بسم الله الرحمن الرحیم
قدر و منزلت حوزههای علمیه را نشکنیم
یک نکتهای را میخواهم خدمت عزیزان عرض کنم، ما به مناسبت نیمه شعبان مطالبی عرض کردیم و گفتیم فاصله بین حوزههای علمیه و نیازها و توقعاتی که مردم دارند، خیلی زیاد شده است. معنای این مطلب این نیست که ما نسبت به حوزههای علمیه بهاء ندهیم.
این نکته را متوجه باشید، نمیخواهیم قدر و منزلت حوزههای علمیه را بشکنیم؛ شرایط به گونهای شده است که توقعات از حوزهها بالا رفته و نیازها هم بالا رفته است؛ حتی محل نیازها هم وسعت پیدا کرده است؛ قبلا مسلمانان از یک روستا مسأله میپرسیدند، الان از آن طرف دنیا مسأله میپرسند؛ این واقعیت ماجرا است؛ قبلا همه مسلمانان در یک مملکت یا دو سه مملکت نزدیک هم بودند، الان در ممالکی هستند که آن ممالک اصلا حاضر نیستند حقوق مسلمانها را به رسمیت بشناسند. این واقعیتهایی است که ما در دنیای امروز با آن سر و کار داریم. اما به این نکته توجه داشته باشید، ما باید به حوزههای علمیه بسیار بهاء بدهیم.
قوام شیعه به دو چیز است؛ عاشورا و سیدالشهدا (علیهالسلام) و مسأله مرجعیت
این معنا را بدانیم قوام شیعه به دو چیز است؛ یکی عاشورا و سیدالشهدا (علیهالسلام) که همه جا هست و یکی هم مسأله مرجعیت است که با اداره و شئونات حوزه علمیه عجین شده است. امروز ما این توفیق را داریم که در بزرگترین حوزه دنیای اسلام یعنی حوزه علمیه قم و در جوار بارگاه حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) هستیم. صدها استاد شب و روز در این حوزه زحمت میکشند و تدریس میکنند؛ در حالی که راحت میتواند بروند استخدام بشوند و حقوق بگیرند یا لااقل در این مراکزی که به عنوان تحقیق و پژوهش طلاب را جذب میکنند و حقوق میدهند، مشغول بشوند؛ اما این استادها در حوزه حضور دارند و با همین شهریه طلبگی اکتفا و قناعت میکنند؛ روزی دو تا سه تا درس را میگویند و طلاب را تربیت میکنند. درس آزاد حوزه علمیه متشکل از همین اساتید است. تنها مراجع عظام به اساتید درس آزاد عنایت کردند و یک شهریه استادی پرداخت میکنند؛ اما گاهی از شهریه طلبگی هم کمتر میشود؛ این اساتید زحمت میکشند و تلاش میکنند؛ مؤسسات تحقیقاتی خوبی ما داریم؛ فعالیت میکنند؛ انصافا به اینها بها بدهیم؛ بله انکار نمیکنیم که اشکال داریم؛ کار تکراری هم میشود؛ یا صورت مؤسسه جایی درست میشود؛ اما این مشکلات واقعیت را از بین نمیبرد.
مراجع تقلید گاهی برای تأمین شهریه به قرض میافتند
حوزه علمیه قم یکی از بزرگترین مراکز آموزش و تحقیق نه تنها در دنیای شیعه بلکه در دنیای اسلام است و در همین حوزه، مراجع بزرگوار ـ که شاید شما از همه جهات مطلع نباشید ـ با چه جان کَندنی و با چه مجاهدتی استقلال حوزه و استقلال هویت و مرجعیت را سرِ پا نگه میدارند؛ گاهی از اوقات اوضاع و احوال مالی بد میشود؛ الان وضع مالی خوبی در مملکت حاکم نیست؛ بعضی از بزرگان و مراجع به من فرمودند: «شهریه طلاب نجف را شش ماه است که نتوانستیم بدهیم ». این مسائل هست و پیش میآید؛ برای این که شهریه را تأمین کنند گاهی به قرض میافتند؛ شرایط اینگونه است؛ مردم هم متاسفانه گاهی اوقات بیتوجه به این شرایط هستند؛ بعضی هم تبلیغات کذایی میکنند که یک بودجهای از دولت در حوزه میآید.
حوزههای علمیه همیشه به دست مردم اداره شده و بودجههای دولتی هیچ ربطی به مرجعیت ندارد
این بودجههای دولتی هیچ ربطی به مراجع و مرجعیت ندارد؛ آیا هیچ مرجعی از این بودجه برای شهریهاش استفاده میکند؟! آیا برای کارهایش استفاده میکند؟! آیا اساتید از این بودجه میگیرند؟! آیا طلبهها از این بودجه استفاده میکنند؟! حوزههای عملیه همیشه به دست مردم اداره شده است و امروز هم باید با دست مردم اداره شود؛ اصلا آن پولی که طلبه میخواهد ارتزاق کند تا فقه و اصول بخواند؛ تا علوم اهل بیت را یاد بگیرید از همان منبعی باید بیاید که مستقیم با مردم سر و کار دارد؛ شخص یک سال کار کرده است؛ حاصل زحمت و دسترنجش را تخمیس میکند، ولو مبلغ کمی باشد و به عنوان سهم امام میپردازد و اینها جمع میشود و این ارتزاق آقایان طلاب از این جهت تأمین میشود. اینها تنظیمش زحمت و فشار دارد و افرادی دارند این فشار را متحمّل میشوند.
ارزش و بهاء دادن به حوزههای علمیه، زحمات اساتید حوزه وفعالیتهای علمی
نسبت به اساتید احترام و برای کار آنان ارزش قائل شوید ؛ بیش از پنجاه سال است من در این حوزه هستم؛ اکثر اساتیدی که من میشناسم و با آنان سر و کار دارم؛ میدانم چه تلاش و کوششی میکنند؛ تحقیق میکنند و افراد را تربیت میکنند؛ انصافا در بعضی از موضوعات کتابهای پختهای نوشته میشود؛ امروز در حوزه علمیه در بعضی موضوعات تحقیقات بسیار قوی و پختهای انجام میشود؛ اینها را باید بها داد؛ ما نمیخواهیم هیچ وقت این زحمات را ارزشگذاری نکنیم؛ این زحمات از همه جهات شایسته تقدیر است. مرجعیت شیعه در رأس کسانی است که حوزه علمیه را به این نحوه اداره میکنند ؛ مرجعیتی که هنوز در این شرایط این هنر را دارد که افراد را جذب بکند. باید این وجوهات جمع شود تا امور حوزه اداره شود. آن هم اداره این حوزه با این جمعیت، کار پر زحمت و ارزشمندی است. البته مشکلات، ایرادها و معایب بسیار است، اما اینها ارزش واقعی کار را از بین نمیبرد. لذا به حوزهها ارزش و بها بدهید. انشاءالله امیدواریم این حوزه همچنان پویا و جدی و ساعی کار خودش را ادامه بدهد.
مرجعیت و حوزه حزب سیاسی نیست، روحانیت لازم نیست داخل خطوط شود و افراد تعیین کند
البته ممکن است سلیقه ما با دیگر افراد تفاوت داشته باشد. مرجعیت و حوزه حزب سیاسی نیست؛ روحانیت لازم نیست داخل همه خطوط شود و برای مردم افراد تعیین کند؛ خود مردم تحقیق کنند و رأی بدهند. گرایش به این خط و آن خط روحانیت را زمین میزند؛ روحانیت برای مردم پدر هست؛ همه مردم با هر فاصلهای که دارند با هر گرایشی که دارند مثل فرزندان ما هستند؛ اینکه ما یک عده را جانب خودمان جدا کنیم و یک عده را مقابل ما باشند، این به صلاح روحانیت نیست؛ به صلاح حوزهها نیست؛ کما اینکه مراجع عظام همین روش پدرانه را دارند؛ عملا ما نسبت به همه مردم پدری داریم؛ گرایشهای سیاسی و این مسائل وجود دارد؛ اما اینکه اگر یک شخصی گرایش سیاسیاش با من موافق نبود، من با او قطع ارتباط کنم و از او ببُرم و طردش کنم، این در بین روحانیت نبوده است. در سیره مرجعیت طرد کردن افراد نبوده است؛ ما همیشه جامع بودهایم؛ همه افراد را جمع میکردیم؛ حتی آن افراد گریز پایی که فرار کرده بودند و از دامن دین هم خارج شده بودند، رها نمیکردیم و آنها را جذب میکردیم. ما باید مثل آن توصیفی که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نسبت به حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دارند، باشیم؛ «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» ما باید طبیب مردم باشیم. اگر یک کسی مریض بد حال است، طبیب به او پرخاش و دعوا نمیکند، طبیب او را کتک نمیزند؛ دارویش را تغییر میدهد؛ داروی قویتر میدهد. ما نسبت به مردم طبیب باشیم؛ ما با مردم کاری نکنیم که جداییها زیاد بشود؛ فاصله بیفتد.
ما روحانیت در میان مردم مانند ماهی در آب هستیم
مرحوم آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) این تعبیر را داشتند: روحانیت در میان مردم مثل ماهی در میان آب هست. ما با مردم اعتبار داریم؛ اگر مردم نباشند ما چیزی نیستیم؛ ما جدای از مردم قیمتی نداریم؛ ما در کنار مردم اعتبار داریم و این هم افتخار ما است که متکی به مردم هستیم؛ متکی به دولتها نیستیم؛ مرجعیت شیعه و علمای آن هیچ وقت مانند سنیها حقوق دولتی نداشته و ندارد؛ متکی به مردم بوده و هست و لذا زبانشان باز بوده است؛ آزادانه امر به معروف میکردند؛ حافظ دین بودند؛ در همه دورهها اینطور بوده است؛ ما دوره گذشته را هم دیدیم؛ زبانشان باز بوده است، چرا؟! چون جیرهی دولتی نداشتند؛ این واقعیت ماجرا است؛ مرجعیت شیعه و روحانیت شیعه را ارج بگذاریم؛ نکند مرجعیت شیعه امروز به دست ما تضعیف شود؛ مرجعیت باید بماند چون شیعه میخواهد بماند؛ شیعه باید بماند.
امیدوارم که خداوند عالم انشاءالله به همه ما این توفیق را عنایت کند که در مسیری که رضایت اوست قدم برداریم و حرکت ما در جانب ارشاد و هدایت مردم باشد و حرکت ما خدای ناکرده روزی موجب دوری مردم از ما نشود. این اتفاق نیفتند که آن نوجوانی که ورقه این آقای کاندیدا را در دست گرفته است به منِ روحانی و عمامه به سر چپ چپ نگاه کند؛ اینها مصلحت روحانیت نیست؛ مصلحت شیعه نیست؛ این مطلب برای بعضیها رنجش ایجاد میکند، اما این واقعیت است. به این نکته توجه کنیم؛ اینها جوانهای خود ما هستند؛ بچههای ما هستند؛ چرا دورشان کنیم؟! چرا طردشان کنیم؟! چرا ما در نظرشان این قیمت را پیدا کنیم؟! چرا؟! اینها سوال است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.