بسم الله الرحمن الرحیم
علی (ع) نماد فضیلت و مظهر مظلومیت
هيچ نامي به اندازه نام علي ـ علیهالسلام ـ بين دوست و دشمنان چنین اهميت نداشته است. همه جنگها و جدالهایی كه پیرامون مسئله امامت انجام شد، در هيچ مسئلهي ديگري رخ نداد؛ نه در توحيد و نه در نبوت. محور همه آنها نیز علي ـ علیهالسلام ـ بوده است. خليلبناحمد میگوید: دوستان از روی ترس، فضایلش را نگفتند و دشمنان هم فضایلش را کتمان کردند؛ با این حال، فضایل علي ـ علیهالسلام ـ شرق و غرب عالم را گرفت[1].
امروز نیز همچون گذشته، نام علی ـ علیهالسلام ـ جرم است. چنانکه نقل شده است، در وسط جاده اتوبوس شيعيان را نگه ميدارند و هر كسي را که نامش علي است، ميكشد. در زمان حاکمیت حجاج نیز نقل شده است که مردی نزد او آمد و با گريه و استغاثه گفت: ای حجاج! تو كه اکنون نماينده خليفة الله روي زمين هستي، برای من كاري بكن. حجاج گفت: چكار كنم؟ آن مرد گفت: ننگي دامنگير من است كه جز تو كسي نميتواند آن را پاك كند. حجاج پرسید: این چه ننگي است؟ مرد گفت: پدر و مادرم نام مرا علي گذاشتهاند. من نمیتوانم اين ننگ را از دامانم پاك كنم. تو بهعنوان نماينده خليفة الله، نام مرا عوض كن و اين ننگ را از دامان من بردار[2].
مناظره علامه امینی با اهلسنت در نفی فضیلت خلفا
علماي شیعه چنان قدرتي براي شيعه درست كرده بودند كه کسی جرئت مباحثه و مناظره با آنها را نداشت. علامه اميني ميفرمودند: در زمانی که در نجف بودم، يكي از مسولين و رواساي ادارات که سني بود رفيق من بود. معمولاً حكومت عراق افراد سني را در مناطق شيعه به کار میگرفت. اين دوست سنی، به ما علاقه داشت و مريد ما شده بود. او مرتب به ما اصرار ميكرد كه يك شب شام به منزلش برویم. ما هم پذیرفتیم. او گفت: اجازه ميدهيد که برخی از دوستانم را هم دعوت كنم؟ گفتم: اگر اين دوستانت سني هستند، سعی کنید بحث شيعه و سني مطرح نشود تا ناراحتی پیش نیاید. او هم پذیرفت.
علامه امینی میفرمود: وقتي من رفتم، ديديم كساني كه او دعوت كرده است، همه از نجف نيستند؛ بلکه گروهی از علماي اهل تسنن كه از مناطق مختلف عراق بودند آنها هم دعوت كرده بود. پیش از شام، يكي از اين آقايان گفت: آقاي صاحبخانه گفته است که شما شرط کردهاید كه بحث نكنيم و ما هم پذيرفتيم؛ اما اجازه بدهيد سؤالي از شما بپرسم؛ و آن اینکه عقيده شيعه درباره ابابكر صديق و عمربنخطاب؟
علامه اميني فرمودند كه ناگهان به ذهن من آمد كه بگويم ما شيعیان اين دو را از پيامبر هم افضل ميدانيم. آنها تعجب کردند و گفتند: چرا؟ گفتم: براي اينكه پيامبر با اینکه به وحي اتصال داشت ـ نعوذبالله ـ به عقلش نرسيد كه بعد از خودش جانشینی تعیین کند تا امتش را هدایت و راهنمايي نماید؛ اما ابوبكر صديق فکر مردم بود و برای خودش جانشینی تعيين كرد؛ عمربن خطاب هم برای تعیین خلیفه بعد از خودش، شورایی تشکیل داد تا از میان ایشان یک نفر بهعنوان خلیفه انتخاب شود. بنابراین، عقل آن دو از پیامبر هم بیشتر بود. علامه امینی میفرمود: آنها شروع كردند به دفاع كردن؛ اما اندکی که بین خودشان حرف زدند، ساكت شدند و جوابی نداشتند.
مبارزه با مشرکین و کفار، جرم امیرالمؤمنین(ع)
علي ـ علیهالسلام ـ گنجینه عظیمی از فضایل است كه در همه عمر خود در خدمت اسلام بود؛ اما او چه كرده بود كه مستوجب چنان جفايي بود كه حتی نامش در گذشته و حال، جرم شناخته میشود. نقل شده است که معاويه به ابنعباس گفت: «شنیدهام هنوز دم از فضایل علی میزنی؟ مگر نمیدانی ذكر فضایل علی را ممنوع كردهام؟ بترس از اینكه مبتلای به عقوبت سختی گردی به نحوی كه هرگز از آن رهایی نداشته باشی.»
ابن عباس گفت:«تمام اهل مدینه شاهدند كه من به غیر از تفسیر قرآن سخن دیگری بر زبان جاری نمیكنم، لكن از پیغمبر خدا ـ صلیالله علیه و آله ـ شنیدم كه فرمودند: «مَنْ فسَّرَ القرآنَ بِرَایهِ فَالیَتَبَوَّءْ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ» كسی كه قرآن را به راي خودش و خلاف واقع تفسیر كند، نشیمنگاه او در آتش خواهد بود؛ لذا هرگز قرآن را بر خلاف واقع تفسیر نمیكنم.»
معاویه گفت: « تفسیر بگو و خلاف حقیقت و دروغ هم معنا مكن، لكن حق نداری فضائل علی را براي مردم بگوئی.»
ابن عباس گفت: بسیار خوب، لكن گاهی من این آیه شریفه را میخوانم: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسكیناً وَ یَتیماً و أسیراً»[3] از من سؤال میكنند: خداوند در این آیه از چه كسانی ستایش میكند؟ اگر بگویم آنان علی و فاطمه و فضّه خادمه میباشند، آیه را به نحو حقیقت تفسیر نمودهام و إلاّ آیه را به دروغ و خلاف واقع تفسیر كردهام.»
معاویه گفت: «آیات دیگر را برای مردم تفسیر كن. مگر قرآن آیه دیگری ندارد؟»
ابنعباس چندين آيه از آيات قرآن قرائت كرد و معاويه گفت آيات ديگر را تفسير كن.
ابن عباس در نهايت قرآن را بست و گفت: اين كتاب كلاً در فضایل اميرالمؤمنين است، پس بگو اصلاً قرآن نخوان و قرآن تفسير نكن.
سب و لعن را شیعه شروع نكرده است؛ بلکه ابتدا خود آنان هفتاد سال در دنياي اسلام علي ـ علیهالسلام ـ را لعن كردند[4]. چرا؟ مگر علي ـ علیهالسلام ـ چه كرده بود؟ اینکه در جنگها مشركين را به قتل رساند، کار اشتباهی بود؛ مشركيني كه ميخواستند پيامبر و یارانش را بكشند؟ آیا اگر صحابه پيامبر را ميكشت، خوب بود؟ علي ـ علیهالسلام ـ در جنگ خندق يكتنه در برابر عمربنعبدود ایستاد و ضربهای بر او وارد کرد كه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در فضیلت آن فرمود: «ضربت علي يوم الخندق، اكثر من عبادة الثقلين»[5]. امام صادق ـ علیهالسلام ـ ميفرمايد: این حدیث، شامل عبادات خود پيامبر و امیرالمؤمنین هم ميشود. آیا علي ـ علیهالسلام ـ در اینجا اشتباه کرد بود؟
تلاش معاویه برای نابودی اساس اسلام
نقل شده است که ابنعباس پس از شهادت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ در سفری به شام، نزد معاویه ميرود. معاويه از ابلاغ بخشنامه لعن علی ـ علیهالسلام ـ بسیار خوشحال و بانشاط بود[6]. ابنعباس به او گفت: «معاويه! علي از دنيا رفته و آنچه بين تو و او بوده، تمام شده است. اسلام مانده است و تو هم خليفه الله في الارض شدهای. نمیخواهم از علي ـ علیهالسلام ـ دفاع کنم؛ اما اين انصاف نيست كه بعد از شهادت او، اين همه براي منكوب كردن او تلاش کنی. اين منبري كه خطباي تو بالای آن علي را لعن ميكنند، با همت او و شمشير او بر پا شدهاند. اين اذانی كه بر مأذنهها خوانده میشود و مردم را برای نماز جمع ميکند، بر اثر مجاهدتهای اوست که مانده است. انصاف نيست که تو بر روی ميراث علي نشسته باشی و او را منکوب کنی».
یکی از مواردی که معاويه گفت: «لا والله الا دفناً دفناً» همين جاست. او گفت: «اشكال من در همين الله و محمد رسول الله است. من ميخواهم همینها را از بين ببرم. آل ابيسفيان باشند و بنيهاشم و محمدبنعبدالله اينگونه نفوذ داشته باشند»؟[7]
مظلومیت علی(ع) و سستی شیعیان در عرضه مکتب علوی
عليبنابيطالب ـ علیهالسلام ـ يك قرباني است و مظلوميتي كه او دارد، نظير ندارد. نقل شده است كه حضرت فاطمه زهرا ـ سلاماللهعلیها ـ در اواخر عمر شريفشان فرمودند: «اي علي! بيا بنشين كنار من و گريه كن! از پدرم شنيدم كه اشك مظلوم نزد خدا چقدر قيمت دارد. اي علي! مظلومتر از تو در عالم نيست».
امروز هم علي ـ علیهالسلام ـ مظلوم است. یکی از مظلوميتهای آن حضرت اين است كه امثال ما شيعه او شدهايم و حوزههای ما در ترویج مکتب امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ این قدر کم کار میکنند. با این همه برکاتی که در مکتب علی ـ علیهالسلام ـ هست و با اين همه علوم و معارفي كه در كلمات آن حضرت وجود دارد، حوزههاي علمیه چقدر در عرضه آنها به دنیای امروز موفق بوده است؟ در دنیای امروز با اين همه ابزارهای پیشرفته، همچون رایانه و اينترنت و وسايل ارتباط جمعي كه زمینه ارتباط با تكتك افراد دنيا را فراهم کرده است، حوزههای علمیه چقدر علي ـ علیهالسلام ـ و مکتب او را معرفي، و معارف او را عرضه کرده است.
جان ديون پرت، اسلامشناس انگليسي، وقتی در تحقیقات خود ميبیند كشيشهاي قرون وسطي چقدر به پيامبر اسلام جفا كردند و تهمت زدند، كتابي با عنوان «عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن» مینویسد. ما شیعیان هم بايد كتابی بنويسيم با عنوان «عذر تقصير به پيشگاه عليبنابيطالب ـ علیهالسلامـ».
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] روضةالمتقين، ج 13، ص 265.
[2] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج4، ص58.
[4]إن معاوية أمر الناس بالعراق والشام وغيرهما بسب علي عليه السلام والبراءة منه. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج4، ص56.
[5]حاكم نيشابوري، مستدرك الحاكم، ج3، ص32.
[6] علامه مجلسي، بحار الانوار، ج33، ص214؛ ابن حجر فتح الباري، ج7، ص60؛ ترمذي، سنن الترمذي، ج5، ص301، ح3808.
[7] ابن ابي الفتح الاربلي، كشف الغمة، ج2، ص46.