English | فارسی
شنبه 20 آبان 1391
تعداد بازدید: 1432
تعداد نظرات: 0

بيانات آيت الله علوي بروجردي بعد از درس خارج اصول در آستانه ماه محرم

 بيانات آيت الله علوي بروجردي بعد از درس خارج اصول در آستانه ماه محرم

بسم الله الرحمن الرحيم

قال علي بن الحسين زين العابدين(عليه السلام) « وكان الحسين(عليه السلام) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم وتهدئ جوارحهم وتسكن نفوسهم‏ ، فقال بعضهم لبعض : انظروا لا يبالي بالموت ! »[1] هر مقدار كه كار جنگ سخت‏تر مى‏شد، امام حسين(عليه السلام) و بعضى از اصحاب خاص آن حضرت رنگ صورتشان درخشان و اعضايشان آرام و دلهاشان اطمينان مى‏يافت. در اين زمان بود كه به يكديگر مى‏گفتند: نگاه كنيد، از مرگ باك و هراسى به دل نداريد.

وجود مقدس سيدالساجدين زين العابدين علي بن الحسين (عليه السلام) حالات پدر بزرگوارشان ابي عبدالله الحسين(عليه السلام) را در روز عاشورا اين گونه توصف مي­كنند: در روز عاشورا هرچقدر روز مي­گذشت، پدر من و بعضى از اصحاب خاص آن حضرت «تشرق الوانهم»[2]، صورت و چهره­شان درخشنده­تر مي­شد. «وتهدئ جوارحهم»، آرامش و سكون تمام وجودشان را فرا مي­گرفت. «وتسكن نفوسهم»، نفس و جان آنان به آرامش تمام و كمال خودش را پيدا مي­كرد، به نحوي كه بعضي از افراد- كه قاعدة افراد دشمن بودند- به بعضي ديگر مي­كنند «اُنظُروا، لا يُبالي بالمَوتِ!»، نگاه كنيد هيچ ترس و هراسي از مرگ در پيش آنان وجود ندارد.

آيه مباركه قرآن: «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»[3] آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می­یابد. نوع افراد در حالات عادي مي­توانند آرامش خود را حفظ كنند؛ اما در وقت شدائد و مشكلات، ظرفيت افراد مختلف است. از همين رو اميرالمومنين فرمودند: «إنَّ هذهِ القُلوبَ أوعِيَةٌ ، فخَيرُها أوعاها»[4]، دلها ظرف هستند، و ارزش آن ظرفي بيشتر و بالاتر است كه گنجايش وسيع­تري داشته باشد. يعني گنجايش و ظرفيت تحمل مشكلات و بلاياي بيشتر دارد.

 انسان يك عمري زندگي درب خانه خدا كرده و نيز مي­دانيم آنچه به او مي­رسد از ناحيه خدا است و ايشان بايد مقدر كند، حتي نفسي كه مي­كشيم، جرعه آبي كه مي­نوشيم و لقمه غذايي كه مي­خوريم با تقدير الهي است. اگر اين اندازه و مقدر تمام و به انتها رسيد؛ جرعه آب ديگر تكرار نخواهد شد، لقمه غذا تكرار نمي­شود، نفس تكرار نمي­شود. اما با وجود اينكه يك عمر هفتاد سال، يا بيشتر يا كمتر درب خانه خدا، متنعم هست. گاهي از اوقات با يك ناراحتي و يك مشكل از كوره در مي­رود و بي­صبري مي­كند، اين بي­ظرفيتي و بي­گنجايشي است. مهم اين است كه شخصيت انسان در وقت اين حوادث ناگوار و ناملايمات كه تحت فشار است، خودش را نشان مي­دهد.

وجود مقدس سيدالشهدا وقتي در مدينه تشريف دارند، همه مردم حضرت را دوست دارند. حتي حاكم اموي نيز در مراودات و پيغامي كه يزيد براي او در مدينه مي­فرستد، ‌او ملاحضه مي­كند و مي­ترسد آن را اجرا و عملي كند. چرا؟ براي اينكه افراد ارادتمند و دوست­دار حضرت و بني هاشم از ايشان حمايت مي­كنند. البته ممكن است گفته شود آقا سيدالشهدا در بين اصحاب و ارادتمندان خود اين گونه به حاكم مدينه سخن مي­گويد و خطبه مي­خواند، اما چنانچه از وجود مقدس امام باقر(عليه السلام) نقل شده است، آقا سيدالشهدا در كربلا مقابل سي هزار نفر جمعيت دشمن از آغاز صبح در روز عاشورا ايستاد به گونه­ايي كه دائم با حوادث ناگوار مواجه بود. يعني نزديكترين افراد مانند جوان رعنا و برومند علي اكبر ، برادر بزرگوار خود ابوالفضل العباس شهيد شدند و يك يك عزيزان و افراد و اصحاب حضرت همه كشته شدند و امام تنها ماند، حتي در شرايطي كه امام در گودال قتلگاه بر روي زمين افتاده به نحوي كه توان دفاع از اهل و حرم خودش را ندارد، و در آن زمان متوجه هجوم دشمن به خيمه­ها مي­شود. مي­فرمايد: « إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْرارًا فی دُنْياكُم »[5] اي پيروان آل ابوسفيان، اگر دين نداريد و از معاد نمي‌ترسيد، پس در دنيايتان آزاده باشيد. امام سجاد در اين حالت مي­فرمايند: «تشرق الوانهم»  يعني امام حسين (عليه السلام) در هيچ حالتي آن آرامش و سكوني را كه بايد داشته باشد از دست نداد، يعني هرگز سخني و حركتي از امام صادر نشد كه انسان بگويد نسبت به عهدي كه با خدا دارد يا نسبت به آن هدف و مقصودي كه در مسير خدا دارد انجام مي­دهد، قدري كوتاه آمده است. نه تنها از سيدالشهدا اين حالت ديده نشد، بلكه بعضي از خواص حضرت، مانند حضرت زينب كبري  و اهل بيت حضرت و افرادي نظير مسلم بن اوسجه به زمين افتاد، وقتي حبيب بن مظاهر به بالينش آمد، به او گفت: نمي­دانم كه بعد از تو چه مقدار زنده هستم، اما اگر در همين لحظات كوتاه كاري مي­توانم براي تو انجام دهم بگو.

مسلم بن اوسجه گفت: بله يك مطلب از تو مي­خواهم.

 حبيب بن مظاهر گفت: چه مي­خواهي؟

مسلم بن اوسجه گفت: تا هستي دست امام  حسين را رها نكن. اين قدرت و صلابتي است كه بايد در راه خدا بماند. اين صلابت براي كسي است كه در مقابل حوادث و مشكلات خم نمي­شود و سر تعظيم فرود نمي­آورد. لذا اين حركت و هدف از بين رفتني نيست. زيرا در بارگاه خداوندي  كه يك چشم برگرداندن محفوظ مي­ماند، اين حركت و اين استقامت محفوظ مي­ماند. نه تنها در زمان سيدالشهداء آثار پر بركتش باقي ماند، بلكه تا ابدا افرادي كه در راه دين و آرامان­هايي كه سيدالشهدا (صلوات الله وسلامه عليه) معتقد هستند ماندگار خواهد بود. به همين سبب در طول تاريخ تمام افرادي كه در اين مسير قدم بر داشتند و استقامت ­كردند- البته با توجه به ظرفيت وجودي و گنجايش خودشان - همين خصوصيات را داشته­اند، اين استقامت، صلابت و پايداري به دست نمي­آيد، مگر هر مقدار دل در مقابل خدا خاضع شود و عبوديت و بندگي انسان در برابر خدا قوي شود. آن وقت ذكر خدا تاثير خودش را در حد اعلا مي­گذارد. «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» ، ذكر فقط اين نيست كه به زبان جاري شود، بلكه آنچه مهم است آن كه ذكر قلبي و ياد مداوم خداوند است. كسي كه هيچ گاه از ياد خدا غافل نيست، حتي در گودال قتلگاه هم وقتي سرش روي زمين مي­آيد و صورت روي زمين مي­افتد، در مناجات معروفش مي­فرمايد: « رضا بقضائك وتسليما لأمرك لا معبود سواك يا غياث المستغيثين»[6]. وجود مقدس سيدالساجدين نقل مي­كند امام حسين عليه السلام و اصحاب خاص حضرت اين حالت را نقل مي­كند: من ديدم كه «تشرق الوانهم وتهدئ جوارحهم وتسكن نفوسهم.»

در آستانه ماه محرم و شهادت مولا سيدالشهداء (صلوات الله وسلامه عليه) مجلس معطر و متبرك به نام مقدس سيدالشهداء شد



[1] . شيخ صدوق، معانى الأخبار، ص 288؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج6، ص154و نيز ج‏44، ص‏297.

 .[2]در واقع اين حالت تنها خاص سيدالشهدا نبود، بلكه اين حالت به اصحاب خاص ايشان سرايت كرده بود

[3] . سوره رعد، آيه 28.

[4] . نهج البلاغة : الحكمة 147.

[5] . بحارالانوار، ج 44، ص 51.

[6] . مقتل الحسين، مقرم، ص 367.

 

تصاویر
  •  بيانات آيت الله علوي بروجردي بعد از درس خارج اصول در آستانه ماه محرم
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان