بسم الله الرحمن الرحیم
سخن ما درباره شرح دعای
مکارم الاخلاق بود که از لسان مبارک امام سجاد علیه السلام صادر شده
بود. امام علیه السلام در این فقره از دعا میفرمایند:
وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ،
وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ.
تبیین معالی اخلاق
معالي اخلاق به معنای فضايل اخلاقي است که امام از خداوند درخواست میکند که
اين كمال اخلاقي را به ایشان عنایت فرماید؛ چرا که كمال اخلاقي، چيزي فراتر از وظايف
یک انسان نسبت به ديگران است؛ به عنوان نمونه، گذشت از شخصی که به انسان بدی می
کند یک مورد از این گونه فضایل است که نه تنها از بدی آن فرد صرف نظر شود، بلکه این
عمل را نادیده بگیرد و آن را اصلا ملاحظه نکند، به طوری که حتی در وجودش و در عملکردش
نسبت به او هیچ اثری نگذارد؛ و با وجود اینکه میتواند به وسیله ارتکاب آن خطاها،
آبروی چنین فردی را ببرد یا زندگی او خراب کند ولی اقدام به این کار نکند و در همه
اين جهات، مواظب باشد و بر آبروي افراد تحفظ كند.
آیت الله سید ابوالحسن
اصفهاني نمونه معالی اخلاقی است
مرحوم آيت الله العظمي سيد ابوالحسن
اصفهاني، شخصيت خيلي والايي داشتند و زمان مرجعيت ايشان داراي اهميتی فوق العاده
است؛ چرا که مرجعیت ایشان بعد از قضاياي مشروطيت بود و در زمان مشروطيت، مصيبت زیادی
براي روحانيت اتفاق افتاد و در حالی که فردی مانند مرحوم آخوند خراساني، بنيانگذار
مشروطه بودند، ولی برخی افراد، در این قضیه وارد شدند و مردم را به سمت دیگری تحریک
کردند تا جایی که خود مرحوم آخوند فرمودند که ما انگور را به اميد سركه شدن در خمره
ريخيتم، ولی ندانستيم كه تبدیل به شراب ميشود؛ تا جایی که در این مشروطه فردی
مانند آقاي شيخ فضل الله نوري را اعدام كردند و پس از آن، افرادی به حکومت رسیدند که
اصلا با دين و مذهب، دشمني داشتند و حتی مجلس آن زمان هم در تصرف آنها بود و لذا، در
قضاياي مشروطه، چهره روحانيت، در ايران و عراق خيلي صدمه خورد و حتی بین خود روحانیت
مانند مرحوم سيد محمد كاظم يزدي و مرحوم آخوند خراسانی اختلاف ایجاد شد تا جایی که
قبل از شهريور 1320 به گونهای با روحانيت برخورد میشد که هر فردی که عمامه بر
سرش بود، منکوب ميگردید، ولی یکی از اشخاصی که پس از این وقایع، دوباره این قضیه
را به سامان رساند و به شیعه و روحانیت و حوزههای شیعه، در زمان فردی مانند رضا
خان عظمت داد، مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی بود. ایشان در اين شرايط، نه تنها حوزه
نجف را اداره ميكرد بلكه حتی حوزه قم را هم در نظر داشت.
يكي از علماي بزرگ و از ائمه جماعت محترم تهران كه
البته از دنيا رفته، ميفرمودند ما مريدي داشتيم که مقلد سيد ابوالحسن بود و هرسال
هم با ما حساب سال داشت و این فرد به قدری پولش زیاد بود که به خاطر ایشان، ما هر
ساله به عراق میرفتیم تا خدمت مرحوم سيد برسيم و سهم ایشان را تقدیمشان کنیم و
قبض آن را هم بگیریم. ايشان ميفرمود که در يك سالی که اوضاع مالی ما خيلي وخیم شده
بود، همه پول این فرد را خرج كرديم و سهم سيد را هم برایشان نبرديم. آن شخص نیز چند
مرتبه به نزد ما آمد و وقتی که دید ما قبضی به او تحویل نمیدهیم خودش به عنوان
زيارت، به عراق رفت و به نزد مرحوم سيد رسید و ایشان هم او را ميشناخت. آن شخص به
جناب سید گفت که ما هر ساله امضا و مهری از طرف شما دریافت ميكرديم ولی امسال این
امضا به دستمان نرسيد. ایشان نیز متوجه اصل مطلب شد و از این رو، با لطائف الحیلی
توانست مقدار آن مبلغ را از آن شخص بفهمد و همان را برای ایشان مهر کرد و به ایشان
داد و به او گفت که من را ببخشيد و من بابت این امر از شما عذر خواهي ميكنم و خود
شما نیز از طرف من، از حاج آقا هم عذر خواهي كنيد؛ و اصلا به او نگفت كه اين آقا، هیچ
پولی به من نداده است درحالی که اگر حتی یک کلمه در این مورد میگفت موقعیت و حیثیت
این شخص در منطقه تهران از بین میرفت.
اين شخص هم به تهران آمد و پيش حاج آقا رسيد و
سلام سيد و عذر خواهی سید را به او رساند و گفت مثل اينكه نتوانستند این قبض را به
شما بدهند و سرشان شلوغ بوده است و لذا، قبض را به من دادند. این شخص نیز متوجه شد
كه مرید وی به نجف نزد خود سيد رفته ولی جناب سيد آبروي او را نبرده است.
زمانی که در سال بعد این حاجي دوباره برای حساب سال
خود آمد اين آقا پولها را به نجف خدمت سید برد ولی جناب سيد هیچ تغییری نکرد و از
آن قضیه هم هیچ نگفت و پولي كه سهم من بود داد و حتی آن را بابت سال گذشته كم نکرد. ايشان ميفرمود سيد ابوالحسن با
بزرگواري و آقايي خود، درسي به من داد كه تا آخر عمرم، به آن ملتزم ماندم که حتی يك
ریال آن را حساب و کتاب كنم و اين فضيلت اخلاقي است که او را اداره کننده امور
روحانيت قرار داد.
عنایت حضرت معصومه به
حوزه علمیه
همچنین، در زمان رضا خان که يكي از
سخت ترين دوران های گذشته حوزه بود به طوری که امکاناتی وجود نداشت و با طلبهها
نیز بسیار بد رفتاری میشد، مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري، زعامت حوزه را بر عهده
داشت و این شرایط به قدری بد بود که حتی اگر کسی برای ایشان وجوهات میبرد تحت
تعقیب قرار میگرفت و حتی خود ایشان هم در فشار عجيب و غريبي بود. مرحوم حاج آقا مرتضی
حائري استاد بزرگوار ما و آقازاده ایشان نقل ميفرمود که پدر ما مكرر به حرم حضرت
معصومه ميرفت و به ایشان متوسل میشد كه شما این حوزه را حفظ كنید که در حال
اضمحلال است؛ یعنی این حوزه به گونهای بود که مرحوم آقاي سلطاني که دايي بزرگوار
ما و از اساتيد حوزه بودند، ميگفتند که در آن شرایط ما بيرون شهر می رفتیم و کمی
با خود آذوغه می بردیم تا بتوانیم درس و بحثمان را ادامه بدهیم؛ و لطف حضرت فاطمه
معصومه به این حوزه سبب شد که اين رشته پاره نشود؛ و بدتر از وضع مرحوم حاج شيخ،
وضع مراجع ثلاث یعنی مرحوم سيدصدرالدين صدر و مرحوم آقاي سيد محمد تقي خوانساري و
مرحوم آقاي سيد محمد حجت كوه كمرهاي بود که اين سه بزرگوار بعد از حاج شيخ افراد برجسته
حوزه بودند و اداره حوزه را بر عهده داشتند.
حاج آقا رضا صدر نقل ميكردند كه در یک زمانی دیدم که مرحوم آقاي صدر از حرم حضرت
معصومه به منزل برگشت در حالی که هوا تاريك و نزدیک سحر بود و ایشان دائما در حال تفكر
بود که فردا اول ماه و روز شهريه است و ما منتظر فرج هستیم که در این هنگام، درب خانه
به صدا درآمد و من به خادم گفتم که اگر كسي از ما پول ميخواهد راهش ندهید ولی او
گفت که این فرد می گوید که من مسافری هستم و با خود آقا كاردارم. این فرد چمداني در
دستش بود و گفت که من در اصفهان هستم و مقداري پول داشتم و ميخواستم چيزي برای
فروش تهيه كنم ولی وقتی که از قم عبور می کردم، ناگهان به فكرم افتاد كه امسال
وجوهاتم را پرداخت نكردهام و لذا برگشتم و الان در خدمت شما هستم و اين پولها،
وجوهات امسال من است. مرحوم آقا رضا صدر ميفرمودند که وقتی ما اين چمدان را باز
كرديم ديديم که به اندازه سه یا چهار ماه شهريه پدرمان در آن چمدان وجود دارد و
این از عنایات حضرت معصومه بوده است که به
ذهن ایشان القا کرد که اين حوزه را دريابد.
بنابراین، اين بزرگواران با آن خلوص و فضيلت هاي
اخلاقي که داشتند از سيد گرفته تا ديگران توانستند حوزه را این گونه اداره كنند و
ما باید اين حوزه را قدر بدانيم و بدانيم که امروز بر روي چه بساط آمادهاي نشستهايم.
در گذشته، سختی های زیادی را طلبه
ها تحمل کردند و گرسنگی کشیدند و حتی برخی از بزرگان مثل محقق همداني صاحب مصباح
الفقيه گاه با پوست خربزه ارتزاق میکردند ولی با این همه مشکلات، حركتشان بسيار
متعالي بوده است.
حضرت معصومه (س) اوج
معالی اخلاقی
به هر حال ما اوج معالي اخلاق را
در وجود مقدس حضرت فاطمه معصومه علیها السلام میبینیم و بزرگان ما
هميشه در مشكلات به سراغ این بانوی بزرگ میرفتند و مسائل خود را حل میکردند و ما
نیز نباید هيچگاه از حضور در این حرم شریف و خواندن زيارت نامه ایشان غافل نشويم.
ایشان تنها امام زادهای است که زیارت نامه ماثور دارد و در فضیلتشان آمده است هر كسي
که ايشان را زيارت كند، بهشت بر او واجب میشود و خداوند اين سرزمين را به قدوم
ایشان مبارك كرده است و اين بركتي است كه اين سرزمين از قديم ايام الایام داشته و پايگاه
اساسي شيعه در اين منطقه بوده است و امروز هم چنین خواهد بود و به عنایت الهی، بزرگترين
حوزه دنياي اسلام در جوار ايشان شكل گرفته است و اينها همه از عظمت فاطمه معصومه
است.
توجه به زیارت حضرت
معصومه (س)
ما نباید در زيارت ايشان فقط به
سلام از دور اكتفا كنيم بلکه باید به حرم برويم و زيارتنامه ایشان را با حضور قلب
بخوانیم، تا مردم بفهمند که شخصیت فاطمه معصومه علیها السلام با ديگران
تفاوت دارد.