بیانات حضرت آیتالله علویبروجردی مدظله العالی به مناسبت میلاد با سعادت منجی عالم بشریت حضرت بقية الله الاعظم حجت ابن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
بسم الله الرحمن الرحيم
دعای فرج، عامل گشايش در کارها
از حضرت صاحبالامر ـصلواتاللهوسلامهعليه و عجلاللهتعاليفرجهالشريفـ اين روايت نقل شده است كه وأكثروا الدعاء بتعجيل الفرج؛ فان في ذلك فرجكم.[1] در تعجيل فرج زياد دعا كنيد كه تعجيل فرج، گشايش كار خود شما است. دربارۀ مشارٌاليه «ذلك»، دو احتمال وجود دارد: يکي اينکه منظور همان فرج است؛ يعنی براي تعجيل فرج بسيار دعا كنيد؛ زيرا در فرج آن حضرت، فرج شماست. اين امر روشنی است و نياز به ذكر ندارد كه فرج ما، در ظهور و فرج آن حضرت است.
احتمال ديگر اين است كه منظور، همان دعاست؛ يعنی براي فرج، بسيار دعا كنيد كه فرج و گشايش شما در اين دعاهاست. البته اصل فرج، گشايش مطلق براي همه است؛ فرجي كه ما انتظار داريم، فقط فرج امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ نيست، بلكه براي خود ما و همۀ مردم هم فرج و گشايش خواهد بود؛ اما آنچه در اين حديث بدان عنايت شده و مشارٌاليه «ذلک»است، دعا برای فرج آن حضرت است.
در دوران غيبت، دست ما از اولياي بزرگ دين كوتاه است؛ يعني ما نتوانستيم خدمت رسول اكرم صلواتاللهوسلامهعليه برسيم يا ائمة طاهرين را درك كنيم؛ بلکه در دوران غيبت واقع شديم. در اين دوران، مشكلات و گرفتاريهای زيادي است كه در روايات هم با عبارت سيأتي زمان علي امتي...[2] به آن اشاره شده است. در اين روايات، ويژگی ها و رويدادهای آخرالزمان به طور مفصل بيان شده است كه بيشتر به دوران غيبت تطبيق داده شده است. در چنين شرايطي است که گفته شده است، براي اينكه انسان استقامت داشته باشد و بتواند خودش را حفظ كند، بايد براي تعجيل در فرج بسيار دعا كند. «تعجيل»، به معنای عجله كردن و جلو انداختن است؛ يعنی اگر زمان مقرری تعيين شده باشد، اين زمان جلو بيافتد.
ويژگی های دعا
دعا امری است كه با قصد و اراده از انسان صادر ميشود؛ يعنی وقتي انسان خواستهای دارد و ميخواهد دعا كند، هيچگاه دربارۀ امر هزل و بيهودهای دعا نميکند. در واقع، هنگام دعا نهتنها قصد داريم، بلكه تمركز خاصی در تمام وجود ما پيدا ميشود. دعا به معنای واقعی اين است كه وقتی ما قدرت انجام كاری را در خود نميبينيم، به نيروی بزرگتری روی ميآوريم و خودمان را تخليه ميكنيم؛ به اين معنا كه تمام همتمان را در اين قرار ميدهيم که درخواست خود را نزد آن قدرت بزرگتر مطرح کنيم و از او بخواهيم که آن كار را انجام دهد. بنابراين، دعا كاری است که نهتنها از روی قصد و اراده است، بلكه با تمام خلوص و با همۀ وجود همراه است. دعا بايد چنين باشد؛ نه اينکه صرفاً لقلقة زبان باشد.
دعا مقدمۀ اوليه برای آمادگی ما برای آن چيزی است که حضرت ميخواهد براي آن ظهور كند؛ يعنی وقتي ما با تمام وجود دعا ميكنيم كه خدايا در فرج امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ تعجيل كن، به اين نتيجه رسيدهايم، اين گشايش و فرج جز بر اثر فرج و ظهور آن حضرت حاصل نخواهد شد و کسی جز خدا بر اين كار قدرت ندارد.
امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ ميفرمايد: زياد دعا کنيد و از خدا بخواهيد كه در ظهور من تعجيل شود؛ خود اين دعا سازندة دلهای شماست. اين دعاها و فرياد يا صاحبالزمان و... سازندهاند.
دعا زمينهای برای آمادگی
در حکايت سيد حميری آمده است كه وقتي ايشان به حضرت گله کردند که چرا نمی آيید، آن حضرت فرمودند: من تابع امر خدا هستم؛ اختيار من دست خودم نيست. ازاينرو در اين حديث شريف فرمودهاند: بسيار دعا كنيد و از خدا تعجيل در فرج را بخواهيد. اين دعا و تضرع ما برای تعجیل در فرج، دستکم نوعي اعلام آمادگي ما براي اين امر است؛ يعني خضوع در برابر خدا و ولی خدايي كه ما منتظر فرجش هستيم. خضوع در برابر او بدين معناست که اگر بيايی، ما با تمام وجود در خدمت تو هستيم. اين دعا ـچنانکه گفتيمـ بايد با خلوص و از روي قصد و اراده باشد. براي دعا کردن، واقعاً بايد تمام همت خود را بسيج کنيم براي اينكه اين كار انجام بشود.
حال ممكن است اين دعا همين الآن مستجاب شود؛ آيا آمادگي آن را داريم؟ امام امر به دعای بسيار براي ظهور فرمودهاند؛ ما هم دعا ميكنيم که خدا ظهور و فرج آن حضرت را جلو بياندازد؛ حال اگر خدا دعاي ما را مستجاب کرد و ظهور را جلو انداخت، آيا ما مرد ميدان هستيم؟ در روايتي از حضرت صادق عليهالسلام آمده است: من آمن بنا وصدّق حديثنا وانتظر امرنا كان كمن قتل تحت رایة القائم.[3] امام صادق عليه السلام میفرماید :آن كه به ما ايمان آورَد و سخن ما را تصديق كند و منتظر امر [فرج] ما باشد ، همچون كسى است كه زير پرچم قائم به شهادت برسد . انتظارِ ظهور، امر بزرگی است. آيا واقعاً برای ظهور منجی، حضرت حجتبنالحسن ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ گذشته از اجتماع، در دل خودمان آمادگي نميخواهد؟ آيا ما اين انتظار و آمادگي را داريم؟ شبيه اين روايت دربارة اهميت انتظار، زياد هست؛ مانند: أفضل أعمال أمتي(شيعتنا) انتظار الفرج.[4] در كتاب غيبت شيخ صدوق روايات متعددی در اين زمينه آمده است.
انتظار و خودسازی
بهجاي صحبت کردن دربارۀ انتظار، و اينکه اگر واقعاً حضرت حجت ـصلواتاللهوسلامهعليهـ تشريف بياورند، مردم چه ميکنند، دل خودمان را ارزيابی کنيم؛ ببينيم حضرت حجت در قلب ما چه جايگاهي دارد؟ آيا مقام حجت ـصلواتاللهوسلامهعليهـ بر همة اعمال و افعال ما سيطره دارد؟ يعني اگر امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ الآن تشريف بياورند و ما هم توفيق پيدا کنيم كه جزو آن 313 نفر ياران خاص ايشان باشيم و ايشان برخلاف ميل ما امر کند، چه ميکنيم؟ همان گونه که ميدانيد، حضرت در زمان ظهور مأمور به واقعاند و ديگر مأمور به ظاهر نيستند؛ در نتيجه، در روايات آمده است که بسياري از زمينها و خانههايي كه در اختيار افراد است، حتی لباسی که بر تن افراد است، كشف ميشود كه مال يتيم يا صغير و يا غير بوده است و آنها را به صاحبانش باز ميگرداند و اوضاع و احوال بهشدت بههم ميريزد. حال در چنان شرايطی اگر ما يكی از آن افراد بوديم و حضرت امر ميكردند که از اموال خود بگذريم، چه ميكرديم؟ آيا کاملاً اطاعت ميكرديم؟ وجودمان در برابر حضرت حجت ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ خاضع ميبود؟ دراين صورت است که مشخص می شود آيا صلاحيت داريم که جزو ياران حضرت باشيم يا نه. الآن بايد به دل خود نگاه كنيم و ببينيم آيا خواست و رضاي حضرت حجت ـصلواتاللهوسلامهعليهـ مقدم است يا خواست و رضاي خودمان؟ ما فيالجمله ميتوانيم خواست و رضای حضرت حجت را در امور تشخيص بدهيم. غير از موارد شبهه، در حد شناخت خودمان تشخيص ميدهيم که حضرت حجت ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ مسلماً راضی به اين كار نيست؛ اما وقتی به نفس خود مراجعه ميکنيم، ميبينيم که راضی و شايق به آن كار هستيم. آيا رضای حضرت حجت مقدم است يا علايقی که در نفس ماست؟ اين آيينهای است كه نشان ميدهد ما در انتظارمان و در دعا برای ظهور حضرت حجت ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ چقدر جدی هستيم؟
ما بسياري از اوقات، در دعاهايمان و در توسلاتمان رفتار واقعي نداريم. كسي كه خواستهای دارد، ولی توان دستيابی به آن را ندارد، نزد بزرگی می رود كه آن توان را دارد و خواستهاش را از ميخواهد. ما هنگام دعا، در برابر قادر مطلق قرار ميگيريم؛ قادر مطلق ـچنانکه در فلسفه و کلام اثبات ميشودـ يعنی قدرتی كه هيچ حد و انتهايي ندارد؛ قدرت مطلق و بينهايت است. ما خواستة خود را در برابر چنين قدرتي عرضه ميکنيم و از او درخواست ميکنيم كه اي قادر مطلق! ظهور وليّ خودت را نزديك فرما و در اين امر تسريع كن. اين دعا کردن، كار مشكلی نيست و امر شده است که بسيار دعا كنيم؛ اما اين دعا بايد واقعی باشد، اگر واقعاً از خدا چنين درخواستي داريم، بايد اثر آن را در وجود خودمان ببينيم و آن اينکه ارزش و جايگاه حضرت حجت ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ در قلب ما چقدر است. روزها و هفته ها و ماهها ميگذرد، ولي كوچكترين توجهی به امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ نداریم؛ حتی يك بار هم نميشود که زيارت امام زمان را بخوانم؛ دو ركعت نماز امام زمان بخوانیم؛ يا توجه خاصی به آن حضرت داشته باشیم. به قول شاعر:
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را دزد دانا ميكُـشد اول چراغ خانه را
آنچه ما كرديم با خود، هيچ نابينا نكرد در ميان خانه گم كرديم صاحبخانه را
ما بر سر سفرهاي نشستهايم كه صاحب سفره را نميشناسيم؛ در خانهای زندگی میكنيم كه به صاحبخانه كاملاً بيتوجهيم. فرياد زدن و داد زدن خوب است؛ اما زماني كه از عمق دل سرچشمه بگيرد؛ از دل تراوش کرده باشد. بايد همراه با عشق و محبت باشد؛ اگر اينها نباشد، ناله و فرياد چه ارزشي و چه ثمري دارد؟ ما صاحبكاری داريم که حقوقبگير او هستيم؟ آيا حقوقبگير دست دهنده را نميشناسد؟ دست دهنده را بايد شناخت.
روحانيت و انتظار فرج
ما (طلبهها) سر سفره ای قرار گرفتهايم که در قبال آن وظايفي هم بر عهده ما محول شده است. حال، آيا ما اين وظايف را بهخوبی انجام ميدهيم؟ آيا اصلاً در كارمان خلوصي داريم؟ وقتي كه درس ميخوانيم، منبر ميرويم، مسئله ميگوييم، يا وقتي كه جواني سؤالي از ما ميپرسد و يا در برخوردهايي که با ديگران داريم، آيا در همۀ اينها رضای امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ را در نظر ميگيريم؟ آيا مصلحتها، موقعيتها و حسابهاي شخصي خود را کنار ميگذاريم وآن گونه كه امام زمان ـصلواتاللهوسلامهعليهـ ميخواهد هستيم؟ هر يک از ما تعلقات و وابستگیهايی مثل حفظ مال و مقام داريم كه شيطان هم دقيقاً روي آنها دست ميگذارد. حال، آيا اين تعلقات مانع ما نميشود؟ آيا دلمان را براي امام زمان صاف و خالص كردهايم؟ آيا اين صلاحيت را داريم كه از آقا بخواهيم تشريف بياورند؟ كسي كه دعوت ميكند، آمادگی ای دارد؛ انسان عاقل، وقتي که هيچ آذوقهای ندارد و آمادگی پذيرايی هم ندارد، مهمان دعوت نمیکند. ما پيوسته از امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ ميخواهيم که بيايد؛ حال آيا اين آمادگی را داريم. در راديو و تلويزيون، در مساجد و اجتماعاتمان، همه جا پر است از درخواست ظهور. البته اينها بسيار خوب است و بدی ندارد؛ اما اينها چقدر واقعی اند؟
رفع موانع ظهور
وقتي ما خودمان را پشت ديوار پنهان کنيم، نور آفتاب به ما نميتابد. اين ديوار، مانعي براي تابش نور آفتاب است. بايد اين مانع را برداريم تا نور خورشيد به ما بتابد. من در دل خودم، مانعی در برابر تابش آفتاب و ادراک خورشيد وجود حضرت حجت ـصلواتاللهوسلامهعليهـ دارم، همين الآن نميتوانم تحقق عدالت ايشان را درک و تحمل كنم؛ فردا ميخواهم چه كنم؟
هر وقت ارادۀ خداوند بر ظهور حضرت حجت ـصلواتاللهوسلامهعليهـ تعلق بگيرد، ظهور اتفاق ميافتد؛ اما ارادۀ خداوند، مثل احكام شرعيه، از مصالح و مفاسد نفسالأمريه سرچشمه ميگيرد؛ به قول خواجه: «وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وعدمه منا»؛[5] اين غيبت، از ماست؛ يعنی اگر ما اين همدلی را داشتيم، نيازي به غيبت نبود. چرا غيبت پيدا شد و چرا ادامه پيدا ميكند؟ به دليل عدم همدلي، و غباري كه در دل ماست و سايهاي كه در دل افتاده و مانع تابش آن انوار است؛ «عدمه منا». با اين حال، گاهي ما با اين غبار و تيرگي، چهل شب چهارشنبه مسجد سهله ميرويم يا چهل شب جمعه مسجد كوفه ميرويم، تا صبح نميخوابيم و رياضت ميکشيم؛ صورتی هم به ما نشان می دهند. وقتی غبار در اين دل هست، آن حضرت را ميبينيم و نميشناسيم؛ بعد كه تمام شد، ميفهميم آقا بوده است؛ يا شايد ده تا چله هم برويم و اصلاً نبينيم. اما خود آقا ميفرمايند كه نميخواهد براي ديدن ما خيلي زحمت بكشيد. شما خودتان را صاف بكنيد، ما خودمان سراغ شما ميآييم. شما موانع تابش آفتاب را از سر راه برداريد، آفتاب خودش ميتابد. اگر دل را صاف كنيد و موانع را برداريم، وجود امام را كاملاً ادراك ميكنيم. به خودمان بياييم و مقداري از اين غبارها آلودگيها را كم کنيم.
همسويی روحانيت با امام زمان
شما (روحانيون) زندگی هدفمندی داريد. زندگي شما در لباس روحانيت، يك زندگي هدفمند است که پيامی به دنبال خود دارد. ما در اين حوزه قرار گرفتهايم و در اين راه تلاش ميكنيم. ما در هدفمان، با امام زمان ـصلوات اللهوسلامهعليهـ همسويی داريم. اگر يک فرد عامی با حضرت حجت بيگانه باشد، ما نميتوانيم بيگانه بمانيم؛ اگر او منتظر نباشد و با امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ کاری نداشته باشد، ما نميتوانيم كار نداشته باشيم. زندگي ما با امام زمان و هدف ايشان گره خورده است؛ رسالتی برای خودمان قايليم و به آن ارزش میدهيم، بايد با امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ همسويی پيدا كنيم.
ما ميتوانيم از وجود اقدس امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ استفاده كنيم؛ پس فرصت را از دست ندهيم. هدف، فقط ديدن ايشان نيست؛ متأسفانه باب شده است كه ما يك بار در عمرمان آقا را ببينيم و بميريم! حال ما خيلي مقدس بشويم و يك بار امام زمان را ببينيم؛ عبدالله بن عمر، اميرالمؤمنين عليبنابيطالب ـعليهالسلامـ را صدها بار ديد و مُرد؛ چه امتيازي براي او بود؟ در حالي كه اويس قرني پيامبر ـصلياللهعليهوآلهـ را نديد و مُرد؛ اما پيامبر ميگفت: بوي بهشت را از طرف يمن ميشنوم. ببينيم در دلمان چه ميگذرد؛ دلمان را خالص كنيم و آن را از غبارها و زنگارها بزُداييم؛ وجودمان را با وجود مقدس حضرت حجت ـصلواتاللهوسلامهعليهـ يکدل کنيم.
اگر توان ما برای اين صرف شود که فاصله ها را برداريم، كدورتها و غبارها را مقداری كم كنيم، اندکی صفای دل را بيشتر كنيم، در زندگيمان جايگاهی هم برای امام زمان قايل شويم، و هدف زندگيمان را بيشتر با اهداف امام زمان ـعجلاللهتعاليفرجهالشريفـ و رضای ايشان تطبيق بدهيم، خواهيم ديد که چه خواهد شد و چه چيزهايی به دست خواهيم آورد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
[1]. محقق اردبيلي، جامع الرواة، ج1، ص89.
[2]. اشاره به سلسله رواياتي دارد كه در آنها مشكلات و گرفتاريهاي مردم را در آخرالزمان بيان ميكند.
[3]. علامه مجلسي، بحار الأنوار، ج27، ص139؛ و همان، ج65، ص142.
[4]. شيخ صدوق، كمال الدين وتمام النعمة، ص377؛ و همان، ص644.
[5]. علامه حلي، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تحقيق الزنجاني، ص388.