بسم الله الرحمن الرحيم
پیامبر(ص)، بزرگترین بتشکن تاریخ
لَقَدْ مَنّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين؛[1] خداوند بر مؤمنان منت نهاد، هنگامی که در میان ایشان پیامبری را برانگیخت آيات خدا را بر آنان تلاوت كند و كتاب و حكمت را به ایشان بياموزد.
ظهور پیامبر اكرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ از نظر مذهبي، يكي از وقايع بسيار بزرگ در تاريخ عالم است. امروزه اديان بزرگي در دنیا وجود دارند. يكي از آنها دین اسلام است كه تاريخ آن از رسول اكرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ آغاز ميشود.
پيامبر اكرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ دعوت خود را با این جمله آغاز کرد: قولو لا اله الا الله تفلحوا. آن حضرت از همان آغاز بعثت به میان مردم آمد و همه الههها و خداگونههایی را که آنان میپرستیدند، طرد کرد و فرمود کسانی هستند که غیر خدا را میپرستند، خدا ایشان ثروت و قدرت است و عملاً به پرستش و ستایش زر و زور و تزویر میپردازند. پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ مردم را دعوت کرد که همه این خدایان را کنار بگذارید؛ فقط یک خدا را بپرستید و به یک خدا امید داشته باشید. ثروت و قدرت و حتی علم بدون خدا براي حفظ انسان كافي نيست. اگر ميخواهيد كرامت و شخصيت انساني شما محفوظ بماند، بايد به خدا روی بياوريد. قولو لا اله الا الله تفلحوا. بگوييد: هيچ خدايي جز او نيست و توكل، اعتماد و اطمينان من به هيچ فرد و نيروي ديگری جز او نيست تا رستگار شويد.
گرایش جوانان به دعوت پیامبر(ص)
پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ مردم را به توحید دعوت کردند و جالب آنکه دعوت پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ در مكه، ابتدا جوانان را تسخير خود كرد؛ يعني نسل جوان مكه بهسمت آن حضرت گرايش پيدا كردند؛ نه پيرمردها، نه ثروتمندها و نه قدرتمندان. همه از طبقات پايين جامعه بودند، و بیشتر آنان جوانان بودند؛ به گونهای كه در يك خانواده، دختر و پسر، با پدر و مادر در عقيده درگير بودند. جوانانها طرفدار پيامبر بودند و پدران و مادران كه رسوبات فكري گذشته و جاهليت در ذهن و روحشان رسوخ کرده بود، در برابر آن حضرت ايستاده بودند. جوانان چنان به پيامبر علاقه نشان ميدادند كه مشركان مكه را واداشت تا بدترين آزار و شكنجهها را نسبت به آنان و حتی خود پيامبر اعمال کنند.
عمار یاسر نمونهای از جوانان حقجو
عمار ياسر نمونهای از همین جوانان است. او غلامزادهاي بود كه پدر و مادرش از آفريقا به مكه آمده بودند. ایشان با دعوت پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ مسلمان شدند. اسلام آوردن آنها داستان جالبي دارد. ابتدا عمار اسلام آورد. وی همراه با گروهی دیگر، شبانه و مخفيانه نزد پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ ميآمدند و آن حضرت، آيات قرآن را برای ایشان تلاوت ميكرد. آنان به شوق شنيدن اين آيات، خطر را به جان ميخريدند و در این جلسات شركت ميكردند. پدر و مادر عمار كمكم به او مشكوك شدند. پس از باخبر شدن از ماجرا، ابتدا با او به درشتي سختن گفتند؛ اما عمار توانست آنها را با منطق قانع كند؛ به گونهای كه آنها نیز اسلام آوردند و پس از آن، مشرکان مکه این خانواده را تحت شکنجههای شدید قرار دادند؛ سنگهاي سنگين روي سينه ياسر گذاشتند و با ميخ آهني به سينه سميه كوبيدند و از آنان میخواستند كه بگويند «حبل»؛ اما ایشان زير شكنجه فرياد ميزدند: «احد، احد، فقط خداي واحد؛ و آنقدر مقاومت كردند تا در حضور فرزند جوانشان عمار جان دادند[2].
پيامبر اكرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ چنان در دل جوانان نفوذ كرد كه حتي مرگ فجيع پدر و مادر هم نتوانست آنها را از راهي كه در پيش گرفته بودند، منصرف كند. عمار ياسر ايستادگی کرد و تا آخر عمر، پایدار ماند. به گونهای که وقتی گرد پيري بر صورتش نشسته بود، باز او را در جنگ صفين ميبينيم که در كنار امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ شمشير ميزند.
شکستن بت نفس، مقدمه شکستن بتهای ظاهری
نکتة قابل توجه این است که پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ پیش از آنکه بتها را از خانه کعبه فرو بريزد، آنها را از دلهای جوانان زدود. بتها در خانه كعبه چيده شده بودند و خانه توحيدي ابراهيم ـعلیهالسلامـ به بتخانه تبدیل شده بود؛ اما ريختن بتهاي داخل كعبه، پس از آن بود كه پيامبر به مدينه مهاجرت كردند و حكومت اسلامي تشكيل دادند؛ آنگاه پس از سالها در جریان فتح مكه، بتها را ريختند. اين ريزش بتها در ظاهر بود؛ اما در دل کسانی كه به پيامبر ايمان آورده بودند، این بتها از همان ابتدا ريخته بودند؛ در نتیجه، مردمان مصمي پيدا شدند كه توانستند تاريخ دنيا را عوض كنند؛ جوانانی همچون عمار ياسر كه به عنوان برده خدمتگزار جاهليت و ظلم و زور و تزوير بودند، و یا از شدت فقر هيچ پناهي نداشتند؛ اما وقتي پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ بتها را از دلشان فرو ریخت، همانها نيرويي شدند كه در عرض سي سال، دو ابرقدرت بزرگ آن روز دنیا یعنی روم و ايران را فتح کردند. پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ از این جوانان جنگآوران و رادمردانی ساخت که كاخهاي سلطنت روم و ايران زیر گامهای ایشان لرزيد و تمام دنيا به تسخیر آنان درآمد.
پیامبر (ص) و اعتلای جامعه با شعار توحید
پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ در ميان مردمي نفوذ كرد كه اسير شهوات بودند و رذایل اخلاقي بر آنها حاكم بود. داستان حلف الفضول یا همان پيمان جوانمردان كه پيامبر نیز در زمان بيست و پنج سالگي در آن حضور داشت، ریشه در ظلم و ستم دوران جاهلیت داشت. نمونه دیگر، جنگهای هفتادساله بین قبایل بر سر یک موش صحرايي يا سوسمار است که در آن بین، سي تا چهل هزار نفر كشته شدند. كسي که ثروت و قدرت داشت، دیگران باید بنده او میشدند. پیامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ با شعار قولوا لا اله الا الله این مردم را به جايي رساند كه براي زنده ماندن ديگري، جان خود را فدا ميكردند. وقتی که ایشان حاضر شدند تشنه بميرند، اما ديگري را مقدم بدارند، خدا به آنان عزت داد و به جايگاهي رساند كه روم و ايران را تسخیر کردند و جايي در دنيا نماند كه بتواند در برابرشان مقاومت كند. اين، آغاز تمدن اسلام بود.
خداوند در قرآن میفرماید: لَقَدْ مَنّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين. این مردم پیشتر در گمراهي بودند؛ ما پيامبري براي ایشان فرستاديم که نفس مسيحايي او اين مردگان را زنده كرد و اين افراد متفرق را كنار هم قرار داد؛ آنان را مصمم كرد و به چهرههایشان نور داد؛ در نتیجه، به اقامه حق برخاستند و نام خدا و اسلام را بلند كردند.
جهاد با نفس، جهاد اکبر
نکته مهم در اینجا این است که پیامبر پیش از آنکه بتها را از خانه كعبه فروریزد، ابتدا آن بتها را در دل افراد فروريخت؛ اما هنوز این ترس و نگرانی بود که دلهای ایشان سست شود. ازاینرو وقتی مسلمانان از يكي از جنگها برگشته بودند، پیامبر به آنان فرمودند: شما از جنگ اصغر برگشتيد؛ خوتان را آماده كنيد و مصمم باشيد براي جنگ اكبر. همه متعجب شدند؛ اين همه در جنگ كشته و زخمي دادند و يك سال زندگيشان بههم ريخته بود و جنگیده بودند؛ آنگاه پيامبر آن را جنگ کوچک میدانست. پرسیدند: يا رسول الله! اين جهاد اكبر چیست؟ حضرت فرمودند: جهاد اكبر، همان جهاد با نفس است؛ جهاد با خود و خودپسنديها. شما در جهاد با مشركان مكه پيروز شديد، اما جهاد با نفس، جهاد بزرگتري است[3]. اصحاب پيامبر اين منيتها را كنار گذاشتند؛ اما بعدها، حتي در اواخر عمر پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ بسياري از آنان كه در جنگها رشادتها نشان دادند، به چنگال مرگ افتادند و از يك قدمي آن گريختند و سرانجام پیروز شدند، در مبارزه با هواي نفس موفق نبودند و اسیر منيتها شدند.
زبیر و شکست در جهاد اکبر
ابنابيالحديد در بیان واقعه جنگ جمل، اين داستان را نقل ميكند كه اميرالمؤمنين ـعلیهالسلامـ با يكي از اصحاب پيامبر به نام زبير، جنگ كرد؛ در حالي كه زبير در تمام جنگها در كنار آن حضرت و در ركاب پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ بود و جنگها و رشادتهای فراوانی داشت. در جریان حمله به خانه حضرت زهرا ـسلاماللهعلیهاـ در کنار امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ ايستاد و بانيان اين واقعه را محكوم كرد. در شوراي خلافت نیز از طرفداران آن حضرت بود؛ اما وقتی که علي ـعلیهالسلامـ خليفه شد، زبير به جنگ با آن حضرت برخاست و اميرالمؤمنين ـعلیهالسلامـ از اين قضيه بسیار ناراحت شدند.
ابنابيالحديد ميگويد: زبیر در جریان جنگ جمل خدمت امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ رسید. امام وقتی او را دید، قصهای را به یاد او آورد. فرمود: زبیر! به یاد داری که روزی کنار پیامبر نشسته بودیم و سلمان هم بود. تو چقدر به من اظهار علاقه ميكردي و ميگفتي که من چقدر علي را دوست دارم؟ گفت: بله به ياد دارم. فرمود: به ياد داري كه پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ فرمود: زبير! من روزي را ميبينم كه به روي علي شمشير ميكشي؟ گفت: بله؛ از يادم رفته بود، اما اکنون به يادم آمد. فرمود: به ياد داري كه سلمان به تو گفت: زبير! مواظب باش اين قصه اتفاق نيافتد؟ زبیر پس از یادآوری این جریان، برخاست و از جنگ كنار كشيد؛ اما در بین راه او را كشتند. وقتي شمشير او را براي اميرالمؤمنين ـعلیهالسلامـ آوردند، آن حضرت شمشيرش را گرفتند؛ گریستند و فرمودند: اين شمشير چقدر گرد غم و اندوه را از چهره پيامبر زدوده بود. شمشيري كه اين همه گرد غم از چهره پيامبر زدود بود[4]، چرا در مقابل جانشين رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ بلند شد؟ براي اينكه صاحبش در مبارزه با هواي نفس، موفق نبود.
جوانان صدر اسلام، الگوی جوانان امروز
عزيزان! شما در آغاز راه زندگي قرار داريد؛ در مسیری قدم گذاشتهاید که صرفاً جنبه شغلي ندارد؛ بلكه يك راه هدفمند و يك كار ارزشي است. همان گونه كه پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ جوانان را جلب كرد و این جوانها منشأ اثر شدند، شما نیز میتوانید با این راهی که انتخاب کردهاید، امروز در آينده دنيا اثرگذار باشید و تحول ايجاد کنید.
باید از خود بپرسید که آیا مرد این مسير و اين كاري كه انتخاب كردهايد، هستيد؟ آيا ابعاد اين كار ارزشي و هدفمند را ميشناسيد؟ در این مسیر گاه بايد جانتان را هم بدهيد. شما در مسيري قدم گذاشتهاید كه ديروز عمار ياسرها اين مسير را رفتند. آنها ميگفتند: «خدا»؛ ما هم امروز در دنيا ميگوييم: «خدا». پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ و امیرالمؤمنین ـعلیهالسلامـ براي اينكه اخلاقيات و عدالت را در جهان حاكم كنند، با مشركان جنگيدند و آن همه مصيبت دیدند.
انحطاط تمدن اسلامی، نتیجه شکست در جهاد اکبر
امروز نیز در دنياي ما اخلاق و عدالت حاکم نیست؛ هر كسي كه ضعيف است، سرکوب میشود و قدرتمندان منافع ملتهای ضعیف را به یغما میبرند. ما بعد از 1400 سال تجربه، این راه را انتخاب کردیم. در این مدت، مسلمانان تمدنهاي دنيا را زير پا گذاشتند و حتی اسپانیا را فتح کردند و تمدن بزرگ اندلس را بنیان نهادند؛ اما هشتصد سال بعد، با سرافكندگي از اروپا بيرون رانده شدند. مسلمانانی كه ديروز قدرتها را ميگرفتند، امروز کارشان به جایی رسیده است که اسير پنج شش ميليون یهودی شدهاند که بر آنها حكومت ميكند. دست خیانت سران كشورهاي اسلامي که با اسرائيل همکاری میکنند، کاملاً پیداست. مردم هم داستان ديگري دارند. امروز پنج شش ميليون يهودي، يك ميليارد مسلمان را تحقير ميكنند. چرا اين گونه شديم؟ دیروز چه بوديم و امروز چه شديم؟
جهاد با نفس، رمز ماندگاری انقلاب اسلامی
خداوند به اين ملت عنايت کرد كه بعد از 1400 سال، به رهبری امام خمینی ـرحمةاللهعلیهـ همين حركت را ادامه دادند و پرچم اسلام را برافراشتند. و دوباره آن بتها و الههها را در دلهایشان فروریختند. امروز ديگر بت نيست؛ اما در دلها ممکن است صدها بت وجود داشت باشد. معبودهایی که در دلها وجود دارند، جلوي كارها را ميگیرند. در آغاز انقلاب، مردم بسیار همدلي داشتند. اين همدليها و اخلاصها در جنگ خودش را نشان داد و موجب پیروزی ما بر صدام شد. امروز هم باید با این بتهایی که در دلهایمان پیدا میشود، مبارزه کنیم و به خاطر خدا منیتها را کنار بگذاریم. اگر این ایمان در دلهای ما باشد، جای هیچ نگرانی نیست. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اْلاَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ؛[5] ناراحت و غمگين نباشيد؛ محاصره اقتصادي و تهدیدهای نظامی ابرقدرتها هیچ كاري نميتوانند بكنند و این حرکت را نمیتوانند شكست بدهند. شكست زماني روی میدهد كه آن عزم خدايي از بين برود و بتها در دلها ريشه كنند. امروز همه خطابهاي پيامبر ـصلیاللهعلیهوآلهـ در قرآن، متوجه ما و همه مسلمانان است. به اوامر و نواهی پيامبر توجه كنيم که در این صورت، همان پیروزیها و فتوحاتی كه نصیب اصحاب پيامبر شد، نصیب ما هم خواهد شد. جهاد اكبر از جهاد با دشمن مهمتر است. ما در دل و نفس خودمان درگير هستیم ابتدا باید درونمان را درست کنیم. اگرچنین كرديم، بدانيم که پيروزي از آن ماست.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[1]. سورة آل عمران، آیة 164.
[2]. خير الدين الزركلي، الأعلام، ج3، ص140 و 141؛ ابن عبد البر، الاستيعاب، ج4، ص1588 و 1863؛ ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج10، ص102؛
[3]. شيخ كليني، الكافي، ج5، ص12، ح3.
[4]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج1، ص 235 و 236؛ و ج 13، ص148.
[5]. سورة آل عمران، آیة 139.