بسم الله الرحمن الرحيم
ايمان و جهانبيني الهي
الامام الرضا عن آبائه عن رسول الله:[1] المؤمن ينظر بنور الله؛ ما من مؤمنٍ الا وله فراسة ينظر بنورالله علي قدر ايمانه[2].
شيخ صدوق اين حديث را در عيون اخبار الرضا، و مرحوم مجلسي در بحار الأنوار از امام رضا ـعليهالسلامـ نقل كردهاند. بر پايه اين حديث، مؤمني كه به مبدائي در اين عالم باور داشته باشد و آن مبدأ را گرداننده همه امور اين عالم بداند، و ديدگاهش بر اين عقيده استوار باشد، ناگزير حوادث عالم در نگاه او متفاوت خواهد بود. ينظر بنور الله؛ خواهناخواه جهانبيني الهي او منشأ نگرش خاص او به اين عالم و اشيا و حوادث آن ميشود.
البته روايت تنها در مقام بيان اين معنا نيست؛ بلكه نكته عميقتري در اين روايت هست و آن اينكه ايمان، روشنايي و نوري دارد كه بر قلب مؤمن ميتابد؛ و ديدگاه و نگرش او در پرتو اين نور خواهد بود. كسي كه چشمش ضعيف است و دوبيني دارد يا نزديکبين يا دوربين است، تا فاصله خاصي را ميبيند و کمتر يا بيشتر از آن را نميبيند؛ اما وقتي عينك ميزند، ديد او گستردهتر ميشود. عينک، شبكهاي است كه ديد انسان را تنظيم ميكند و از آن حد فراتر ميبرد. انسان نيز اگر ايمان نداشته باشد، نگاهش در سطح پاييني خواهد بود؛ فقط خود را ميبيند و سود و زيان خود را در نظر ميگيرد. اين ديد باز شود و فراتر برود. ايمان اين كار را ميكند.
ايمان، عامل ارتقاي سطح بينش
از اين روست که امام رضا ـعليهالسلامـ در ادامه ميفرمايد: ما من مومنٍ الا وله فراسة. فراست يعني زيركي و تيزي. مؤمن به هر اندازه كه به خدا ايمان داشته باشد، زيرکي و فراست پيدا ميکند و به قدرت درك و تشخيص دست مييابد. سپس ميفرمايد: ينظر بنور الله علي قدر ايمانه؛ هرچه اين ايمان بيشتر باشد، ديدگاه اين انسان گستردهتر خواهد بود. ايمان باعث ميشود ديدگاه انسان از محدودهاي كه معمولاً در زندگي افراد معمولي هست، يعني خور و خواب و خشم و شهوت، فراتر برود.
براي مؤمن مهم نيست كه چقدر درآمد دارد يا چقدر سود کسب ميکند و از جواني و زندگياش چه بهره مادي ميبرد. ديدگاه مادي براي کسي است كه مؤمن نيست و با نور خدايي نگاه نميكند. مكتبهاي مادي نيز وقتي براي انسانها برنامهريزي ميكنند، فقط در محدودة مادي عمل ميکنند و براي آنها اهميت ندارد که روح انساني را از آلودگيهايي كه در زندگي مادي هست، پاك کنند. اين غير از ديدگاه مؤمني است با نور الهي ميبيند و ميفهمد. ما به اين زندگي نيامدهايم كه آلودهتر از گذشته برگرديم. انساني که پاك به دنيا ميآيد، نبايد آلوده به رذائل اخلاقي از اين دنيا برود. ديدگاه مؤمن در مكتب الهي با ديدگاه ماديگرا در مكتب مادي در اين زمينه متفاوت است.
گستردگي آثار گناهان در نگاه مؤمن
بنا بر فرمايش امام رضا ـعليهالسلامـ مؤمن اين مقدار درک و فراست را پيدا ميكند که هيچ يک از رفتارها، گفتارها و حتي افکارش نابودشدني نيستند؛ بلکه در همين عالم ماندگارند و بازتاب خواهند داشت. هرچه ايمان فرد بيشتر شود، اين فراست بيشتر ميشود؛ بهگونهاي که درک ميکند حتي پندار بد نيز در زندگي الهياش اثر ميگذارد و مانع دستيابي به کمالات ميشود. فكر و نيت بد، هرچند باعث عذاب نميشود، اما اثر وضعي دارد. فکر بد روح لطيف را آلوده ميكند و تأثيرات خارجي دارد. ازاينرو وقتي شخص نيت بدي ميكند، ـچنانکه در روايات آمده استـ اثر آن را در جاي ديگر ميبيند. مؤمن اين مسئله را به نور الهي ميفهمد.
دنيا در نگاه مؤمن گستردهتر و حسابشدهتر از آن است كه ما ميپنداريم. بر پايه نظامي که بر اين عالم حكمفرماست، انسان چارهاي ندارد جز اينكه در اين دستگاه آفرينش فردي مسئول و ملتزم در برابر تمام رفتارها و گفتارها و افكار خود باشد. اين ديدگاهي است كه انسان الهي پيدا ميكند. نور خدا نگاه انسان را اين گونه جهت ميدهد.
انواع ظلم در نگاه مؤمن
مؤمن اثر رفتارها، گفتارها و افکار را بسيار گستردهتر از ديگران ميبيند. براي نمونه، دايره ظلم را بسيار وسيعتر ميبيند. گاهي انسان به کسي ظلم ميكند که او هم قدرت دارد و در برابر اين ظلم ميايستد؛ اما گاهي به انسان ضعيفي ظلم ميکند که جز خدا كسي را ندارد. در روايات آمده است که بترسيد از ظلم كردن به كسي كه جز خدا كسي را ندارد. مؤمن، اين مسئله را درک ميکند و در نتيجه ظلم را فراتر از مواردي مانند زدن و کشتن ميبيند. ظلمهاي زباني، مانند دروغ، غيبت، تهمت و توهين، گاهي از اوقات، بدتر از کشتن است. در برخي موارد، يك كلمه، کاري با فرد ميکند که بهتر از کشتن اوست.
مؤمن حتي از اين هم فراتر ميبيند. او حتي پندار و افکار بد دربارة بندگان ديگر، همچون حسد را برنميتابد. آن گونه که در روايات آمده است، حسد مراتبي دارد: نخستين مرتبه آن، از قلب انسان آغاز ميشود؛ سپس به رفتار فرد ميرسد. حسد در هر مرتبهاي اثرات كوبندگي بر ايمان انسان دارد. مؤمن هميشه خود را از ديگران كمتر ميداند؛ در نتيجه وقتي ميبيند که ديگري از او عالمتر يا ثروتمندتر شده و يا به مقام بالاتري رسيده است، در قلب خود احساس ناراحتي نميكند كه چرا او چنين شده است و من نشدهام. المؤمن ينظر بنور الله. انساني که ايمان خود را بالا ببرد، به اين مرتبه ميرسد.
نمونهاي از يک مؤمن
مرحوم شيخ محمدتقي آملي ـرضواناللهتعاليعليهـ صاحب تأليفات بسياري است؛ از جمله تقريرات مرحوم ميرزا، شرح منظومه سبزواري، و شرح كتاب عروة الوثقي. ما در محضرشان بوديم و ايشان ما را نصيحت ميكرد و ميفرمود: من نود سال از خدا عمر گرفتم و نزد اساتيد بزرگي شاگردي كردم و درس خواندم. در کنار درس خواندن، بر روي نفس خودم هم كار كردم و اکنون به مرتبهاي رسيدهام كه وقتي کسي به من ناسزا ميگويد، ناراحت نميشوم! نه از فحاش ناراحت ميشوم، نه از شنيدن فحش او. آنگاه شروع كرد به گريه كردن و فرمود: اما پس از نود سال، هنوز وقتي بالاي منبر مينشينم و ديگران از من تعريف ميكنند و ميگويند که شيخ محمدتقي ملا است، قند در دلم آب ميشود. من هنوز به اين مرحله نرسيدم كه بفهمم تعريف و تمجيد ديگران چه ارزشي براي من دارد. تعريفي فايده دارد كه نزد خدا باشد. ايشان به چنان مرتبهاي رسيدهاند که تعريف ديگران او را چنين آشفته کرده است.
ما ميتوانيم به چنان مرتبهاي از معرفت برسيم که با نور خدا نگاه كنيم و ماورا را ببينيم. سعي کنيم بفهميم که افراد اثر ندارند و اگر خدا بخواهد کسي را بالا ببرد، هيچ كس نميتواند او را پايين بياورد؛ اراده خدا سرانجام بر همه چيز مسلط است. هرچه توحيد انسان قويتر بشود، ايمان او نيز کاملتر ميشود؛ چنانکه امام رضا ـعليهالسلامـ ميفرمايد: كمال الايمان توحيده. سعي کنيم که توحيد را واقعاً لمس كنيم که در اين صورت، به مرتبههاي بالاتري خواهيم رسيد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
[1]. اينکه امام رضا ـعليهالسلامـ برخي از احاديث را از پدرانش نقل ميكند و به رسول الله ـصلياللهعليهوآلهـ ميرساند، براي تأکيد بر اهميت مطلب است؛ وگرنه همان اعتباري كه سخن رسول الله ـصلياللهعليهوآلهـ دارد، سخن امام رضا ـعليهالسلامـ نيز دارد؛ زيرا هر دو حجتاند.
شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج1، ص216؛ علامه مجلسي، بحار الانوار، ج24، ص 128، ح13.