را از قم به آنجا می‌فرستادند تا منبر بروند مثلا مرحوم آقای فلسفی را به شهرهاي دوردست می‌فرستادند، آن آقاي واعظ هم جزء کسانی بود که آيت‌الله بروجردی او را به شهرها می‌فرستادند؛ به هر حال اعتبار مرجعيت آيت‌الله بروجردي و واعظ هم از طرف مرجع برود طبعا مردم تجلیل می‌کنند و جمع می‌شوند؛ خود آن آقاي واعظ بعد از فوت مرحوم آيت‌الله بروجردی مطلبي را به من گفت كه آن مهم است و نمونه‌اي از «السبق الی الفضیلة» است؛ ایشان به من گفت پانزده سال در دستگاه آيت‌الله بروجردی بودم اما یک بار نشد آن مرحوم به صراحت يا با اشاره به روی من بیاورد که شما قبلا نسبت به ما چه می‌گفتی يا چرا می‌گفتی؟ یا چه حجت شرعی داشتی که آنگونه یک پیرمردِ ملّاي مجتهد را تخريب كني؟  آن هم با این تعبیرِ انگلیسی بلکه یک بار نشد من در نگاهش احساس کنم که در نگاه کردن بین من و دیگران تفاوت می‌گذارد و به همان نگاهی که دوستان اولیه خودش را مي‌ديد به من نگاه می‌کرد؛ این «سبق الی الفضیلة» است؛ وقتي به انسان فحش می‌دهند با جواب دادن خودش را خالی می‌کند و خلاص می‌شود؛ چون به انسان فشار می‌آید و انسان انديشه و فهم و احساس دارد و این فهم هم بزرگترین مصیبت است به قول شاعر:

تاریک‌خاطران همه در ناز و نعمت‌اند       ای روشنی عقل تو بر ما بلا شدی

این درد است که آدم احساس كند و بفهمد، آن كسي که نمی‌فهمد راحت است و آسوده زندگی می‌کند؛ درد براي كسي است که می‌فهمد؛ لذا انسان در واكنش به بدي‌ها و رذيلت‌ها نه تنها عکس‌العمل نشان ندهد بلکه کرامت اخلاقی از خودش بروز بدهد؛ این مهم است و اینها افراد را تربیت می‌کند و می‌سازد که آن آقاي واعظ من به ياد دارم سال‌ها بعد از فوت آيت‌الله بروجردی زنده بود و در هر مجلسی که می‌نشست و صحبت می‌کرد ذکر و وردش آن مرحوم بود و از گفتن فضایل ايشان هیچ‌وقت خسته نمی‌شد لذا بروز كرامت‌ها اثر می‌گذارد وگرنه آيت‌الله بروجردی هم مي‌توانست با او برخورد کند و حرف‌هاي تند هم به او بزند یا شهریه‌اش را قطع كند به هر حال این واكنش‌ها بين ما هست و متأسفانه طبیعی شده است و از این کارها انجام مي‌شود اما آن مرحوم چنين رفتاري نداشتند لذا عزيزان «سبق الی الفضیلة» و کرامت اخلاقی داشته باشیم که در مقابل برخوردهايي كه پیش می‌آید كريمانه رفتار كنيم؛ اگر كسي از من بد گفت من خوبی او را بگویم؛ به قول شاعر:

تو نشستی بدِ من گفتی، من خوبی تو به تو نمایم تا هر دو دروغ گفته باشیم

اگر کسی  بگردد عیبِ كسي را پیدا کند و به رویش بیاورد و جار بزند و سروصدا کند جدا از این که علنی  بگوید و آبرو ببرد، چنين شخصي مغضوب خدا است يعني غیر از آثار وضعی که به جا می‌گذارد موجب غضب خدا است؛ لذا افراد مومن و متّقي و كساني كه در راه هستند در اين موارد بايد کرامت اخلاقی و «السبق الی الفضیلة» داشته باشند.

 افرادي از ما مي‌پرسند و به حق هم سوال می‌کنند، اگر بخواهیم در راه سير و سلوك وارد بشويم و پيشرفت كنيم از کجا باید شروع کنیم؟ به قول مرحوم آيت‌الله آقاي شیخ محمد تقی آملی می‌فرمودند از وقتی خودم را شناختم و شروع کردم به درس خواندن، روی نفس خودم هم کار کردم؛ اگر می‌خواهیم کار کنیم قدم‌های اولیه این است که مالك این نفس باشیم و هنگام غضب، آن را کنترل کنيم و گرنه كنترل غضب براي کسی که به ما خوبی می‌کند معنا ندارد؛ غضب کجا است؟ غضب آنجا است که ما بدی ببینيم يا فحش بخوريم يا در حقمان بی‌انصافی بشود، اينجا غضب و ناراحتي بروز مي‌كند اما هنر این است که اینجا نفس مهار بشود چون این نفس می‌خواهد در واكنش به او داد بزند و فحش بدهد حتي فحش تندتر و بدتر كه بلد است بدهد اما این نفس بايد کنترل و تربيت بشود كه نه تنها فحش ندهد نه تنها عکس‌العمل نشان ندهد بلکه در مقابل به او خوبی بکند.

كرامت اخلاقي امام مجتبي عليه‌السلام

در شهر شام شبانه‌روز علیه امیرالمومنین عليه‌السلام تبليغ مي‌شد و این با آن فاصله كم خیلی عجیب است؛ مگر زمان معاويه چقدر فاصله با زمان رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله داشت؟ این علی‌بن‌ابیطالبی است که در جنگ‌ها شمشیر زده است و جنگی نبود که اميرالمومنين نباشد؛ اصلا اميرالمومنين و تشيع به كنار، ولي انصاف هم چيز خوبي است. ابن‌عباس چند سال بعد از شهادت امیرالمومنین دید معاويه هنوز مشغول فعالیت و نوشتن بخش‌نامه به حکام برای لعن علی‌بن‌ابیطالب بالای منبر است و این رسمی بود که آنچنان در بین همین مسلمانان جا افتاد كه شصت، هفتاد سال علی‌بن‌ابیطالب بالای منبرها لعن می‌شد؛ لذا ابن‌عباس به او گفت: معاویه انصاف داشته باش؛ همین منبرهايی را که تو فرمان می­دهی روی آن علی‌بن‌ابيطالب را لعن کنند، او سر پا کرده است؛ اگر شمشیر زدن‌های او نبود، اين منبرها هم نبود پس انصاف داشته باش. در شام تبلیغات اینطور بود که وقتی علی‌بن‌ابیطالب در مسجد در محراب عبادت در حال نماز شمشیر پسر مرادی بر فرقش فرود آمد. در شام باور نمی‌کردند و می‌گفتند خبر دروغ است اصلا مگر علی­بن ابیطالب نماز می‌خواند که در حال نماز او را بکشند؟ مگر اهل مسجد رفتن بود؟ در اين اوضاع تبليغاتي، مردي از شام به مدينه آمد و امام مجتبي عليه‌السلام را به او نشان دادند که پسر همان علی‌بن‌ابیطالب است كه شنيدي آنگونه است؛ او هم آمد نزد امام مجبتي و هرچه از فحش و ناسزا به ذهنش مي‌رسيد و از دهنش در می‌آمد به آن حضرت گفت؛ وجود مقدس امام مجتبی هم ایستاده بودند و هیچ جوابي به او ندادند تا از فحاشي خسته شد نه اینکه فحش نداشت چون در فحاشي داد و فریاد و حرارت به خرج داد خسته شد و فحاشي را تمام كرد؛ امام مجتبی فرمودند: تو اینجا در مدینه غریب هستی و جایی و سکنایی و خانه‌ای براي زندگي و امكانات و غذايي براي خوردن نداری پس بیا به خانه ما برويم چون ما جا داریم و خانه و غذا به تو مي‌دهيم. کار به جایی رسید که این شخص به دست و پای امام مجتبی علیه السلام افتاد و گفت آقا ما شما را نمی‌شناختیم و متحوّل شد.

بنابراين ما در رفتار ائمه این كرامت‌ها را كه می‌بینیم، یاد بگیریم مخصوصا ما اهل علم و ما عمامه به سرها کرامت اخلاقی را یاد بگیریم چون ما با افراد عادی تفاوت می‌کنیم؛ وقتي از افراد عادی توقع «سبق الی الفضیلة» مي‌رود تا چه برسد به آن کسانی که نشان پیامبر دارند و لباس پیامبر پوشیدند و به نام پیامبر دارند سخن می‌گویند؛ وقتي در اجتماع وارد سیاست مي‌شويم يا وقتی قلم به دست می‌گیریم تا در روزنامه‌ها يا فضاي مجازي و صفحات اجتماعي بنویسیم «سبق الی الفضیلة» کجا رفته است؟ آيا صحیفه سجادیه و دعای مکارم‌الاخلاق برای ما نیست؟ آيا ما از اين دعا استثناء شده‌ایم؟ آيا همه چیز باید فراموش بشود؟ به هر حال به هوش باشیم  و «سبق الی الفضیلة» را خودمان ايجاد و به آن عمل كنيم.

تصاویر
  • «سبق الی الفضیلة» و کرامت اخلاقی داشته باشیم تا در مقابل برخوردهايی كه پیش می‌آید كريمانه رفتار كنيم
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان