بیانات حضرت آیتالله علوی بروجردی حفظهالله در مراسم اختتامیه دوازدهمین دوره مسابقات دارالقرآن امام علی علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
درآمد
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»[1] (من در میان شما دو گوهر گرانبها قرار دادم: کتاب خدا و عترتم را.) در ایام فاطمیه هستیم و شهادت بانوی بزرگ اسلام را پشتسر گذاشتیم. ما معتقدیم حرکت صدیقۀ طاهره سلاماللهعلیها در مدت کوتاه بعد از رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، معرفی اسلام اصیل است. ایشان با حرکتشان مشخص کردند جایگاه اسلام کجاست و حرکتهای سیاسی انجامشده و تغییردهندۀ اساس مذهب، اسلام نیستند؛ بهتعبیر دیگر، فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها پرچمدار اصالت اسلاماند و حجت هستند. خود ائمه علیهمالسلام فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ وَ جَدَّتُنَا فَاطِمَة حُجَّةُ اللّهِ عَلَينَا»[2] (ما حجتهای خدا بر خلق هستیم و مادر ما فاطمه، حجت خدا بر ماست.) این اصالت بهدست شیعه حفظ شده است و مکتب سقیفه که در مقابل فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها جبهه گرفت، امروز مولودی به نام داعش دارد. لذا تصور نکنید که وهابیه زاییدۀ تفکر ابنتیمیه و امثال آنهاست. خیر، وهابیه و داعش زاییدۀ تفکر سقیفهای است. منظور از تفکر سقیفهای، اسلام جاهلی است؛ یعنی تفکری که پوشش اسلام دارد؛ اما عاری از حقیقت اسلام است. حقیقت اسلام در مکتب فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها و مکتب اهلبیت علیهمالسلام است.
منظور از «ثقَل» در حدیث ثقلین
ما نیز بهعنوان پیروان تشیع این افتخار را داریم که لوای فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها، و تفکر شیعه را امروز بهدوش کشیم. ما حامل اسلام اصیل هستیم و این اسلام اصیل در کلام نورانی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیث ثقلین آمده است. حتی زمانی که این حدیث توسط خود رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در عرفات عنوان شد، در همان مجلس، حضرت با مخالفت با این حدیث مواجه شدند. ما حاملان پرچم «كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي» هستیم؛ یعنی حامل پرچم اصالتها و ارزشهای اصیل و تغییرنکرده. کسانی بعد از پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در مقابل نص اجتهاد کردند. کتاب النص و الاجتهاد علامه شرفالدین را اگر ملاحظه کنید، اجتهادهایی که در مقابل قرآن واقع شده است روشن میشود. کسانی که حامل این اسلام اصیل هستند، درواقع، دو ثَقَل بهمعنای شیء گرانبها بهعنوان میراث نبوی برایشان مانده است. این دو شیء گرانبها اول قرآن است و بعد عترت و اهلبیت علیهمالسلام. همچنان که امامت برای ما ارزشمند است، کتاب و قرآن نیز ارزشمند بهشمار میآید. شأن اهلبیت و عترت علیهمالسلام تبیین کتاب خداست: «مِنْهُ آيٰاتٌ مُحْكَمٰاتٌ هُنَّ أُمُّ اَلْكِتٰابِ وَ أُخَرُ مُتَشٰابِهٰاتٌ فَأَمَّا اَلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مٰا تَشٰابَهَ مِنْهُ اِبْتِغٰاءَ اَلْفِتْنَةِ وَ اِبْتِغٰاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مٰا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ اَلرّٰاسِخُونَ فِي اَلْعِلْمِ»[3] (برخی از آن کتاب، آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است، از پی متشابه رفته تا به تأویلکردن آن در دین راه شبهه و فتنهگری پدید آورند؛ در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند.)
لزوم اهتمام بر حفظ قرآن و تسلط بر آن
یکی از جهاتی که ما از شئون اهلبیت علیهمالسلام میشناسیم، تبیین کتاب خداست. خطبۀ صدیقۀ کبری سلاماللهعلیها در مسجد مدینه را در نظر بگیرید. تقاضا میکنم از عزیزان که برنامهای برای حفظ این خطبه گذاشته بشود؛ چون در بین همه ائمه علیهمالسلام برنامه این بوده است که فرزندانشان این خطبه را حفظ کنند. از عجایب و معجزه است که این خطبه بهدست ما رسیده است؛ یعنی صدیقۀ کبری سلاماللهعلیها، یک بانوی جوان، در مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله و جلوی مهاجر و انصار، حکومت وقت را با خواندن این خطبه به استیضاح میکشاند! بعد از سالهای طولانی، فردی غیرشیعه این خطبه را در کتاب بلاغات النساء[4] نقل میکند، نه بهعنوان کلام ارزشمند دینی، بلکه بهعنوان یک شاهکار ادبی. ابنعباس، مـفسر بـزرگ قرآن کریم و حبر امت (دانشمند امت)، خطبۀ گرانقدر فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها را از زینب چهارسـاله نـقل میکند و می گوید: «حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسلام». در این خطبه صدیقۀ کبری سلاماللهعلیها به بیش از پنجاه آیۀ قرآن بهصورت کامل یا بهصورت کلمهای اشاره کردند! وجود مقدس ایشان چه تسلطی بر قرآن داشت! این بسیار شایان اهمیت است. در خانوادۀ ایشان، حتی خادم و خدمتگزارشان که فضه بوده است، با زبان قرآن سخن میگفت؛ یعنی تکلمش با قرآن بود. در خانوادهای که تسلط بر قرآن بهگونهای بوده است که حتی خادم آن خانه اینگونه بر قرآن مسلط میشده، نشانگر اهتمام آن خانواده به قرآن کریم بوده است. ما امروز باید این اهتمام را حفظ کنیم.
بهواقع، ظرف وجودی ما ظرف حفظ قرآن است که باید به آن اهمیت بدهیم. وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام در «خطبۀ همام» که صفات مؤمنان را بیان میکنند، یکی از علامات مؤمن را چنین برمیشمارند که در کنار تهجد و نماز شب، قرآن میخواند: «و یُرَتِّلُونَهُ تَرتِیلاً». سیدالشهدا علیهالسلام در شب آخر، ابوالفضلالعباس علیهالسلام را فرستادند که مهلت بگیرد. در آنجا کلام امام این است که این شب آخر را به ما فرصت بدهید قدری قرآن و نماز بخوانیم و مناجات کنیم! این ارزش قرآن است. باید این ارزش را پاس بداریم. این میراث ماست. قرآن را با تمام وجود باید حفظ کنیم. اینکه خداوند به شما عنایت کرده است که حافظ قرآن شوید، موهبتی بهشمار میآید.
اشراف مرحوم کربلایی کاظم بر قرآن
بنده خودم دیده بودم کربلایی کاظم کسی بود که هیچ سوادی نداشت؛ اما قرآن به او الهام شده بود. نامش را هرچه میخواهید، بگذارید. بههرحال بر قرآن مسلط بود و اشراف داشت. در اثر کار خوبی که کرده بود، یکمرتبه حافظ قرآن شد؛ به این صورت که بنده شاهد بودم وقتی کتاب شرح لمعۀ شهید ثانی را جلوی او قرار دادند، با آنکه عربی است و آیه و روایت هم دارد، لفظ «الله» را در روایات و در کلام عربی شهید ثانی نمیدید؛ اما در آیۀ قرآن میدید. آیۀ قرآن را در بین متنهای مختلف عربی مییافت و دقیق قرائت میکرد! من بهیاد دارم در جلسهای، مرحوم امام خمینی رضواناللهعلیه آیهای درست کردند با تلفیق اول یک آیه و وسط آیۀ دیگر و آخر آیۀ دیگر و جلوی کربلایی کاظم گذاشتند و به او گفتند: «کربلایی کاظم، این آیه کجاست؟» او دقیق گفت که این قسمت در کدام سوره و آیه است و قسمت دیگر در کدام سوره و آیه. اینگونه مسلط شده بود. این موهبت است؛ یعنی وقتی خواستند به او موهبت کنند، قرآن را به او دادند. اما شما عزیزان حافظ قرآن، این موهبت را اکتسابی بهدست آوردهاید. این موهبت بزرگی است و قدرش را بدانید.
پدر بنده نقل میکردند:
مرحوم آیتالله بروجردی رحمةاللهعلیه اوقات زیادی با کربلایی کاظم اهل اراک در داخل اتاق خلوت میکردند و این خلوت حدود دوسه ساعت طول میکشید. چندین بار این جلسات را ترتیب دادند. ما فکر کردیم اگر آیتالله بروجردی میخواستند او را امتحان کنند، پنج یا ده دقیقه کافی است. چرا مرجع شیعه با این همه گرفتاری، ساعتها با کربلایی کاظم بیسواد صحبت میکنند؟! از ایشان توضیح خواستیم، فرمودند: «این قرآن به همان صورت اصلی به کربلایی کاظم الهام شده است. من با او جلسه میگذارم تا آیات مختلفی که شبهۀ تحریف در آنهاست، در وقتهای مختلف و مکرر از او سؤال کنم. قرآن واقعی به او الهام شده است. من از او استفاده میکنم.»
لذا بعداً ایشان ملتزم شده بودند و خیلی محکم و قاطع اعلام کردند که قرآن تحریف نشده است؛ یعنی ایشان حتی از آقای کربلایی کاظم هم در این جهت استفاده کردند. این نکته مهم است.
حفظ و قرائت قرآن وسیله است و نه هدف
یکی از موهبتهای بزرگ الهی حفظ قرآن است؛ لذا برایش ارزش قائل باشید. منزل مرحوم آیتالله خوئی رضواناللهعلیه در کوفه بود و روزی چهار بار به نجف میآمدند و بیست دقیقه زمان میبرد. ایشان روزی چهار بار این فاصله را طی میکردند. خودشان فرموده بودند: «تا سن نود سالگی، آیاتی از احکام را حفظ بودم. [نوعاً مراجع با آیات احکام سروکار دارند و آنها را حفظ هستند.] اما به حفظ بقیۀ قرآن توجه نداشتم. من دیدم این مسیر را که روزی چهار بار طی می کنم، بیستسی دقیقه طول میکشد؛ لذا بنا بر حفظ قرآن گذاشتم. از سورۀ بقره شروع کردم و بیش از ثلث قرآن را حفظ کردم.» بنایی که ایشان گذاشتند، در نود سالگی بود و ثلث قرآن را تا این اواخر حفظ کرده بودند. حفظ قرآن موهبت است. این موهبت و عنایت، قرآن را در وجود انسان میآورد و انسان کمکم با قرآن انس میگیرد. حفظ و قرائت هدف نیست؛ اما ابزار و وسیله است. ما باید راه قرآن را طی کنیم. این رسالت بر عهدۀ ما گذاشته شده است. قرآن نسخه است و به این نسخه باید عمل بشود. اما قبل از عمل، باید بر آن مسلط بشویم و مفاهیم قرآن را درک کنیم. ما اگر حامل لوای اسلام اصیل هستیم، نباید فقط در ادعا و به حرف باشد؛ بلکه باید در عمل به آن پایبند باشیم.
امروز این نکته را میخواهم عرض کنم که ما بیش از هر زمان دیگری وظیفه داریم به این رسالتی که با تفکر شیعی بر عهدۀ ما گذاشته شده است عمل کنیم. ما در هیچ زمانی مثل امروز مخاطب نداشتیم. نهایتاً در گذشته هزار یا دههزار نفر در یک مجلس مخاطب ما بودند. اما امروز میتوانیم مخاطب پانصدمیلیوننفری داشته باشیم. دیگر زبان و مکان مطرح نیست و باید این رسالت را به انجام برسانیم. وجود مقدس علیبنموسیالرضا علیهالسلام فرمودند: «رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا. فَقُلْتُ لَهُ: فَكَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ؟ قَالَ: يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا»[5] (رحمت خدا بر بندهاى باد كه امر ما را زنده نگه دارد. عرض كردم: امر شما چگونه زنده شود؟ فرمود: علوم ما را فراگيرد و آن را به مردم نيز بياموزد؛ زيرا اگر مردم زيبایى و شكوه سخن ما را دريابند، حتماً به ما گرايش پيدا مىكنند و پيرو ما مىشوند.) این محاسن کلام را چه کسانی باید عرضه کنند؟ این نشاندهندۀ رسالتی است که بر عهدۀ ما گذاشته شده است و امروز در ادای این رسالت، برای ما عذری پذیرفته نیست.
رسالت امروز شیعه
در ایام دهۀ فجر قرار داریم. توجه داشته باشیم که چهل سال پیش، مردی از همین حوزه و مرجع تقلید و در لباس فقاهت، حرکت کرد و با همین تعالیم، دنیا حیرت کرد و تحتتأثیر واقع شد؛ یعنی فقاهت شیعه و حوزه و مرجعیت شیعه، یکی از قدرتهای مطرح آن روزگار را به زیر کشید. این البته بار اول نبود که مرجعیت حرکت کرد. در مشروطیت هم مرحوم آخوند خراسانی رحمةاللهعلیه بودند. ما در قضایای قبل خیلی مسئله داشتیم؛ اما اینجا جایی بود که یک حکومت مقتدرِ جاافتاده با منطق قرآن و وحی سقوط کرد؛ سقوطی که برای هیچ کس قابل تصور نبود؛ حتی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا هم پیشبینی نکرده بودند. اما آن روز ما چه اهدافی داشتیم؟ امام چه اهدافی داشتند؟ از آن حرکت، امروز چهل سال گذشته و چهل سال، وقت رسیدن به بلوغ است. ما باید به بلوغ فکری رسیده باشیم. سابق میگفتند: «البلوغ بلوغان: بلوغ الاطفال و بلوغ الرجال. اما بلوغ الاطفال فبخروج المنی و اما بلوغ الرجال فبالخروج عنی المنیّ» (بلوغ دو نوع است: بلوغ اطفال و بلوغ رجال. اما بلوغ اطفال با خارجشدن منى از آنهاست و اما بلوغ رجال خارجشدن آنها از منیتهاست.) ما از بعد از این چهل سال باید از منیتها بیرون بیاییم و اصالتها را فراموش نکنیم. آن چیزی که از اول بهدنبالش بودیم، عدالت اجتماعی و احیای امر الهی بود. باید اینها سرجای خودش محفوظ بماند و گذشتِ زمان اهداف را کمرنگ نکند. مبادا آن اهداف و اصول در نظر ما رنگ ببازد. ما دنبال آن اصول بودیم و مردم بهدنبال این اهداف و اصول، به ما اعتماد کرده و دنبال ما حرکت کردند. بنابراین، مردم نباید از ما ناامید بشوند. ما امیدواریم که خداوند انشاءالله این عنایت را به ما داشته باشد که بتوانیم این میراث را حفظ کنیم و ادامه بدهیم. تفکر شیعه اساس اسلام اصیل است و دنیا بیش از هر زمان دیگر به این تفکر نیاز دارد. دنیا بیش از هر زمان دیگر به علیبنابیطالب علیهالسلام و آزادگی حسینی نیاز دارد. ما حامل این رسالت و لوا هستیم و امیدواریم خداوند متعال این قابلیت را به ما بدهد که بتوانیم واقعاً ارزشی را که باید در حمل این لوا واجد باشیم، کسب کرده و آن را حفظ کنیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
[1]. بحار الأنوار، ج۹۷، ص۲۰۷.
[2].عوالم العلوم، ج۱۱، ص۱۰۳۰.
[4]. کتابی به زبان عربی نوشتۀ احمدبنابیطاهر مشهور به ابنطیفور است که در آن، سخنان فصیح و بلیغ زنان نامدار تاریخ اسلام و اشعار و سخنان کوتاه آنان را نقل و بررسی کرده است.
[5]. معانی الاخبار، ج۱، ص۱۸۰.