بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه ولادت با سعادت قطب عالم امکان، حضرت بقیۀ الله، آقا حجۀ بن الحسن (صلوات الله و سلامه علیه) قرار داریم.
اشاره به آیاتی از قرآن درباره امام عصر (ارواحنافداه)
قرآن درباره این وجود مقدس میفرماید:
وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين[1]. (و اراده میکنیم بر کسانی که در زمین مورد استضعاف واقع شدهاند منّت بگذاریم و آنها را امامان و وارثان قرار دهیم).
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ[2]. (اگر مؤمن هستید، بقیه الله برای شما بهتر است).
امام زمان (علیهالسلام) غائب نیست؛ ما غائب هستیم
مطلب اول: درباره وجود امام عصر (صلوات الله و سلامه علیه) و تأثیر و نقش امام حتی در دوران غیبت و لزوم توسل به آن حضرت بسیار صحبت شده است. اما مسألهای که امروز من میخواهم تذکر بدهم این است که ما در دوران غیبت کبری زندگی میکنیم. از این غیبت، آه و فغان و ناله و فریاد برمیآوریم و شِکوه و شکایت به درگاه پروردگار متعال میبریم که: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا». یعنی خدایا، ما از فقدان پیامبرمان (که او را ندیدیم) و غیبت ولیّ امر و امام زمانمان (که او را هم نمیبینیم و از او بیخبریم) و شدائد زمانه که بر علیه ماست و فتنههایی که بر ما واقع میشود و هجوم دشمنان بر ما و زیادی تعداد دشمنان و کمبود تعداد یاران به تو شکایت میکنیم).
فریاد «یا حجۀ بن الحسن عجّل علی ظهورک» سر میدهیم و برای فرج آن حضرت دعا میکنیم.
و مسائلی از این قبیل که همه اینها خوب است و باید منتظر باشیم و جزء وظایف منتظران نیز ترویج یاد و نام آن وجود مقدس و دعا برای فرج است. اما یک مقدار از ظواهر دور شویم و واقعیت را ببینیم؛ آیا این حرفهایی که همیشه میگوییم واقعا میگوییم یا لقلقهی زبان است؟! جلسات و اجتماعاتی که برای آن حضرت برگزار میکنیم که بسیار عالی است؛ اما یک حقیقت هم در این میان هست که باید بیشتر بر آن تأکید کنیم. آیا آقا در حال غیبت است؟ یک مقدار به خودمان بیاییم و بالاتر بیندیشیم؛ غیبت مال ماست، ما در غیبت هستیم نه او، او اوج ظهور خودش را دارد.
شخصیت امام زمان (علیهالسلام) در حرکت کائنات تأثیرگذار است
شخصیت او در حرکت کائنات تأثیرگذار است. به قول ملاصدرا صغری و کبرای معمولی برای نتیجه دادن نیاز به افاضه دارد. این کلام ملاصدار یعنی اگر امام اذن ندهد، این صغری و کبری نتیجه نمیدهد؛ اگر امام اذن ندهد این دارو تأثیر نمیکند؛ این واقعیت است؛ این تأثیر وجود امام است؛ در همه امور و تمام کائنات این نقش امام وجود دارد. همان نقشی که در جریان ابراهیم خلیل بود؛ آتشی که سوزاننده است، اما آتش نمرود ابراهیم خلیل را در نمیسوزاند؛ تیغی که بُرنده است دیگر گردن اسماعیل را نمیبُرد. همین نقش را در دوران غیبت، امام دارد. کما این که در دوران حضور هم امام همین نقش را دارد.
باید در زمان غیبت با امام زمان (علیهالسلام) ارتباط برقرار کنیم
اما حقیقت این است که من ایراد دارم. امام در حال غیبت نیست بلکه امام وجود دارد و حاضر است و باید با او ارتباط برقرار کرد. آیا امام قابل ارتباط برقرار کردن نیست؟! غیبت به معنای عدم ارتباط با امام نیست. اگر چنین است پس این همه افرادی که با آن حضرت ارتباط برقرار کردند چیست؟! البته منظور این نیست که هر شخصی که ادعا میکند من خدمت امام رسیدم، از او بپذیریم. ما متأسفانه گاهی این ادعاها را بهطور جدّی در سخنرانیها بیان میکنیم و در انتخابات تأثیر میدهیم؛ میگوییم خدمت آقا رسیدم و حضرت فرمودند من نظرم این است که به فلانی رأی بدهید. متأسفانه ما این حرفها را میگوییم.
اصل مسأله ارتباط برقرار کردن با امام در زمان غیبت درست است؛ من هم میتوانم ارتباط بگیرم، اما اینکه این ارتباط عملاً وجود ندارد بهخاطر این است که من مشکل دارم؛ امام در اجتماعات ما حضور دارد، ولی من او را نمیبینم و نمیتوانم از وجود او استفاده کنم چرا؟! برای اینکه من نقص دارم.
در زمان غیبت، خورشید وجود امام عصر (ارواحنافداه) تابنده است، ولی ما در پسِ ابرهای گناه و معصیت از این نور محرومیم
من که در خانه نشستم و پردهی ضخیم جلوی اتاق کشیدم که یک ذرّه نور از بیرون به داخل اتاق نمیتابد، نقص از خورشید است یا من؟! خورشید وجود امام زمان که دارد میتابد؛ من هستم که خودم را در خودم و در آلودگی گناه و معصیت و در حجاب محصور کردم؛ گاهی اوقات حجاب ما علم ما است؛ گاهی اوقات ادعاهای عجیب و غریبی که نسبت به خودمان داریم؛ اینها حجاب است؛ پردهها را جلوی خودمان کشیدیم و از آن نور مقدس که به همه عالَم میتابد و نور میدهد و همه جا را روشن کرده است، محروم کردهایم. لذا ایراد در ما است نه او؛ من غایبم نه او؛ باید پردههای گناه و معصیت را کنار بکشیم تا ببینیم در واقعیت چه میگذرد.
لزوم آمادگی برای ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنافداه)
باید «عجّل علی ظهورک» بگوییم و برای فرج آن حضرت دعا کنیم، اما آیا هیچ نیازی نیست تا من هم یک آمادگی برای ظهور داشته باشم؟! اگر امروز ظهور آقا اتفاق افتاد من چه میخواهم بکنم؟! چه خواهم کرد؟! آیا واقعا مطمئن هستیم ما از آن کسانی که در کربلا بودند و از امام حسین جدا شدند و یا در مقابل او شمشیر کشیدند بهتر باشیم؟! آنهایی که در کوفه نشسته بودند و از آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) دعوت کردند به کوفه تشریف بیاورد، یک قدم از ما جلوتر بودند؛ آنها هم امام خود را میخواستند؛ آنها هم «عجّل عجّل» میکردند؛ آنها نامه نوشتند ولی ما نامه هم ننوشتیم؛ آنها دعوت کردند که باغ و بوستانهای ما چنین و چنان است و فقط امام کم داریم؛ هزاران نامه هم نوشتند؛ اما به مجرد اینکه امام حرکت کرد و نزدیک کوفه شد چه کار کردند؟! لشکری که نزدیک به سی هزار یا کمتر و بیشتر بود در کربلا جمع شدند، توجه داشته باشید یک نفر از اهل شام در آن نبود؛ همه از اهل کوفه بودند؛ همان هایی بودند که «امام امام» میکردند؛ «وا اماما» میگفتند؛ اینها واقعیت است؛ چرا به آن توجه نمیکنیم؟! چه نحوه آمادگی را برای آمدن امام و برای بودن در کنار او داریم؟! من چه نوع آمادگی دارم که در کنار او بایستم و کار بکنم؟! این یک مسألهای است اینها را توجه کنیم. بله خیلی خوب است برویم مسجد مقدس جمکران توسل کنیم؛ گریه کنیم؛ به سرمان بزنیم؛ همیشه یاد امام باشیم؛ دعای فرج بخوانیم؛ اما اینها کافی نیست بلکه یک وراء و یک آمادگی میخواهد.
تکفل شیعیان و اداره امورشیعه در زمان غیبت به عهده روحانیت است
مطلب دومی که میخواهم تذکر بدهم این است که بههرحال در زمان غیبت دسترسی مستقیم به امام نداریم که مانند مردم زمان ائمه اطهار (علیهمالسلام) به در خانهاش برویم و او مستقیما نظام شیعه و امور شیعیان را اداره بفرماید. سوال این است که در دوران غیبت تکفل مردم؛ تکفل شیعیان؛ اداره امور شیعه به چه کسی سپرده شده است؟! امام حسن عسکری (علیهالسلام) در ضمن حدیثی میفرماید: «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ»[3]. (یعنی هرکسی از فقهاء که خودساخته و محافظ دینش و مخالف هوای نفس و مطیع امر مولایش باشد بر همه مردم لازم است که از او تقلید کنند).
بنابراین در دوران غیبت تکفل ایتام آل محمد (صلی الله علیه و آله) و امر مرجعیت و حوزههای علمیه در حقیقت به عهده ما روحانیون گذاشته شده است. یعنی در دوران غیبت ما روحانیت شیعه باید نظام شیعه را حفظ کنیم. وقتی به زمان ائمه اطهار (علیهمالسلام) نظر و توجه می کنیم، مانند زمان امام کاظم (علیهالسلام) هرچند امام در زندان است، اما نظام شیعه حفظ شده است؛ یا در زمان امام رضا (علیهالسلام) وقتی حضرت را به خراسان تبعید کردند اما نظام شیعه حفظ شده است؛ یا در زمان امام حسن عسکری (علیهالسلام) وقتی حضرت رادر عسکر و لشکرگاه سامرا کاملا تحت نظر بود، اما نظام شیعه حفظ شده است. آن افرادی که دستاندر کار بودند و ما اسمشان را وکلا میگذاریم، آنها نقش حیاتی داشتند. مسئولیت آن روز آنها امروز به عهده ما گذاشته شده است.
ما روحانیون با مردم چه کردیم که وضعیت این جور شده است؟!
آیا ما روحانیون شیعه در تکفل ایتام آل محمد تمام توان خود را خرج کردیم؟! این چه روزگاری است که عقاید سخیف وهابیت امروزه در دانشگاههای مملکت ما به عنوان عقاید روشنفکری مطرح است؟! عقایدی که وقتی شما در ابتدا ببینید به آن میخندید. عقاید بهائیت به عنوان عقاید روشنفکری مطرح است. اینها که مقلد بهایت بودند کتابهایی نوشتند که مسخره است.
ما با مردم چه کردیم که وضعیت این جور شده است؟!
آیا ما نسبت به این جوانهای مردم که گروه گروه دارند از دین خارج میشوند مسئولیت نداریم؟!
طبق گزارشات صحیح، جوانان ما در قم، در مرکز تشیع و مرجعیت، مسیحی میشوند؛ کلیسای خانگی دارند.
در قم، بزرگترین مرکز علمی شیعه، تفکر وهابیت را در بین یک سری طلبههای ما ترویج میکنند.
یک یمانی کذایی با عقاید سخیف پیدا شده است؛ افرادی از قم، از طلبههای قم مبلّغ او شدهاند.
این جوانهایی که دسته دسته به خارج از کشور میروند را ما چگونه تکفل میکنیم؟! جوانهایی که به هر دلیلی مهاجرت میکنند و به یک گوشه دنیا میروند نسبت به آنها چه سرپرستی داریم؟! برای آنها چه کار میکنیم؟! آیا در آن کشورهایی که میروند مستقر میشوند، حقوقشان محفوظ است؟! چقدر تحقیر میشوند؟! در دریا غرق میشوند؛ در سوریه و لبنان به دست داعش و امثال داعش کشته میشوند؛ ما چگونه میخواهیم اینها را تکفل بکنیم؟! این حقوق را چگونه میخواهیم حفظ کنیم؟! این مسولیت هست یا نیست؟!
مصالح عامه مسلمین باید مدّ نظر روحانیت شیعه باشد
ما فقط دلمان را خوش میکنیم که در دوران غیبت بله ما در مصدر امور هستیم؛ بنده هم بنشینم و فقط احکام را به من مراجعه کنند؛ آیا مسئولیت ما همین مقدار است؟! آیا میرزای شیرازی متوجه این نبود؟! چرا در جریان تنباکو وارد شد؟! در سامرا؛ در عراق نشسته بود به ایران چه کار داشت؟! چون مصالح عامه مسلمین برای بزرگان ما، برای کسانی که متصدی این شأن و مقام و جایگاه بودند، مورد نظر بوده است.
خدا مرحوم آیت الله بروجردی را رحمت کند. در زمان ایشان که الجزایر در شمال آفریقا مستعمره فرانسویها بود؛ ارتش فرانسه در آنجا بیداد میکرد؛ نزدیک دو ملیون نفر را کشتند تا بالأخره این الجزایر مستقل شد؛ (حالا بعد از آن که دست خودمان افتاد چه شد و چه کردیم، بماند). در آن دوران استعمار که در زندان مردم مسلمان را میکشتند و افراد از قحطی میمردند، اصحاب مرحوم آیت الله بروجردی نقل می کردند که ایشان فرموده بودند: « آیا ما مسألهمان این است که فقط نسبت به شیعیان خودمان که در هر کجای دنیا هستند احساس مسولیت کنیم؟! آیا این مسلمانها اینجور در الجزایر تحت فشار هستند ما هیچ مسئولیتی در قبال آنهانداریم»؟!
این واقعیت قصه است؛ حق این نیست که فقط جمعیت شیعه را ببینیم؛ ما همه مسلمانها را کار داریم؛ آیا امام زمان بیایند فقط در بین ما ظهور میکنند؟! همه باید این آمادگی را ایجاد کنیم؟! ما باید با تمام دنیا ارتباط داشته باشیم و از حقوق مسلمانها تا جایی که میتوانیم دفاع کنیم و برای این کار به فکر باشیم و طرح و برنامه داشته باشیم. ما در دوران غیبت، این ایتام آل محمد را چگونه میخواهیم تکفل کنیم و جوابگو باشیم؟!
سختیهای بزرگان برای حفظ نظام شیعه
آن روزگاری که بزرگان ما این حوزهها را تشکیل دادند، با چه شرایطی و چه وضعیتی آن را سرِ پا نگه داشتند؟! یک قصهای از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، معروف است که نشان میدهد با چه شرایطی این حوزهها را برای تکفل ایتام آل محمد و برای تربیت افرادی که شیعه را قوام بدهند و نظام شیعه را نگه دارند، تأسیس کرد. یکی از بزرگان موجود این حوزه از مرحوم آقای حاج شیخ نقل میکرد که ایشان با زحمت زیاد مرحوم آقای حاج شیخ محمدرضا مسجد شاهی اصفهانی را به قم دعوت کرد که برای طلاب تدریس کند. ایشان آمد و تدریس کرد و عدهای از فضلا هم در درسش شرکت کردند. بعد از شش ماه آقای حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی یک دفعه بدون هیچ دلیلی تدریس را رها کرد و به اصفهان رفت. هیچ کس هم از علت آن خبر نداشت. به هرحال این مرد بزرگ قوامی برای حوزه قم بود باید اینجا حضور داشته باشد. یک آقایی در قم هر چه پرس و جو کرد که چه شده است به نتیجه نرسید. خودش میگوید من اصفهان رفتم و به منزلش وارد شدم و به عنوان وارد حقی پیدا کردم و پذیرایی کردند. هرچه به او میگفتم چرا قم را رها کردی پاسخ نمیداد تا اینکه سر ظهر سفره انداختند و خواستیم غذا بخوریم من نشستم سر سفره اما دست به غذا نزدم. گفت: «چرا غذا نمیخوری»؟ گفتم: «آقا غذا نمیخورم مگر به یک شرط و آن اینکه بگویید چرا از قم آمدید»؟! ایشان میخواست به تعارف بگذارند، گفتم: «آقا اگر قول ندهید میروم». ایشان گفت: «بسیار خوب غذا را بخور، میگویم». غذا را خوردم. بعد از غذا ایشان گفت: «بعد از شش ماه که به قم آمده بودم تازه یک شب حاج شیخ ما را برای شام به منزلش دعوت کرد، یک برنجی و خورشتی سر سفره گذاشتند. هنگام غذا خوردن ایشان به خادم گفت: «برو مرتضی را بگو بیاید». (منظور از مرتضی، فرزندشان مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، استادمان است که آن وقت خردسال بودند) خادم رفت و برگشت و گفت: «آقا، بچه خوابیده است». مرحوم حاج شیخ گفت: «بیخود خوابیده است، برو صدایش کن بگو بیاید» این خادم چند بار رفت و آمد. من اعتراض کردم که آقا این بچه خوابیده است، غذا را فردا میخورد. گفت: «نه نمیشود». من اصرار کردم گفتم: «آقا مشروعیت ندارد، این بچه را برای غذا اینجور از خواب بیدار کنید». مرحوم حاج شیخ گفت: « این سفره در خانه منِ حاج شیخ عبدالکریم که همیشه انداخته نمیشود؛ ماهها گذشته است، تا این سفره افتاده است و من شما را دعوت کردم؛ این بچه اگر امشب بیدار شود یک لقمه از این غذا را بخورد، خورده است وگرنه تا ماهها دیگر اینجور غذایی پیدا نمیشود که بخورد».
این وضعیت حاج شیخ عبدالکریم، مؤسس حوزه علمیه و مرجع شیعه است؛ اینگونه این حوزهها سرپا شده است. وضعیت بزرگان دیگر مانند مرحوم شیخ انصاری و دیگران هم به همین منوال بوده است، این واقعیت قصه است.
مسئولیتهای زعیمان شیعه در دوران غیبت
ما مقداری به مسولیتهای خودمان در دوران غیبت توجه کنیم؛ مسأله تنها این نیست که من توسل به آقا حجۀ بن الحسن چهجور باشد؛ این مسأله شخصی من است؛ اما من حساب شأنی و جایگاه خودم را باید در نظر بگیرم که شأن و جایگاه من اقتضا میکند در دوران غیبت چه حرکتی داشته باشم؟! آیا نسبت به آن کسانی که در دور دست، در آمریکا و کانادا مسلماناند، شیعهاند، ما علما و فقهای شیعه هیچ وظیفهای نداریم؟!
ما در هندوستان به اندازه جمعیت ایران شیعه داریم؛ من به آنجا دو سفر رفتم؛ مدارس و مساجدشان را دیدم؛ خودشان مدرسه و حوزه دارند؛ امام جماعت تربیت میکنند؛ مساجدشان دایر است؛ ولی ما در حوزه نشستیم اصلا آنها را نمیشناسیم؛ ارتباط که نداریم بماند اصلاً نمیدانیم چه کار میکنند؟! یک بار از آنها احوال نمیپرسیم که آیا شما هستید؟! زندهاید؟! آیا مسائل سیاسی دارید؟! آیا حقوق شما در مقابل سنیها و هندوها درست رعایت میشود؟! اصلاً کاری نداریم. اینجا در قم نشستیم؛ فقط دلمان را خوش میکنیم به چند نفر اطرافیان خودمان؛ به شهر و مملکت خودمان؛ اما حقیقت این نیست.
ما در دوران غیبت مسولیتهای بزرگتری داریم. ما برنامهریزی میخواهیم. کجاست برنامه کوتاه مدت ما برای جمع و جور کردن و ارشاد جوانها؟! کجاست برنامه میان مدت؟! کجاست برنامه دراز مدت؟! کشور بحرین پانصدهزار نفر بیشتر جمعیت ندارد؛ یک سری هم مهاجر دارد؛ اما برنامه کوتاه مدت و برنامه سی ساله و برنامه دراز مدت دارد. اما جمعیت شیعیان اگر سیصد و پنجاه میلیون بیشتر نباشد، کمتر نیست. آیا اینها در کارشان برنامهریزی نمیخواهند؟!
الان در نظام شیعه تا وقتی مرجع تقلید زنده هست رسیدگی میکند اما وقتی از دنیا برود، همه برنامهها تعطیل میشود و فرد بعدی که میآید دوباره از نو شروع میکند. آیا اینجوری میشود کار کرد؟! آیا اینجور میشود مسائل اساسی که امروز شیعه با آن مواجه است را مدیریت کرد؟! عمده قربانیها در این ترورها شیعیان هستند؛ عمده محرومان شیعه هستند؛ در نیجریه با شیعیان چه کار میکنند؟! درگوشه و کنار دنیا با شیعیان چه کار میکنند؟! آیا ما مسئول هستیم یا نه؟! مسئولیتهای شیعه در دوران غیبت چیست؟! باید به اینها هم بپردازیم. توسل به آقا و ارتباط با آقا خوب است؛ اما اینها ما را از مسئولیتهایمان نباید باز دارد. یک جوان مسلمان یا بچه شیعه اگر بهایی یا مسیحی میشود من نیز مسئول هستم؛ فردای قیامت یقهی من را خواهند گرفت؛ از من سؤال میکنند تو که بودی چه کار کردی؟! نمیتوانیم بنشینیم بچههایمان را ببرند و ببلعند؛ ما با این شبهات چه میکنیم؟! امیدوارم خدای تعالی به برکت این مولود و این روز، نخست ما را به مسئولیتهای خودمان آشنا کند و سپس به ما توفیق بدهد به مسئولیتهایی که در دوران غیبت داریم عمل کنیم و با ظهور آقا امام زمان فرج کامل و شامل برای عامّه شیعیان قرار دهد.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
[3] . الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص 458.