حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته در بحث درس خارج خود، با اشاره به ایام شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند:
امام کاظم (ع)، مظهر مظلومیت
يكي از ائمه بزرگواری که بسيار در زندگي مظلومانه زيسته و زندگي ايشان هم با فشارها و ابتلائات و گرفتاريهاي زيادی توام بوده، امام موسي بن جعفر علیه السلام است. زمانی که بني عباس بر اوضاع حاکم شدند سفاح بر روی کار آمد که خيلي نسبت به ائمه تند نبود و حتي نوشتهاند که مزار مبارك اميرالمؤمنين علیه السلام را تعمير كرده است و يك بار هم كه خدمت امام صادق علیه السلام رسيده و صحبت از تحويل فدك داشته است.
تعالی فرهنگ شیعه در زمان امام صادق (ع)
اما بعد از وی، منصور بر سر کار آمد که انسان تند و حسودی بود و نسبت به امام صادق علیه السلام هم حساسيت خاصي داشت؛ ولی در آن زمان جو عمومي مردم، به گونهای بود كه بيش از آنچه ميخواست نميتوانست انجام دهد ولذا، در آن دوران، حوزه علميه به وسيله امام صادق علیه السلام شکل گرفت و منصور فقط ناظر این ماجرا بود. جمعيت زیادی اعم از شیعه و سنی به خانه امام صادق علیه السلام آمدند و تربيت این شاگردان سالها ادامه یافت و حتی برخی از سنيها مثل محمد بن مسلم و زراره، نزد امام شيعه شدند و رشد كردند و به مقام و موقعيتي رسيدند.
مقابله فکری منصور با نهضت امام صادق (ع)
منصور در عين حال كه فرد تند و تيزي بود ولی در دشمنی خودش زیرک و مکار بود و براي مقابله با یاران امام از افراد دانا كمك گرفت، و فهمید که ارباب فكر را از طریق فکری باید مورد تهاجم قرار داد و لذا در رشتههای مختلف اعم از فقه و غیر فقه، در مقابل امام صادق علیه السلام افرادی مانند ابو حنيفه و مالك یا ابن ابي العوجاء پيدا شدند كه بعضي از زمره شاگردان خود امام هستند؛ منصور امكانات و پول زیادی خرج کرد تا افراد ديگري در مقابل امام صادق علیه السلام ، به عنوان مرجع مردم باشند؛ يعني با این کار خود، ميخواست به مردم چنین القا کند که متولی مذهب، منحصر به امام نيست و ديگرانی هم هستند.
منصور در ابتدا يك نهضتي را راه انداخت و بعد هم مامون آن را خيلي وسيع ادامه داد که در مقابل ائمه بود و بنا هم بر این بود که افكار مقابل اسلام را مطرح کنند. اينها تصور ميكردند که فلسفه يونان، منطق ائمه را میشكند و لذا افرادی را برای تعلیم علوم مادی گرد آوردند و آنها را رشد دادند تا اینکه افکاری مانند جبر و اختيار مطرح شود؛ بحث حادث یا قدیم بودن قران مطرح شد؛ حدوث و قدم عالم را مطرح کردند و مباحثی که هیچ فایده دنیوی و اخروی نداشت، آنها با خرج کردن بیت المال، آثار مختلف یونانی را به زبان عربی ترجمه كردند.
نهضت امام صادق علیه السلام كه تازه شروع شده بود تحت تاثير اين حركات قرار گرفت ولی رشد کرد و آنچه امام عرضه ميكرد فوق کارهای علمی آنان بود؛ یعنی نه ابو حنيفه توانست در مقابل امام بايستد و نه تفكرهاي مادي در مقابل امام صادق علیه السلام عرضه وجودی داشتند.
در نهایت، منصور متوجه شد كه كار از دست او خارج شده است و لذا در اواخر عمر شريف امام صادق علیه السلام ایشان را محاصره کردند تا آنجا که گاهی برخی از مردم براي شنيدن یک مسئله يا روايت در لباس یک دست فروش به درب منزل امام میرفتند.
ناتمامی تلاش منصور برای نابودی نهضت امام صادق (ع)
منصور به همين مقدار اكتفا نكرد و بعد از شهادت امام صادق علیه السلام ، تلاش كرد که هیچ فردی به جاي امام صادق علیه السلام رشد نكند ولذا، دستور داده بود که هر كسي وصي امام شد او را بكشند؛ تا اینکه نامه وصيت را به خود او دادند و ديد که اول اسم خود منصور نوشته شده است. حضرت در آن نامه شش نفر را تعيين كرده بودند، و اصحابی مانند ابوحمزه ثمالي، فهمیدند که در آن میان، وصی واقعی یعنی امام بعدي چه کسی میباشد.
ظلم بی انتهای هارون به امام کاظم (ع)
بنابراین، منصور در حالي از دنیا رفت که به هدفش نرسيده بود و زمانی که هارون الرشيد حاکم شد، متوجه بود که پدرش از طريق فرهنگي و مرجع سازي نتوانست در برابر امام عليه السلام كاري از پيش ببرد و موفق نبوده است از طريق نظامي و امنيتي پيشرفت. به همين خاطر هرچند بنی عباس به عنوان الرضا من ال محمد و به عنوان خون خواهي سيدالشهدا علیه السلام بر سر كار آمده بودند و نيز متوجه شد، هر چند که اکنون سلطان و حاکم مردم هستند، ولی این حکومت ظاهری است و توجه مردم بعد از امام صادق علیه السلام به موسي بن جعفر علیه السلام است و ایشان است که مرجع و ملجأ اساسي مردم است. لذا، در بعضي نقلهای تاریخی آمده است که وی به مدينه كنار قبر رسول الله صلي الله علیه و آله ميآيد و از ایشان پوزش می طلبد که مجبور است فرزندش امام موسی کاظم علیه السلام را از آن شهر منتقل کند و پیوسته ایشان را از زندانی به زندان دیگر میافکند؛ زندانهاي خاص كه افراد خاصي مثل سندي بن شاهك در آنجا زندانیان را شکنجه میداد.
البته، در ابتدا، زندانبانی ایشان تحت اشراف يحيي برمكي كه وزير هارون الرشيد بود ولی چون برمكي ها ايراني بودند و به آل محمد صلي الله علیه و آله عشق ميورزيدند و به امام خيلي خضوع داشت، ایشان را در امنیت بهتری بود تا اینکه ایشان را به دست یهودی خبيثي همچون سندي بن شاهك دادند و این یعنی دولت هارون در میان مسلمانان دچار ضعف و شكست شده که حتی يك مسلمان در كل اركان حکومتی او وجود ندارند كه سختگيري مورد انتظار او را نسبت به امام داشته باشد.
هر كسي که زندانبان موسي بن جعفر علیه السلام میشد، به ایشان علاقه و احترام پیدا میکرد تا اینکه این کار را به سندي بن شاهك سپردند و اين نشان از حركتي ميدهد كه گام به گام و قدم به قدم امام صادق و قبلش امام باقر علیهما السلام آن را به پیش بردند.
پویای فرهنگ شیعه در زمان امام کاظم (ع)
در زمان امام موسي كاظم علیه السلام اين حركت را فقط خود ائمه به پيش نميبردند؛ یعنی ائمه بزرگاني و رواتي را تربيت کردند که آنها معارف را به دامنه اجتماع گسترش دادند تا جایی که حکام عباسی دیدند که در یک مسجد مانند مسجد كوفه ده ها منبر وجود دارد که هر استادي بر روي منبر مي گويد: حدثنی جعفر بن محمد از امام جعفر بن محمد الصادق شنيدم ... و اصلا جز حديث ائمه چیز دیگری در ميان نبود.
البته، اشتباه هارون بر خلاف منصور این بود که خيال ميكرد میتواند اين حركت را با زور سركوب كند و لذا در آن شرايط با موسي بن جعفر برخورد کرد كه امام وصيت كردند که من را با همان غل و زنجيري كه سالها بر گردن و دست من بوده دفن كنيد؛ همانند وصيت مادرشان فاطمه زهرا كه فرمودند که من را شبانه تدفين كنيد تا دیگران خود را شریک تشیع جنازه من نکنند تا مردم بفهمند که آنها چه بر سر فاطمه زهرا علیها السلام آوردند. با وصيت موسي بن جعفر علیه السلام نیز معلوم می شود که چه بر سر ایشان گذشته است.
البته، آنها میخواستند جنایت خود را مخفي كنند و بیان کنند که امام به مرگ طبيعي از دنيا رفته است و اظهار کنند که بنی عباس هم به ائمه خیلی علاقه داشتند و لذا، خودشان نیز در تشییع جنازه شرکت کردند و به قدری مردم در آن محله كه جنازه حضرت را گذاشتند گل ريختند که سالها آنجا را سوق الرياحين نامیدند.
اما زمان موسي بن جعفر علیه السلام آن قدر به حضرت سخت گذشت كه حتي زندگي عادي و متعارفشان، به سختی طی میشد؛ حتی دختران موسي بن جعفر علیه السلام که متعدد بودند با يك چادر كه داشتند به نوبت نماز ميخواندند؛ البته بايد توجه داشت پول بود، اما آنقدر بر امام و منسبين ايشان سخت گرفته بودند كسي جرات نزديك شدن را نداشت. در حالی که عمده پولها در دست وكلاي امام كاظم علیه السلام بود، و لذا بعد از شهادت امام، آن قدر پيش وكلا پول وجود داشت كه از درون آنها واقفيه درست شد و حاضر نشدند به امام بعدی تحويل بدهند.
اما در زمان حیات امام وكلاء حضرت و مردم جرات نميكردند كه با امام و مرتبطين امام تماس بگيرند. شرايط به قدری سخت بود که فرزند امام كاظم سالها نسب خودش را مخفي كرد و هنگام مرگ به عيال و پدر عيالش گفت فقط براي اينكه فرزندم بداند نسبش چیست خود را معرفی کرد.
اينها شرايطي بود كه بر موسي بن جعفر علیه السلام گذشت، ولی اين شرايط فرهنگ شیعه را رشد داد و شیعه در مقابل فشار و نقشه كشي توطئه تسليم نشد؛ شيعه اين آگاهي را داشت كه در هر زماني به تناسب آن زمان حركت كند، و با استفاده مناسب بهره برداري مناسب داشته باشد و لذا، شيعه ماند و اين بزرگواران، تلاش و مجاهداتشان پر ثمر شد که البته اين ثمرات بايد به ظهور نهايی آقا حجت بن الحسن عجل الله فرجه الشريف منتهي شود و ما اميدواريم که در این مسير و حركت بتوانيم به عنوان خدمت گذاري كوچك نقش داشته باشيم.
سلام و صلوات خداوند بر موسي بن جعفر و آباء گرام و فرزندان بزرگوارشان
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته