حضرت آیت آلله علوی بروجردی در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از ملاقات با چهرههاي نوراني و مصمم سپاهیان معزز فرمودند:
بعثت پیامبر تکمیل کننده عقل انسانی است
ما در ايام مبارك رجب و شعبان هستيم طبعاً بعثت پيغمبر اسلام صلي الله علیه و آله و ولادت آقا اميرالمومين عليه السلام و ولادت آقا سيدالشهدا عليه السلام يعني افرادي كه هم اساس اسلام و هم بقاي اسلام به آنها وابسته است، واقع شده است. لذا، سوال مهمی که در اینجا وجود دارد این است که اساسا، آمدن اديان و پيغمبران براي چه هست؟
پيغمبر اسلام صلي الله علیه و آله در ميان مردم مكه و مردم جزيرة العرب به رسالت برگزيده شد و بعد آیین اسلام از آنجا به بيرون رفته است. موسي پيامبر و عيسي پيامبر نیز در ميان بني اسرائيل مبعوث به رسالت شدند و به قول مرحوم صدوق، خداوند صد و بيست و چهار هزار پيغمبر براي اين مردم فرستاده است كه بيشتر اين پيغمبران در بين قوم بني اسرائيل بودهاند؛ چون آنها هم عمرشان بيشتر بوده و هم تحولاتشان بيشتر بوده است.
عقل انسان، راهنمای به نیکی ها
به هر حال، انسان در کنار نفس اماره[1]، در درون خودش نيرويي دارد كه او را به سمت خوبي سوق میدهد كه امروزه وجدان ناميده ميشود؛ نيرويي كه در درون ما ميگويد که اين كار را انجام نده اگر اين كار را انجام بدهي صحيح نيست، که در قرآن به نفس لوامه تعبیر شده است[2]؛ یعنی آن نفس ملامت گر است، که در اثر اقدامات اشتباه، برای انسان ناراحتی و پشیمانی میآورد؛ مثلا وقتی فرزند خود را بی جهت، تنبيه مي کنید و کتک مي زنید، پس از گذشت مدتي و فروكش كردن غضب، احساس پشیمانی به انسان دست میدهد .
عقل حجت الهی است
لذا خداوند اين نيرو را در درون انسان قرار داده تا نفس اماره بدون ترمز حركت نكند، او خوي حيواني است و اين یکی خوی فرشتگان و مَلكي را داراست. بنابراین، مطابق روایات ما عقل حجتي از حجج الهي است كه در انسان به وديعه گذاشته است[3]؛ لذا با وجود اينكه انسان وجدان، نفس لوامه و نيروي ملامت گر دارد اما باز میبینیم نمي تواند خودش را اداره كند؛ در واقع امروز هم تحت عنوان پارلمان در دنيا كارشناسان دور هم جمع مي شوند و در موضوع مورد بحث و مطرح در آنجا صحبت و بررسي ميكنند و بر اساس خواسته هاي عقلائي و كارشناسي شده راي ميدهند، با اين وجود علي رغم اینکه خواسته های عقلایی و کارشناسی را مطرح میکنند ولی هنوز کار انسان ناقص است و اگر همين مسئله كافي بود ـ يعني انسانها با همين نيروي ملامت گري كه در درونشان به نام وجدان فردی هست، وقتي در كنار هم قرار ميگيرند وجدان جمعي را به وجود ميآورند و مي توانند قانون براي جامعه بشري وضع كنند ـ، نباید کار آنها ناقص میماند و لذاست که خداوند بعثت را مطرح ميكند. چرا كه عقل فردي و حتي عقل جمعي هم كافي نيست و نتوانست جلوي خيلي از فجايع را بگيرد.
جنگ جهانی مصداق نقصان عقل
يك مثال خيلي روشن در نقص کار عقلی بدون حجت ظاهری با نام پیامبر ، همین جنگ جهانی دوم است؛
جنگ دوم جهاني را كشورهاي عقب مانده و به قول خودشان شرقي بنا نكردند، بلکه محورش آلمان بود، و آلمان هم كشوري بود که دولتش با دموكراسي سركار آمده بود، و نمايندگان ملت در پارلمان بودند و عقل جمعي كار ميكرد اما از دل اين مجموعه، نازيسم و فاشيسم سر برآورد، كه نژاد ما نژاد برتر و ژرمن است و بقيه را مانند یهودیها و عربها را بايد ازبين برد. لذا، كشتار را در جنگ جهاني دوم شروع كردند و فقط از شوروي تنها بيست ميليون نفر كشته شدند و در مجموع هفتاد ميليون نفر قرباني اين جنگ بود.
این انسان متمدن با وجود همان وجدان و عقلي كه داشت به يك گرگ درنده تبديل شد و با انسانها معامله كالا ميكرد. اروپاي پنجاه سال پيش که هم دارای علم و دموكراسي و عقل جمعي است، جنايتكاراني در قالب سياستمدار پرورش داد كه ميليونها انسان را كشتند و در آخر هم آمريكايي كه نداي دموكراسياش گوش فلك را كر كرده و از آن دفاع ميكند با بمب اتمي كه روي سر مردم ريخت جنگ جهانی را به اتمام رساند. در ژاپن دو بمب اتمي به كار رفت که همان لحظه اول صدها هزار نفر كشته شدند، كه هنوز آثارش هست، يعني آثار جنايت پنجاه سال پيش در نسلها اثر گذاشته و هنوز مناطقی هست كه گياه در آنجا نميرويد تا برسد سر انسان چه آمده!
جنایات امروز آل سعود در یمن را ببیند که همانند جنایات نازیها، با هواپیما مناطق مسكوني و بيمارستانها و بازارها را بمباران میکند و اتحادیه اروپا حتی یک کلمه هم اعتراض به این موضوع ندارد. اما همين پارلمان اروپا اگر كاريكاتور پيغمبر اسلام را ميخواهند بكشند و یک نفر هم به آن اعتراض کند و دادي بزند و يا بمبي پرتاب كنند، محكومش ميكند، و دنيا را به هياهو میكشد. اين واقعيتي است كه امروز در دنياي خودمان داريم.
لذا امروز بعد از گذشت بيست و يك قرن از ميلاد مسيح وهزار و چهارصد سال از بعثت رسول اكرم صلي الله علیه و آله بيش از هر زمان به معارف بعثت نياز داريم، ما یک دين جاودان داريم و پيغمبر ما آخرين پيغمبر خداست.
ما اميدواريم خداوند آن آگاهي كه ايمان به خدا در وجود انسان ميتواند به جا بگذارد که یک امر معنوی است که با قدرت و سیاست و تحصیل بدست نمی آید بتوانیم این ایمان را ترويج كنيم، که پيغمبر صلي الله علیه و اله هم در مقام ترويج اين حيثيت بود.
پیامبر اکرم صلي الله علیه و اله در میان قبایل وحشی بیابانی طلوع و ظهور کرد که حتی دو قبیله بر سر شکار یک موش سالیان دراز با یکدیگر جنگ داشتند؛ اما وقتی پیامبر آنها را تربیت کرد در ایثار و شهادت بر هم دیگر سبقت می گرفتند و حتی با جراحت و عطش خودشان باز آب را به یکدیگر تقدیم می کردند و با تشنگی شهید میشدند و اين چيزي است كه باعث پیدایش بعثت میشود و نياز است كه جامعه امروز بيشتر از هر زمان به خدا و به بعثت و نبوت توجه کند.
اميدوارم خداوند عالم شما عزيزان را در اين مسير، ارشاد بفرمايد و براي رجوع به اصالتها و ارزشهايي كه رسول اكرم صلي الله علیه و اله در صدر اين رسالت و در انجام اين مهم در ميان ما قرار دادند، موفق بدارد و خداوند توفيق حفظ و نگهباني و عمل به اين ارزشها را به همه شما عزيزان عنايت بفرمايد و بركات وجود مقدس رسول اكرم صلي الله علیه و اله و آقا اميرالمومينن و ائمه طاهرين علیهم السلام را شامل حال همه شما عزيزان و همه شهدای ما، شهداي جنگ تحميلي و امام راحل و مقام معظم رهبري عائد و واصل بفرمايد.
[1]قرآن كريم از اين نفس تعبيير مي كند {إِنّ النّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّي}(سوره يوسف، آيه 53) نفس اماره انسان را به بدي ها سوق ميدهد، يعني نفسي كه از درون، انسان را تشويق به هواي نفساني مي كند، همان نفسي كه مي گويد دلم مي خواهد .
[2]از نفس دوم در قرآن كريم تعبيير شده { لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنّفْسِ اللّوّامَةِ}(سوره قيامت، آيات 1و2)، نفس لوامه نفس ملامت گر است، انسان وقتي اشتباهي مي كند و پشيمان مي شود يعني چه؟ چه كسي اين ملامت را در درون او ايجاد ميكند؟ اين پشيماني ملامتي است كه نفس دارد و لذا خداوند اين نيرو را در درون انسان قرار داده براي اينكه آن نفس اماره بدون ترمز، كنترل و رادع حركت نكند. تفاوت انسان با حيوان هم در همين است كه انسان نيروي رادع و كنترل كننده دارد ولي در حيوان اي نيرو وجود ندارد .
[3]اشاره به حديث امام موسي كاظم خطاب به هشام دارد: «... يا هشام إن لله على الناس حجتين : حجة ظاهرة وحجة باطنة ، فأما الظاهرة ...» خداوند دو حجت براي ما قرار داده يك حجت در بيروني كه عبارت از پيامبران باشد و يك حجت بطني كه عبارت از عقل باشد يعني عقل و درك انسان و آن چيزي كه قوه ادراك انسان درك ميكند اين هم نماينده خدا و براي ما حجت است