بررسي امتيازات تحصيل علوم ديني در قم
س- در روزگار معاصر حوزه علميه قم به عنوان شاخص براي تحصيل طلاب علوم در سراسر جهان به شمار ميآيد، به نظر حضرت عالي تحصيل در قم چه امتيازاتي براي طلاب دارد؟
بسم الله الرحمن الرحيم- همه ما به بركت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها اين افتخار را داريم كه بساط نقل و حمل معالم اهل بيت عليهم السلام به گردن ما طلبهها نهاده شده است. ما در جوار و در خدمت اين بانو و زير سايه ايشان اين كار را ميكنيم. حضرت صادق عليه السلام وجود ايشان و دفن ايشان در قم را طبق روايات صحيح فرمودند: «دختري صالحه از فرزندان من در قم مدفون ميشوند و آنجا براي شيعيان ما پناه است» مراجع بزرگ چه آنها كه ما به چشم خودمان ديديم و چه آنها كه نديديم. مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم رحمه الله، مرحوم آيت الله آقاي سيد محمد تقي خوانساري رحمه الله، و مرحوم آقاي حجت رحمه الله را كه ما نديديم، مرحوم آيت الله آقاي بروجردي رحمه الله به بعد و كساني كه همراه و بعد از ايشان بودند ديديم همگي براي بي بي فاطمه معصومه عليها السلام احترامي عظيم قائل بودند.
در اينجا به عنوان نمونه، يك مورد از توجه بزرگان به خانم فاطمه معصومه عليها السلام را عرض ميكنم. آنچه كه ياد دارم آيت الله بروجردي رحمه الله با وجود كهولت سن – هرچند گاهي از اوقات به علت كهولت درس تعطيل ميشد اما مقيد بودند- معمولاً هر چهارشنبه به حرم مشرف ميشدند و آنجا ميايستادند و زيارت نامه ميخواندند بعد براي ايشان كنار ضريح سجاده ميانداختند و ايشان به نماز ميايستادند ما اين را ديده بوديم؛ اما روزهايي كه درس تعطيل بود، پيش نميآمد كه هفتهاي بگذرد و آقاي بروجردي رحمه الله به حرم مشرف نشوند. قبل از اينكه مسجد اعظم ساخته شود درس ايشان در مسجد بالاي سر بي بي فاطمه معصومه بود. ايشان مقيد بودند پيش از شروع درس كناري بياستند و به بانو فاطمه معصومه سلام كنند و سپس مشغول درس شوند. بزرگان به زيارت حضرت معصومه مقيد بودند و زيارت اين بانو بركاتي دارد. در زيارتنامه آن حضرت عبارت «فَإنَّ لَكِ عِندَ اللهِ شَاناً مِنَ الشَّانِ» وجود دارد. اين تعبيير بزرگي است كه حضرت معصومه عليها السلام پيش خدا چنان شان و مقام والايي دارد كه امام معصوم درباره ايشان شهادت ميدهد: «فَإنَّ لَكِ عِندَ اللهِ شَاناً مِنَ الشَّانِ ». حضرت امام صادق ميفرمايند: «إن لله حرما وهو مكة ، ولرسوله حرما وهو المدينة ، ولأمير المؤمنين حرما وهو الكوفة ولنا حرما وهو قم ، وستدفن فيه امرأة من ولدي تسمى فاطمة من زارها وجبت له الجنة» كه تعبييري بسيار عظيم و بلند است.
س- آنچه از سلوك مراجع عظام برميآيد اين است كه تحصيل علوم ديني در قم با وجود مقدس حضرت معصومه عليها السلام گره خورده است. به عبارتي عنايتي آسماني از سوي اين بانوي صالحه پشتوانه حوزه شده و حوزه علميه به بركت اين عنايت، رونق يافته است. به نظر حضرت عالي چگونه اين عنايت نصيب قم شده است در حالي كه شهرهاي ديگري در هم جواري امامزادگاني قرار دارند؟
كساني بودند كه وقتي ميخواستند مشهد مشرف شوند، ابتدا زيارت بي بي فاطمه معصومه عليها السلام ميرفتند، هنگام كسب اجازه چنين ميگفتند: «بي بي اجازه بفرمائيد كه سلام شما را به عرض حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام برسانيم»؛ وقتي هم به مشهد ميرسيدند نخست به نيابت از حضرت معصومه عليها السلام زيارت ميكردند. اين مقام بلند و بزرگي است كه قدر اين مقام را بدانيد اين گوهري است كه خدا در دامن ما گذاشته و اين گوهر پشتوانه حوزه علميه قم است، پشتوانهاي كه اين حوزه مقدسه را عليرغم تمام گرفتاريها و مشكلاتي كه ما در گذشته و حال اين حوزه ديديم و يا ديگران براي ما نقل كردهاند، و آنچه كه ما نميدانيم و يا اصلاً بعضي از مشكلات را نميفهميم، اما اين بي بي آنها را حل ميكند. اين حوزه علميه كه امروز سرپا مانده و به عنوان بزرگترين مركز علمي شيعه مطرح است، همه به بركت ايشان است. رواياتي هم داريم كه قم در آخر الزمان پناه شيعيان است، همه اينها به بركت اين بانوي پاك دامن است، حرم ايشان حرم اهل بيت عليهم السلام است بايد متوجه شان و قدر ايشان باشيم.
فاطمه معصومه عليها السلام با مرجعيت و اين حوزه به همديگر بستهاند و با هم رابطه دارند. ما طلبههايي را ميشناسيم كه در اين راه بسيار موفق بودند و هرآنچه كه ميخواستند در اين حرم گرفتند. تعليم و تعلم سرجاي خودش است، علم را بدون رنج به كسي نميدهند براي به دست آوردن علم بايد زحمت كشيد و تلاش كرد، اما به جز زحمت كشيدن، بي بي فاطمه معصومه عليها السلام ميتواند فهم را زياد كند، توان را بالا ببرد و حمايت كند، خيليها وارد عالم طلبگي شدند اما به واسطه هزار جور مشكل و زحمت سرانجام مجبور شدند طلبگي را رها كنند.
علما خيلي ارتباطات عجيب با بيبي فاطمه معصومه عليها السلام داشتند. جناب آقاي فاطمينيا نقل ميفرمودند: در مدرسه حجتيه- اين قصه واقعي است يعني آن شخص را من ميشناسم و تازه هم فوت شده- يك طلبه آذري زبان كه پسر يكي از خوانين بود درس ميخواند پدر او كه وضع مالي خوبي هم داشت با طلبه شدن پسرش مخالف بود اين پسر همه چيزش را رها كرده و به قم آمده بود و در مدرسه هم چيزي نخورده بود. انسان، گرسنه و بيمار باشد، تب داشته باشد، چيزي هم نخورده باشد، تنها و بيكس در مدرسه حجتيه افتاده باشد؛ چنين كسي چه حالي دارد؟! خلاصه اينكه لنگ لنگان بلند شد و خود را به حرم بي بي فاطمه معصومه عليها السلام رساند. وقتي وارد حرم شد، سلام داد و زيارت كرد. سپس ايستاد و گفت: «خانم، وقتي شما نميتوانيد افراد را اداره كنيد اين قدر آدم دورخودتان جمع نكنيد، من بيش از 24 ساعت است كه گرسنه هستم، اين چه وضعي است؟» آنگاه از حرم بيرون آمد. قصد من از بيان اين جريان، آگاه كردن به توجه اين بانوي مخدره عليها السلام نسبت به اين حوزه ميباشد به گونهاي كه، اينها همه با هم گره خورده است. طلبه آذري نقل كرده: «من با يك حال خراب به مدرسه برگشتم تصميم داشتم طلبگي را رها كنم و به شهرم برگردم؛ با خود ميگفتم: اين طلبگي براي ما چه شد؟ نان و آبي كه نشد به جايي هم كه نميرسيم آن را رها كنيم و دنبال كار و زندگي و كسب خودمان برويم» ايشان نقل ميكند: «وقتي وارد مدرسه شدم، خادم مدرسه به من گفت كه از خانه آيت الله بروجردي رحمه الله آمده بودند تو را ميخواستند، با خود گفتم كه آيت الله بروجردي با ما چه كار دارد؟ من طلبهاي گمنام در مدرسه حجتيه هستم، اشتباه كرده آيت الله بروجردي سراغ كس ديگري فرستاده است، اينها گمان كردهاند كه با من كار دارد. اعتنا نكردم و به حجره رفتم؛ پس از مدتي صداي در زدن آمد خادم مدرسه بود كه گفت: «مگر به تو نگفتم آيت الله بروجردي با تو كار دارد خادم آقا آمده پشت در مدرسه ايستاده بيا ببين با تو چه كار دارد!» ديديم خادم آيت الله بروجردي ايستاده است. خادم گفت: «آقاي فلاني تو هستي؟» گفتم: «بله گفت: «آيت الله بروجردي با شما كار دارد».
ايشان در ادامه چنين نقل ميكند: كه وقتي به منزل آقاي بروجردي رسيديم، آنجا بسيار شلوغ بود و كسي را راه نميدادند، به حاج احمد – خادم و پيشكار آيت الله بروجردي – گفتم: «من فلاني هستم آقا به دنبال من فرستاده است». حاج احمد گفت: «بله بله! آقا منتظر شما است و سراغ شما را ميگرفت، بيا برويم» حاج احمد ما را خدمت آيت الله بروجردي برد آقا نشسته بود من كه تا آن روز آيت الله بروجردي را از نزديك نديده بودم، خيلي خوشحال شدم؛ نشستم و دست ايشان را بوسيدم. آيت الله بروجردي با من حال و احوالي كردند و از درسهايي كه ميخواندم پرسيدند، در بين اين حرفها هم پاكت پولي را به من دادند. پاكت را گرفتم و بلند شدم، دوباره دستشان را بوسيدم و خارج شدم، نزديك در كه رسيدم ايشان فرمودند:«آقاي فلاني! از اين به بعد، حرم كه مشرف ميشويد مؤدبتر با حضرت فاطمه معصومه عليها السلام صحبت كنيد!»
توصيه حضرت عالي به طلبه هايي كه براي تحصيل به شهر قم ميآيند چيست؟
من به طلبه هاي عزيز توصيه ميكنم كه دست از دامن اين بانوي گرانقدر عليها السلام بر نداريد كساني از اوتاد بودند، بزرگاني بودند كه روزانه به زيارت بي بي فاطمه معصومه سلام الله عليها ميرفتند. كساني را ديدهايم كه به جايي كه الآن ضريح است وارد نميشدند و ميگفتند ما نامحرم هستيم و همين بيرون پشت در حرم در رواق ميايستادند و زيارت ميكردند.
مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري رحمه الله زماني كه در اين شهر حوزه علميه را بنا كردند، مشكلات مالي زيادي داشتند گاهي شش ماه ميگذشت و نميتوانست به طلبهها شهريه بدهد، ( همين شهريه اي كه طلبه ها هر ماه ميگيرند) شش ماهي گذشته و حاج شيخ عبدالكريم نتوانست شهريه بدهد، ايشان هميشه با توسل به اين بي بي و اهل بيت عليهم السلام مشكلات را حل ميكردند. حاج شيخ كارش و راهش را پيدا كرده بود.
مصاحبه ماهنامه فرهنگي و اجتماعي حاشيه، شماره دوم، آذر و دي 90، محرم و صفر 1433،
با حضرت آيت الله علوي بروجردي مدظله العالي