بسم الله الرحمن الرحیم
مقام حضرت زینب سلاماللهعلیها
زینب کبری سلام الله علیها سلام الله علیها خیلی شأن دارد؛ مرحوم ممقانی رضواناللهتعالیعلیه در رجالش تعبیر به «و ما ادرئک ما زینب» میکند و مرحوم آیت الله خوئی رضواناللهتعالیعلیه در معجم الرجال تعبیر به «شریکه الحسین» دارد. این بزرگواران میدانند که چه هست و این تعبیرات را میکنند؛ واقعا زینب کبری سلام الله علیها مقام خیلی بالایی دارد، واقعا «زینِ اب» و زینتِ پدر است که همین یکی از وجوه نام مقدس ایشان است؛ هنگام تولد ایشان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در سفر بودند و بعد که برگشتند مستقیم آمدند به خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها و او را در آغوش گرفتند.
نقش زینب کبری سلام الله علیها
نقشی که زینب کبری سلام الله علیها دارد، مهم است؛ وقتی سخن میگوید گویا امیرالمؤمنین علیهالسلام به سخن آمده است. آدم وقتی میخواهد منبر برود یا صحبت کند باید یک جهاتی داشته باشد؛ حداقل نباید گرسنه باشد؛ نباید مشکل اساسی داشته باشد؛ وقتی یک مشکل خانوادگی دارد در سخن گفتن تاثیر میگذارد؛ نباید مصیبت داشته باشد؛ اما زینب کبری سلام الله علیها یک کسی است که در اوج مصیبت است؛ آنها را ساعتها در کنار ورودی کوفه نگه میدارند تا مردم مهیا بشوند؛ آن هم چجوری؟! نقلها مختلف است؛ روی شتر بودند یا اینکه پیاده بودند و به گردن سید الساجدین و بازوی زینب کبری سلام الله علیها ریسمان بسته بودند و اطفال را وسط بسته بودند. در این شرایط که دشمن تمام رذالت خودش را به خرج میدهد، وقتی زینب کبری سلام الله علیها با مردم کوفه در بازار دارد صحبت میکند، همه اینها گفتند و نوشتند و در تاریخ نقل شد که کأنّه علیبنابیطالب سر از قبر بیرون آورده و دارد خطبه میخواند؛ یک زن که واقعا فرزند علیبنابیطالب و صدیقه کبری است؛ فاطمه زهرا همان دختر هجده سالهای که در مسجد مقابل مهاجر و انصار و آن جمعیت عظیم حکومت را به استیضاح کشید؛ و این خطبه را زینب کبری سلام الله علیها که آن موقع بیش از چهار یا پنج سال نباید سن داشته باشد نقل کرده است؛ بلاغات النساء این خطبه را جزء شاهکارهای خُطَب نساء نقل میکند و سند عمدهی آن همین زینب کبری سلام الله علیها است و ابن عباسی که آقایان اهل سنّت او را حبر امت میدانند، میگوید: «حَدَّثَتنا عَقیلَتُنا زینب بنت علیبنابیطالب» یعنی از زینب کبری سلام الله علیها، این دختر پنج ساله به عقیلتنا و بزرگ ما تعبیر میکند. این زینب کبری سلام الله علیها فرزند خلف فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین سلاماللهعلیهما است و لذا وقتی در مجلس ابن زیاد واقع میشود، آنطور سخن میگوید. در مقابل ظالمی که دارد او را تحقیر میکند و روی همان اساسی که از ابتدا بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اینها همه چیز را تقویت میکردند او هم میگوید: «الحمدلله الذی خَذَلَکُم و قَتَلکُم» این که برادرت در کربلا کشته شد کار خدا بود، کار ما نبود، خدا میخواست، خدا اراده کرده بود کشته بشود و به این صورت شروع کرد به زخم زبان زدن؛ زینب کبری سلام الله علیها هم در حالی که همه وجودش ناراحتی و داغ است در مقابل ابن زیاد ظالم سخن میگوید و گویا آتش از دهان او بیرون میآید و بنیاد ظلم را میسوزاند؛ اینها شوخی نیست؛ در جواب ابن زیاد میگوید: «ما رَایتُ الّا جمیلا» این خیلی هنر است؛ یا وقتی مقابل یزید بن معاویه واقع میشود آنجور صحبت میکند؛ ما داغ میبینیم و عزیزی از دست میدهیم اصلا زندگیمان به باد میرود؛ بعضیها اصلا دوام نمیآورند و عمری نمیکنند و میمیرند؛ ما ضعیف هستیم اما زینب کبری سلام الله علیها دو تا فرزند خودش در کربلا کشته شده اند؛ برادری مثل حسینبنعلی علیه السلام که آن همه به او وابسته بوده است و برادری مثل اباالفضل العباس علیه السلام و برادران دیگر همه کشته شدند؛ مثل علی اکبری که آن همه مورد علاقه بوده کشته شده است؛ همه این داغها را دیده اما میگوید: «ما رَایتُ الّا جمیلا».
معنای «ما رَایتُ الّا جمیلا»
قبلا هم عرض کردم این جمله یک معنای عرفانی دارد یعنی هر چه آن خسرو کند نیکو بود؛ زیبا است و از خدای تعالی جز خیر صادر نمیشود؛ اما یک معنای دیگری هم دارد که زینب کبری سلام الله علیها میبیند؛ همین عاشورا و همین کربلا بنیاد شما را به باد میدهد و به زیباترین شکل ممکن برنامه کربلا اجرا شد؛ حتی آن کسانی که سنگدلترین افراد شما بودند هم پی بردند به این که شما چه وجودهای خبیثی هستید؛ این را میخواهد بگوید؛ به این زیبایی و پاکیزگی صحنهها چیده شده بود؛ این مطلب برای من خیلی جالب است ولو از ابن عباس نقل میشود؛ به ابن عباس و محمد حنفیه اشکال میکنند که چرا به کربلا نرفتند؟! ممکن است بگوییم پیرمرد یا مریض بودند؛ اما مگر حبیببنمظاهر و مسلمبن عوسجه نبود که خودشان را به کربلا رساندند؛ ولی ابن عباس خودش میگوید در محضر امیرالمومنین صلواتاللهوسلامهعلیه بودم و لیست شهداء کربلا و کسانی که در رکاب سید الشهداء شهید میشوند در دست علیبنابیطالب بود و به من عرضه کرد و اسم من در بین آنها نبود؛ لذا اینها چیده شدهاند؛ حالا اینکه آن وهب نصرانی پذیرفته بشود اما دیگران پذیرفته نشوند این هم خودش حکایتی است؛ قشنگ چیده شده است؛ صحنه هایی به وجود آمده است؛ حتی مثل شهادت حضرت علی اصغر باید پیش بیاید که خود آن سپاه ستمگر به گریه در بیاید؛ این جمله «ما رَایتُ الّا جمیلا»را زینب کبری سلام الله علیها دارد میگوید؛ ببینید چه دید وسیعی دارد؛ کأنّه با این جمله گفت: ابن زیاد خیال نکن تمام شد و رفت؛ فردا این قبور آباد میشود؛ مردم عاشقانه دور اینها طواف خواهند کرد؛ زینب کبری سلام الله علیها امروز را میدید؛ همان طور که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در خطبههایش امروز را میدید؛ تاریخ اسلام را دید؛ ظالمانی که بر سر کار میآیند؛ تعبیراتی که در آن خطبه به مهاجر و انصار میفرماید: «و اَبشِروا بَسَیفٍ صارم استبداد من الظالمین» حرفهایی میزند فاطمه زهرا سلاماللهعلیها که تا به امروز تاریخ را میبیند و زینب تاریخ را میبیند و مثل امام سجاد علیه السلام به او میفرماید: «عالمه بغیر معلّمه»؛ یعنی تو به کر وصل بودی؛ تو در کنار علیبنابیطالب علیه السلام بودی و دانش از او به تو اشراب شده است؛ تو دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها بودی؛ زینب کبری سلام الله علیها خیلی شأن و مقام دارد؛ نمونه و اسوه است.
عرضه زینب کبری سلام الله علیها سلاماللهعلیها به دنیا
ما در دنیا میتوانیم مثل زینب کبری سلام الله علیهاها را عرضه کنیم؛ آن خانم مسیحی که درباره زینب کبری سلام الله علیها کتاب نوشت بنت الشافی بود که به فارسی هم به نام «زهی در نیام» ترجمه شد؛ آن مسیحی زینب کبری سلام الله علیها را به دنیا معرفی میکند؛ غیر مسلمان فاطمه زهرا سلام الله علیها را معرفی میکند؛ جرج جرداق علیبنابیطالب علیه السلام را معرفی میکند؛ جرج جرداق مسیحی کاری به اعتقادات و دین هم ندارد و لذا وقتی از او میپرسند تو مسیحی موّرخ با علی چه سنخیتی داشتی؟ گفت: بله من موّرخم در تاریخ کار کرده بودم و شخصیتهای تاریخی را سنجیده بودم اما دیدم این علیبنابیطالب علیه السلام خیلی مظلوم است و نسبت به او خیلی ظلم شده است خواستم کاری برای این مظلوم تاریخ کنم؛ لذا کتاب صوت العداله الانسانیه را مینویسد و اتفاقا اولین نسخهاش را هم به مرحوم آیت الله بروجردی قدس سره تقدیم میکند که در کتابخانه است و میگوید دیدم این کتاب را امروز به چه کسی بدهم فقط شما را در نظر گرفتم که این کتاب را به او تقدیم کنم؛ یک موّرخ مسیحی این صدا را بلند میکند؛ زینب کبری سلام الله علیها قابل عرضه است؛ چقدر خوب است که ما زندگی ایشان را آنجور که بوده است عرضه کنیم؛ البته در حد فهممان؛ ما بیش از حدّ فهممان که نمی توانیم عرضه بکنیم؛ اما بیشتر از این مقدار به جامعه اسلامی عرضه کنیم؛ امروز دنیای اسلام به مثل فاطمه زهرا سلام الله علیها و زینب کبری سلام الله علیهما خیلی نیاز دارد.
درباره حضرت زینب سلاماللهعلیها تحقیق و تتبّع کنید
بعد از این قضایا کمتر خبری از زینب کبری سلام الله علیها میگیریم؛ من از آقایان طلبه میخواهم تتبّع و تحقیق کنید که چه بر سر زینب کبری سلام الله علیها آمده است؛ مسلّم است که ساکت ننشسته است؛ اگر به شام آمده و همین جایی که قبر مطهرش هست، طبعا برگشت به شام مقدماتی دارد؛ آیا احضار شده است؟! یا تبعید شده است؟! در بعضی از کلمات هست که تبعید شده است؛ آیا نشانی از روش ایشان در وقت تبعید در شام وجود دارد؟! آیا به مصر رفته است با آن جریان استقبال حاکم اموی مصر از ایشان و جمعیت مردم مصر که ازدحام کردند و بعد ایشان در مصر از دنیا رفتند این چهجور است؟! هیچ اشکال ندارد به نام ایشان قبر و صحن و سرا هم در شام و هم در قاهره باشد، بحث ما این نیست که پیکر مطهر ایشان در کجاست؛ هر کجا نام مقدس زینب کبری سلام الله علیها دارد برای ما حرم است؛ همین که نام زینب بر روی آن هست کافی است تا حرم باشد؛ و لذا ما در عین حال که تاکید بیشتر روی مزار مبارک ایشان در شام داریم چون قبر عبداللهبنجعفر در همان قبرستان دمشق است احتمالش قویتر است، اما در عین حال مصر را هم نفی نمیکنیم؛ زینبیه مصر هویت شیعه در مصر است؛ این مزار مقدّس نزد همانهایی که سنّی هستند چقدر اعتبار دارد؛ من رفتم و دیدم چقدر اعتبار دارد؛ و این مردم چه میکنند؛ این هویت شیعه است؛ آنجا هم حرم زینب سلام الله علیها و حرم اهل بیت علیهم السلام است؛ این که بنشینیم اینجا و مدام دل مردم را خالی کنیم که زینب کبری سلام الله علیها اینجا نیست و آنجاست؛ هر کجا که باشد هویت شیعه و حرم اهل بیت است؛ مثل فاطمه زهرا که اصلا قبر ندارد.
قضیهای از پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی
خدا مرحوم آیت الله آقا نجفی مرعشی را رحمت کند؛ ایشان یک وقتی به من میفرمودند: پدرم خیلی تحقیق و تتبع میکرد و دلش میخواست که محل دفن حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را پیدا کند؛ خیلی زحمت کشید؛ سه مکان هم بیشتر در معرض است؛ یکی خانه خود ایشان و یکی بین محراب و منبر و یکی هم بقیع که روایت هم دارد حضرت امیر صورت قبر در آنجا درست کردند؛ ایشان نزدیک شده بود که محل دفن خانم در خانه خودشان است؛ همین جایی که الان این نردهها را درست کردند و ضریحمانند بزرگی درست شده است که میگویند خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در همانجاست؛ همین کسانی که از این پیرمردها قبلا رفتند برای ما میگفتند که آنجا اصلا اثار سنگ وجود دارد به عنوان قبر حضرت فاطمه زهرا و من دیدم بعضی از بزرگان که اینها وقتی مسجد النبی مشرّف میشدند بر خلاف همه که میخواهند بروند آن جلو بین محراب و منبر نماز بخوانند، اینها کنار میایستادند به حساب تقدم بر معصوم که نماز خواندن اشکال دارد احتیاط میکردند؛ این را هم من دیدم اما در عین حال آقای مرعشی میگفتند پدر من خیلی زحمت کشید و به این نتیجه رسید که قبر باید در داخل خانه باشد؛ شب وجود مقدس حضرت صدیقه کبری سلاماللهعلیها را خواب دید که فرمودند حالا چه اصراری داری که این را معلوم کنی؟! من خودم خواستم معلوم نباشد. لذا این مجهول بودن قبر یک اساس و چراغی است که باید نشان بدهد در آن روزگار بر فاطمه زهرا سلام الله علیها چه گذشته است؛ و فاطمه زهرا سلام الله علیها چه چیزی را میخواسته تبیین کند؛ این همان وصیتی است که کردند مثل دفن شبانه؛ اگر قبر را بتوانیم پیدا کنیم آیا دفن شبانه را می توانیم در تاریخ عقب برویم و عوضش کنیم و دفن روزانه بکنیم؟! این که دست ما نیست؛ بنا بر این قبر زینب کبری سلام الله علیها هم همین است؛ بیخود به این چیزها وَر نروید؛ یا راجع به حضرت رقیه سلام الله علیها تشکیک کردند.
همه قضایای کربلا به ما نرسیده است
من یک بار عرض کردم خیلی از قضایای کربلا بیشتر از اینها بوده که ما میشنویم؛ حتی من یک شاهدی هم که دائم نقل میکنم و شما هم روی آن تکیه کنید مثل محمد بن اشعث است؛ من این قصه را بارها گفتم؛ محمد بن اشعث قاتل مسلمبنعقیل است؛ در رأس کسانی است که در کوفه ریختند و مسلم را با آن وضعیت کشتند؛ محمد بن اشعث در کربلا از فرماندهان لشکر عمر سعد و کشندگان سید الشهداء و از فرماندهان سطح بالاست؛ آنچه از عصر عاشورا شنیدید که خیمه آتش زدند؛ به اطفال حمله کردند و بچهها فراری شدند و اگر زیور الات بر بدنشان بوده کشیدند و گوشواره از گوش کشیدند حتی گوش پاره شده است؛ اینها را میدانیم؛ اینها نوشته شده است؛ اما اینها برای این قصهای که من میخواهم نقل کنم کافی نیست؛ محمد بن اشعث فرمانده بلند پایه لشکر پسر زیاد و پسر سعد است؛ عصر عاشورا وقتی به خیمهها حمله میکنند یک مقدار که میگذرد، این محمد بن اشعث با آن سابقه میآید و گریبان پسرسعد را میگیرد و داد می زند یا بگو این لشکر از این خیمهها عقب نشینی کند و برگردد یا من همینجا تو را میکشم؛ آیا محمد بن اشعث چه دید و چه اتفاقی افتاد که این آدم به لرزه در آمده است؟! کسی که قاتل مسلم بن عقیل است؛ این آدمی نبود که رقّت پیدا کند؛ چه چیزی دید که این رقّت را پیدا کرد؟! فقط که گوشواره از گوش کشیدن نبود؛ اینها را توجه داشته باشید و لذا بیخود وَر نروید؛ من این را دائم گفتم؛ دمِ محرم هم که میشود یک عده شروع به شبهه کردن میکنند؛ از عزاداری و نفی یک مصیبت و نفی یک فردی؛ این حاصلش چیست؟! آن آثاری که به ما ثابت کند رقیه دختر امام حسین است وجود دارد؛ آن شاعر در محضر امام صادق صلواتاللهوسلامهعلیه روضه سید الشهداء را میخواند و از دخترانش اسم میبرد؛ از سکینه اسم میبرد؛ از رقیه اسم میبرد و شعرش ثبت شده و به عنوان اشعار ماندگار است؛ این که من الان اینجا بگویم یک سنگی قبلا بوده که روی آن نوشته بوده «هذا رقیه بنت علیبنابیطالب»؛ اینها یک مقداری بیسلیقگی است؛ این اساس، اساس محکمی است؛ به جای این که در تخریب آن سعی کنیم در نشر و عرضهاش به دنیا تلاش کنیم؛ دنیا یک عاشورا داشته است؛ عاشورا درسی است که الی الابد میتواند آموزندگی داشته باشد؛ عاشورا پشتوانهی بقای شیعه بوده است آن هم به یاری زینب کبری سلام الله علیها سلاماللهعلیها. بزرگان ما و کسانی که پرچم شیعه را بر دوش میکشند نگاه کنند به آن رسالتی که فاطمه زهرا ابتدا داشت و بعد زینب کبری سلام الله علیها به دوش کشیده است؛ از این ارزشها و عرضهها پاسداری کنیم؛ ما لااقل خودمان را رهرو این راه قرار بدهیم؛ لازم نیست ما اصلاح کنیم؛ گاهی این اصلاح کردنها خراب میکند؛ اینجا مینشینیم و این عزاداری را خراب میکنیم؛ به آن علم و پرچم اشکال میکنیم؛ یک ان قلت آنجا میزنیم؛ یک ان قلت اینجا میزنیم؛ شما اگر میخواهید این جوری ان قلت بزنید تمام قضایای تاریخی که دردنیا واقع شده است همین جوری است اما وقتی وارد آن میشوید هیچ وقت دید نقدی ندارید؛ یک مشکل هم از ناحیه ما رجالیهاست؛ ما رجالیها خبر ثقه درست کردیم و آنجور در ر جال میگوییم آیا این که نقل کرده ثقه است یا نه؟! اما نقل تاریخ با نقل روایت و با نقل حکم تفاوت دارد؛ ما همه را ریختیم روی هم و قاطی کردیم در حالی که دستگاهها و وعاءها مختلف است؛ نمیخواهم به بعضی از بزرگان رجالی اشکال کنم که چه آثاری بر حرفهایشان مترتب میشود؛ اما اینها هم دخیل است؛ یک عده از ما بیتجربهها هم وارد میشویم و خراب میکنیم؛ همه آنچه که واقع شده است را نمی دانیم ولی باید این که دستمان هست را به عالَم عرضه کنیم؛ زینب کبری سلام الله علیها از آن کسانی است که باید عرضهاش کنیم و خیلی ارج و مقام دارد؛ در توسلاتتان از حضرت زینب کبری سلام الله علیها غافل نشوید؛ زینب کبری سلام الله علیها نزد خدا و رسول اکرم و امیرالمؤمنین قیمت دارد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.