English | فارسی
یکشنبه 02 اردیبهشت 1397
تعداد بازدید: 862
تعداد نظرات: 0

در فراگیری علوم، هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نیست / در بسیاری از رشته‌های علمی اصلاً به متخصصان زن نیاز داریم

در فراگیری علوم، هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نیست / در بسیاری از رشته‌های علمی اصلاً به متخصصان زن نیاز داریم
بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی (مدظله العالی) در دیدار جمعی از طلاب حوزه علمیه خواهران رفسنجان.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الحمدلله رب العالمین و صل‌لله علی سیدنا محمد و آله المکرمین المنتجبین سیما بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفدا فی العالمین.

 

زنان هم نیازمند یادگیری علوم هستند

زمانی این مسئله در اجتماع ما مطرح بود که اصلاً نیاز هست زنان درس بخوانند یا نه. البته نه فقط در خصوص دروس دینی، بلکه دربارۀ دروس غیر دینی هم این مسئله مطرح بوده و خوشبختانه این نظر غالب شد که در فراگیری علوم، هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نیست و تبعیضی وجود ندارد. ما در بسیاری از رشته‌های علمی اصلاً به متخصصان زن نیاز داریم و الحمدالله این مسئله در بین ما امروز حل شده است. یعنی دیگر کسانی را نداریم که مثلاً بر سروکارداشتن بانوان با علم اشکال کنند.

قبل از انقلاب، در حوزه‌های علمیۀ ما و در حوزۀ قم، به فاصلۀ هشت تا ده سال، که ابتدا هم از خوزستان آغاز شد، چند نفری از خانم‌ها در آنجا با ارشاد بعضی از فضلای قم که برای تبلیغ به آبادان می‌رفتند، به قم آمدند. هفت یا هشت یا ده نفر بودند و هستۀ اولیه‌ای برای حوزۀ خواهران تشکیل شد که الان بعضی از آن‌ها در قم از اساتید هستند. آرام آرام حوزۀ خواهران شکل گرفت، هم در قم هم در بلاد دیگر.

بهره‌مندی علما از بانوان برجستۀ تاریخ

ما در گذشتۀ تاریخی‌مان، از قضا در بین علما و در بیوت علما، برجستگانی از بانوان داریم که در اوج بودند و به حد بالای اجتهاد رسیدند و عجیب است که این در بین ما تعطیل شده یا کم شده است. این خانه‌ای که الان شما در آن حضور دارید، به مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی (قدس سره) انتساب دارد. جد اعلای مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقا سید محمد طباطبایی است. آرامگاه سید محمد طباطبایی در بروجرد است. پدر ایشان سید عبدالکریم است. سید عبدالکریم داماد ملا صالح مازندارنی، صاحب شرح اصول کافی است، که ایشان داماد علامه مجلسی بوده است. یعنی ملا صالح مازندارنی، با دختر علامه مجلسی ازدواج کرده بوده است. دختر علامه مجلسی آمنه بیگم است. همسر سید عبدالکریم، یعنی مادر مرحوم بروجردی، نوۀ مجلسی بوده از آمنه بیگم. لذا آقای بروجردی در بعضی از کتاب‌هایش از آمنه بیگم نقل می‌کند: «عن جدتنا آمنه بیگم». نه‌تنها آقای بروجردی، بلکه سید بحرالعلوم هم از مرحومه آمنه بیگم نقل قول می‌کند. خود سید محمد طباطبایی هم که نوادۀ علامه مجلسی است و کتاب‌های فقهی و اصولی متعدد دارد، از مادرشان آمنه بیگم نقل قول می‌کنند. یعنی قول این خانم در حدی بوده که بزرگانی مثل آقای بروجردی یا سید بحرالعلوم از ایشان نقل قول می‌کنند. مرحوم مجلسی می‌گویند گاهی اوقات در بعضی از مشکلات با این دختر خانم خودشان بحث می‌کردند و می‌فرمودند من از دخترم بهرۀ علمی می‌برم. ما این اوج را داشته‌ایم، اما چرا آن را از دست دادیم؟

 زینب کبری؛ شریک‌الحسین

امروز فرصتی پیدا شده که باید آن را غنیمت بدانیم. نام حوزۀ مبارکۀ شما حضرت زینب علیها السلام است. به‌قول مرحوم شیخ عبدالله ممقانی در تنقيح المقال في علم الرجال، «زینب، و ما زینب! و ما أدراک ما زینب». شما اسم بسیار بزرگی برای حوزه‌تان انتخاب کرده‌اید و اسم بسیار بامسمائی است. خیلی فوق العاده است.

 مرحوم آیت‌الله خوئی (قدس سره) در کتاب معجم رجال الحدیث که کتاب رجال ایشان است، از زینب کبری با نام «شریک الحسین فی کربلا» تعبیر می‌کنند. در نهضت کربلا، حضرت زینب (علیها السلام) شریک امام‌حسین (علیه السلام) بوده است و بعد از نهضت کربلا هم نه فقط سخنگوست، بلکه در بسیاری از جاها محور است. محور به این معنا که حتی امام‌سجاد(علیه السلام) هم به این زینب کبری پناه می‌برد. این قضیۀ معروف را همه شنیده‌اید که وقتی قصۀ جداکردن سر سیدالشهدا(علیه السلام) پیش آمد، زینب کبری(علیها السلام) داخل خیمه شدند و دیدند امام‌سجاد(علیه السلام) حالت متغیری دارند. لذا به ایشان فرمودند: « ما تفعلوا بنفسک یا بقیة الماضین ». ایشان به امام‌سجاد(علیه السلام) دلداری می‌دهند. زینب(علیه السلام) در کربلا محور بودند، همان محوریتی که مادرش فاطمه زهرا(علیها السلام) برای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) داشتند. به این نکته توجه داشته باشید که شما در حدیث کسا نمی‌گویید «به حق فاطمة و هم» بلکه می‌گویید «به حق فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها». محور فاطمه است و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فرزندان فاطمه. در کربلا هم محور زینب کبری است. حتی زمانی که خود سیدالشهدا(علیه السلام) هست، در آن زمان هم زینب کبری بانوی بسیار بزرگی است. امام‌سجاد(علیه السلام) تعبیری دربارۀ حضرت زینب دارند: «انت بحمدالله عالمة غیر معلمه» یا «فهمت غیر مفهمه». این تعبیر بسیار بزرگی است. ما وقتی تحت این نام زینب کبری، این شخصیت بزرگ در دنیای اسلام، کاری می‌کنیم همیشه باید بین اسم و اسمی که بر خودمان می‌گذاریم سنخیتی وجود داشته باشد. باید مشابهتی با زینب کبری داشته باشیم. بدانیم اگر زینب کبری نبود، قیام سیدالشهدا(علیه السلام) در نطفه خفه شده بود. همان‌طور که اگر فاطمه زهرا نبود، دین رسول گرامی اسلام در اثر همان انحرافی که بعد از ثقیفه درست کرده بودند، به همین مسیر داعشی که امروز می‌بینیم کشیده می‌شد و ادامه پیدا می‌کرد.

مذهب شیعه، حاصل تلاش فاطمه زهرا(علیها السلام) و زینب کبری(علیها السلام)

این خطی که اسلام اصیل را عرضه می‌کند و ما امروز به اسم شیعه می‌شناسیم، حاصل تلاش‌های صدیقه کبری و فاطمه زهراست، حاصل تلاش یک زن است. در آن روزگار این زن در مسجدالنبی حکومت وقت را استیضاح می‌کند؛ حرکتی که در ادیان دیگر دیده نمی‌شود. اسلام برای زن ارزش قائل شده است. چنین زنی مانند فاطمه زهرا(علیها السلام) محور است که حتی امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم از حاصل حرکت او بهره می‌برد. لذا بعد از شهادت صدیقه کبری شرایط برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) بسیار سخت می‌شود که حضرت دربارۀ فاطمه زهرا تعبیراتی دارد.

لزوم شناخت بیشتر زینب کبری(علیها السلام)

ما باید زینب کبری(علیها السلام) را خوب بشناسیم. الان قدری در جهت شناخت زینب کبری کارهایی انجام شده است، اما خیلی بیشتر از این نیاز داریم. ما اصلاً بعد از کربلا از زینب کبری چندان خبری نداریم. معروف این است که ایشان یک سال یا یک سال و چند ماه بیشتر حیات نداشتند، اما اینکه چه بر سرشان آمده، به مصر رفتند یا شام، در مدینه ماندند و اینکه قبر مطهر ایشان کجاست، اطلاع دقیقی در دست نیست. یک عده این بحث تحقیقی و تاریخی را بهانه می‌کنند و می‌گویند که زینب کبری در شام نیست؛ پس جوانان ما بی‌جهت به شام می‌روند و در آنجا کشته می‌شوند. هر جایی به نام زینب کبری پرچمی برپا شده، از نظر ما مقدس است و خاکش را می‌بوسیم. هر کجا باشد، تفاوتی ندارد، مصر می‌رویم زیارت می‌کنیم، در شام هم زیارت می‌کنیم و در مدینه هم دلمان می‌خواهد بنایی به نام زینب کبری داشته باشیم. اما اگر زینب کبری(علیها السلام) نبود، قیام امام‌حسین(علیه السلام) چه می‌شد؟

شناخت دین؛ وظیفۀ مبلغان دینی

 شما که در این مسیر قرار گرفته‌اید، رسالتی بر عهده‌تان است. شما می‌خواهید مبلغ دین باشید. برای مبلغ دین ‌بودن اولاً نیاز است که ما شناختی از دین داشته باشیم، اگر نه مثل زینب کبری، اما به‌هرحال در آن مسیر قدم برداریم. عبیدالله بن زیاد در مجلسش خطاب به زینب کبری با آن تعبیرات گفت: «الحمدالله الذی قتلکم» و با ایشان تندی کرد. یک زن داغ‌دیده در آن موقعیت اسارت که وضع سختی است و بعد هم آدم قلدرِ قدرتمندی بر اریکۀ قدرت نشسته و با او چنین حرف می‌زند، طبیعتاً باید خودش را ببازد، نه اینکه تعبیری کند که این تعبیر برای همۀ عالم درس شود. تعبیری که تا عالم هست برای همۀ عالم خواهد ماند. زینب کبری به عبیدالله گفت: «ما رأیت الا جمیلا». داغ دیدیم، مصیبت دیدیم، برادر از دست دادیم، فرزند از دست دادیم، اما در دایرۀ خلقت جز زیبایی ندیدیم. این چه زیبایی است که زینب کبری می‌بیند؟ زیبایی این است که از عبیدالله که در آن کوفه نشسته بود، امروز کوچک‌ترین نشان نیست، اما برای حسینِ زینب در اربعین بزرگ‌ترین اجتماع انسانی و بشری تشکیل می‌شود. این جمالی است که زینب می‌بیند. و بعد کف روی دریا که بقا ندارد، اما « وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ». آن است که می‌ماند. زینب کبری این درایت و دید را دارد و لذا می‌گوید من فقط زیبایی را می‌بینم، تو متوجه نیستی و خیال می‌کنی چهار نفر را کشتی و قدرتت را تحکیم کردی. اما من در این حرکت زیبایی می‌بینم. زینب کبری را در مقابل مادر بزرگوارش که ملقب به فاطمه کبری است، فاطمه صغرا هم می‌نامند.

سرباز امام زمان(علیه السلام) باشید

ما وقتی طلبه می‌شدیم، هیچ در فکر نبودیم که قرار است چه کاره بشویم یا چه گیرمان خواهد آمد یا چه مدرکی به ما می‌دهند. حتی من دبیرستان هم رفته بودم و دیپلم هم آن زمان گرفته بودم. البته پنجاه سال پیش دانشگاه هم قبول شدم و چند روزی هم رفتم، اما به این سمت آمدم. آن زمان هم از درجه‌بندی‌هایی که الان هست و معادل مدارک دانشگاهی است، خبری نبود. بااین‌همه هیچ در ذهنمان نمی‌گذشت که می‌خواهد چه گیرمان بیاید. فقط یک فکر داشتیم و آن اینکه ما در این رسالتی که به عهده گرفته‌ایم عهدی با حجت‌بن‌الحسن(علیه السلام) ببندیم و بگوییم: «آقا ما به‌عنوان سرباز تو به میدان آمدیم و تمام تلاش خود را می‌کنیم تا در مسیر شما قدم برداریم.» علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمودند: « رحم الله عبدا احیا امرنا». وقتی از ایشان پرسیدند چه کسانی امر شما را احیا می‌کنند، فرمودند: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». یعنی اگر شما علوم ما را یاد بگیرید و بعد بیاموزید، اگر مردم آن شیرینی و لطافت کلام ما را متوجه بشوند، خودشان تبعیت می‌کنند.

 هدف ما در دوران طلبگی همین بود که یا صاحب‌الزمان ما به در خانه‌ات به‌عنوان سرباز آمدیم، به ما اجازه و توفیق بده بیاموزیم و بعد به دیگران بیاموزانیم. این نیت ما بود و رسالتی که بر عهده داشتیم.

ادامه‌یافتن مسیر علم‌آموزی، عنایت ائمۀ اطهار(علیهم السلام) است

به شما عرض کنم که اگر چند سال در این حوزه‌ها دوام آوردید و دارید ادامه می‌دهید و رشد پیدا کردید، قدر خودتان را بدانید. این توفیق است. همه را نمی‌خواهند. برخی را می‌تارانند. گاهی اوقات آن‌هایی را که نمی‌خواهند، از در خانه‌شان می‌رانند. «عشق از اول سرکش و خونی بود، تا گریزد هرکه بیرونی بود». یک نفر مشکلی در زندگی‌اش پیدا می‌شود، شخص دیگری به مریضی‌ای مبتلا می‌شود و... . محترمانه به برخی افراد می‌گویند بروید. اگر ماندید، شاکر باشید. اگر ‌به‌رغم مشکلات دوام آوردید، در این رسالت شاکر باشید و بگویید یا زینب کبری، یا صاحب‌الزمان، شما این توفیق را به ما دادید که ما را در خانه‌تان نگه‌ داشتید تا بیاموزیم. این توفیق را هم بخواهید که بیاموزانید. تفاوت نمی‌کند، چه برای افراد و مخاطبان خاص باشد چه مخاطب عام باشد مثل عامۀ مردم.

زن؛ محور خانواده

در این رسالتی که شما عزیزان بر عهده دارید، خیلی بیشتر از ما می‌توانید در جامعه تأثیرگذار باشید. در مجالسی که شما دارید و بانوانی از شما فیض می‌برند و بهره می‌گیرند، اگر تحت تأثیر واقع بشوند، کاری بسیار مهم انجام داده‌اید. چون زن محور خانواده است و می‌تواند خانواده و شوهر و فرزندان را اصلاح کند. شما می‌توانید اصلاح را از دامن خانواده به اجتماع بکشانید. اجتماع امروز ما نیاز فراوانی به اصلاح دارد.

اهمیت مباحثه و گفت‌وگو در علم‌آموزی

شما برای این کار وقت می‌گذارید، می‌خوانید و می‌آموزید. دقت کنید. در طلبگی ما این‌طور بودیم که وقتی می‌خواندیم و می‌آموختیم، سعی می‌کردیم عمق مطلب را از استاد بیاموزیم. مطلب را می‌شنیدیم و بعد با همدیگر دوسه نفری مباحثه می‌کردیم. من درس استاد را برای آن‌ها تقریر می‌کردم و فردا آن‌ها برای من. در واقع به درس استاد اشکال می‌کردیم و دربارۀ آن بحث و گفت‌وگو تا دقیق وارد بشویم و بفهمیم که استاد چه گفته است. به‌علاوه، ما قبل از کلاس پیش‌مطالعه می‌کردیم؛ یعنی آن بخشی از کتاب را که قرار بود استاد درس بدهد می‌خواندیم. فردا سر درس می‌دیدیم استاد چطور آن مطلب را می‌گوید، سعی می‌کردیم به استاد اشکال اشکال کنیم. اشکال‌کردن، یعنی خراب‌کردن مطلب استاد، فایده‌اش چه بود؟ فایده‌اش این بود که هم استاد مجبور می‌شد دقیق‌تر برای ما درس بگوید و هم خود ما دقیق‌تر می‌فهمیدیم. گاهی استاد خودش هم متوجه اشتباهش می‌شد و حرفش را تصحیح و کامل‌تر می‌کرد.

 مرحوم آقا ضیاء عراقی که از بزرگان ماست، شاگردی به نام مرحوم آقا میرسید علی یثربی داشت. بعد که به ایران آمد، مرحوم آقا ضیا می‌گفت آن مقدار که من از این شاگرد استفاده کرده‌ام او از من استفاده نکرده‌ است.

 تفاوت حوزه و دانشگاه

حوزه این است. حوزه غیر از دانشگاه است. در حوزه این‌طور نیست که در کلاس درس استاد مطلبی را بگوید و ما هم حفظ کنیم و بنویسم و در خاطر بسپاریم. نه، این‌طور نیست. حوزه عبارت از این است که هر مطلب را پخته کنیم. استاد مرجع تقلید است، آقای بروجردی است و روی منبر درس نشسته است. یک طلبۀ عادی به او اشکال می‌کند و او هم باید جواب بدهد و موظف است که جواب بدهد و این طلبه را بدون جواب نمی‌گذارد.  این حوزه است و لذا علوم در حوزه‌های ما بالندگی و رشد پیدا می‌کند. کاش دانشگاه‌های ما هم این‌طور بود. کاش رشته‌های دیگر هم این‌طور بود. ما الان در رشته‌های دیگر، مانند علوم تجربی و ریاضی و... مصرف‌کنندۀ ایدئولوژی غربی هستیم. ما تکنولوژی را از آن‌ها گدایی می‌کنیم. گاهی هم که تحریم می‌کنند، تکنولوژی به ما نمی‌دهند. چرا خودمان فرا نگرفتیم؟ چون دانشگاه‌هایمان آن‌طور نبود. اما قبلاً در حوزه‌های ما علوم مختلف بود. حتی مثل ابوعلی سیناها در این حوزه‌ها پرورش پیدا کردند. محمدبن زکریای رازی و جابربن‌حیان هم همین‌طور. جابربن‌حیان پدر علم شیمی است. اصلاً شیمی از لفظ الکیمیا می‌آید، که نام کتاب اوست. حیان شاگر امام‌صادق(علیه السلام) بود و در این حوزه‌ها رشد کرد. علوم در بین مسلمان‌ها رشد داشت. شما تاریخ مسلمان‌ها را تا قبل از جنگ‌های صلیبی ببینید. در جنگ‌های صلیبی، اروپایی‌های قرون‌وسطا هیچ چیز نداشتند. از جنگ‌های صلیبی شروع شد. مدام از ما گرفتند. رنسانس اروپا بعد از جنگ‌های صلیبی به وجود آمد. رشد علمی اروپا بعد از رنسانس شروع شد. آن‌ها رشد کردند و ما افت کردیم. چون در علوم آن‌طور که باید و شاید کار نداشتیم یا کار نکردیم. حوزه های ما رو به افول رفت.

پاسداری از زحمات ائمه اطهار(علیهم السلام) از طریق احیای امر آن‌ها

دانشگاه‌های ما هم رسالت و وظیفه دارند و امیدواریم به رسالت خود عمل کنند. امیدواریم تحقیق در دانشگاه‌ها جا باز کند و به‌روز باشد و در حوزه‌ها هم همین‌طور باشد. امروز مسائل بسیاری در فقه داریم که باید جوابگوی آن‌ها باشیم. بسیاری از مسائل خاص خانم‌هاست. من صریح خدمت شما عرض می‌کنم که در حوزه‌ها به‌رغم تمام کارهایی که کردیم، آن‌طور که باید و شاید مسئله حل نشده است. ما در بین خانم‌ها فقیه می‌خواهیم، اصولی می‌خواهیم، رجالی می‌خواهیم. سعی کنید ملا بشوید. اینکه چه مدرکی بگیرید، برایتان مهم نباشد. بکوشید ملا باشید، پخته باشید و در رشتۀ خود استاد باشید. هیچ حرفی برای گفتن نباشد، مگر اینکه شما فرا گرفته باشید. فقط به گفتۀ استاد اکتفا نکنید. خودتان هم مطالعه کنید. خودتان هم تا جایی که می‌توانید تحقیق کنید. ما نیاز داریم این مذهب را همان‌طور که علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمودند «رحم الله من احیا امرنا» احیا کنیم. اگر می‌خواهیم زحمات زینب کبری را و زحمات فاطمه زهرا را پاسداری کنیم، راهش همین است که امرشان را احیا کنیم. احیاء امرشان چگونه است؟ «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ». علوم آن‌ها را  بیاموزیم و بیاموزانیم. علوم فراوانی موجود است که می‌توانیم از اهل‌بیت بیاموزیم.

 احادیث و ادعیه و ائمه اطهار(علیهم السلام)؛ سرمایۀ شیعیان

احادیث و دعاها فصلی است در شیعه. اهل‌سنت دعا ندارند. دعاهای ما عجیب و غریب است. یک دعای عرفۀ امام‌حسین، یک دعای کمیل آتش به دل‌ها می‌زند.

 گاهی اوقات بعضی از این تلویزیون‌ها به زبان‌های مختلف دعای کمیل یا دعاهای دیگر را زیرنویس می‌کنند. این‌ها افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. من دیده‌ام وهابی‌ها کشیک می‌کشیدند تا تا زمان پخش دعای کمیل را بفهمند و آن را گوش کنند. آن زمان فقط تلویزیون المنار بود. در لبنان که این دعا پخش می‌‌شد، وهابی‌ها گوش می‌کردند. دعاهای شیعه چنین غنایی دارد. ما مثل عاشورا را داریم. امام‌حسین(علیه السلام) سرمایۀ بزرگی است برای ما. ما علی(علیه السلام) و نهج البلاغه را داریم. معارف اهل‌بیت را داریم. اگر این سرمایه‌های ما را وهابی‌ها داشتند، با این پولی که از نفت دارند، دنیا را گرفته بودند. ما سرمایه داریم، اما آن‌طور که باید و شاید بهره‌برداری نمی‌کنیم. رسالت ما این است که این علوم را فرا بگیریم و به مردم عرضه کنیم. به مردم هم که عرضه می‌کنیم، باید به فراخور حال مردم و با سلیقه عرضه کنیم. اگر با سلیقه عرضه کنیم، مردم اگر با منطق اهل‌بیت آشنا شوند، دیگر اهل‌بیت را رها نمی‌کنند. و بدانیم اگر بین مردم و اهل‌بیت فاصله بیفتد ما مشکل داریم، ماییم که خوب عمل نکردیم.

 پیوند عمیق بین مرحوم آیت‌الله بروجردی و مردم رفسنجان

امیدوارم هستم که خداوند شما عزیزان را در همۀ شئون موفق کند. ما خوش‌حال هستیم از اینکه شما را در قم زیارت می‌کنیم. خانۀ آقای بروجردی خانۀ شماست. بین شهر رفسنجان و خانۀ آقای بروجردی یک نسبت قدیمی است؛ چون مجلل‌ترین عزاداری‌ها در زمان فوت مرحوم آقای بروجردی از جانب مردم رفسنجان برگزار شد. خاطرم هست هیئت‌ها و دسته‌جاتی بود که از رفسنجان به قم آمده بودند برای مراسم سوم و هفتم و چهلم ایشان و حتی برای سالگرد فوتشان. مردم رفسنجان علاقۀ خاصی به ایشان داشتند. ارتباط خاصی بین ایشان و مردم رفسنجان بود. اینجا خانۀ خود شماست و ما هم خوش‌حالیم که امروز شما را در خانۀ خودتان زیارت می‌کنیم. دعا می‌کنیم ان‌شاءالله همگی موفق باشیم. امروز اگر فرصتی برای ما به دست آمده که بتوانیم آزادانه معارف اهل‌بیت را فرا بگیریم و عرضه کنیم، باید از این فرصت استفاده کنیم.

 با امام زمان(علیه السلام) ارتباط برقرار کنید

حضرت حجت‌بن‌الحسن(علیه السلام) رئیس ما هستند، امام زندۀ ما هستند. شما هم سربازش هستید. بین خودتان و حجت‌بن‌الحسن(علیه السلام) احساس بیگانگی نکنید. هر وقت مشکل دارید، به ایشان پناه ببرید. امام زمان، امام زنده است. بشینید در اتاق و در را ببندید و بگویید: «السلام علیک یا حجت‌بن‌الحسن». شروع کنید با حضرت به درددل‌کردن. امام زمان همه‌جا هست. امامت را  اگر خوب درک بکنیم، امام زمان می‌تواند در یک لحظه و در همه‌جا ارتباط داشته باشد. با امام زمان درددل کنید. گاهی اوقات انسان احتیاج دارد درددل کند، گاهی اوقات راهنمایی می‌خواهد. شما راهنمایی طلب کنید. ارتباطتان را با ایشان قوی کنید. این نیست که ما بگویم بلافاصله حضرت ظاهر می‌شوند و به شما جواب می‌دهند. نه، بلافاصله دو روز یا سه روز بعد به یک قوم و خویشی یا واعظی بالای منبر برخورد می‌کنید و از دهان شخصی آن جوابی را که باید بگیرید، به شما می‌رساند. ارتباطتان را با حجت‌بن‌الحسن قوی و محکم کنید. ما سرباز او هستیم. فرمانده که نمی‌تواند به حال سربازانش بی‌تفاوت باشد. باید ارتباط و باورمان را قوی کنیم. امام زنده است و همه‌جا هست. خیلی راحت می‌توانیم با ایشان سخن بگوییم و از او نظر بخواهیم.

 من آرزوی توفیقات بیشتر برای همۀ شما عزیزان دارم.

و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 

تصاویر
  • در فراگیری علوم، هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نیست / در بسیاری از رشته‌های علمی اصلاً به متخصصان زن نیاز داریم
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان