English | فارسی
دوشنبه 21 مهر 1393
تعداد بازدید: 1047
تعداد نظرات: 0

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي به مناسبت عيد غدير بعد از درس خارج فقه

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي به مناسبت عيد غدير بعد از درس خارج فقه

عید غدیر عید الله الاکبر است

   ما در منابع حدیثی، روايات زيادي داريم كه عيد غدير، عيد الله الاكبر است.[1] علامه نیز كه این تعبیر را نسبت به روز غدير بیان کرده است، یک عالم فقيه، اصولي، رجالي، فيلسوف و كلامي است و توجه دارد كه ما در تاريخ، روزي به نام روز ظهور منجي داريم، ولی با این وجود، اين اعتبارات را براي غدير ذكر مي‌كند و اين نکته خیلی مهمی است که باید در اینجا کاملا تبیین شود.

عید غدیر استمرار هدایت الهی است

 يعني حتي ظهور منجي هم تحت الشعاع آن قرار می‌گیرد؛ چرا که خداوند، انبيای خود را فرستاده و كتب آسمانی را نازل کرده تا بشر، سير تكاملي خود را طي كند. و لذا، كامل‌ترين دين به دست اشرف انبيا عرضه شده است. حال، دين اسلام نیز براي بقاي خودش و براي جاودانگي خودش نياز به حركتي دارد كه پيغمبر اکرم صلي الله علیه و آله بايد آن را به مردم برساند و آن مسئله امامت و استمرار هدایت الهی در طول تاریخ بشریت در آینده است؛ یعنی گویا پيغمبر صلي الله علیه و آله مي‌خواهد بفرمايد که بعد از رفتن ایشان، اين پایه و اساسی که گذاشته شده، اساس مادي رياستي و دنيايي نیست؛ بلكه اساس الهي و اساس امامت است؛ آن امامتي كه نسب دارد و به بيان قرآن، از باب إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً[2] می‌باشد. این خطاب، خطاب به ابراهيم است و اين امامت، پيوندي بين مردم و خدا است و ادامه رياست و ولايت الهي است و این  همان نکته ای بود که پيغمبر اکرم صلي الله علیه و آله در روز غدیر مي‌خواهد آن اعلام بكند،‌ و آنقدر اين اعلام مهم است كه به نقل خود قرآن، خطاب به پيغمبر، آمده است: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ[3] یعنی اي فرستاده، و اي رسول که شأن تو رسالت است و عظمت تو نیز از اين رسالت است: بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ [4].

اهتمام خداوند به نصب امیرالمومنین

   سوال این است که مگر پيغمبر در رساندن پیام الهی تعلل مي‌كند؟ خیر؛ پس يا بايد قضايایي در بين مردم باشد كه پيغمبر آن را ملاحظه مي‌كند و يا بايد اهميت مطلب به گونه‌ای باشد كه خداوند تاكيد مي‌كند که آن را بیان کند؛ به ویژه با تعبير بعد که می فرماید: وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه[5]

  مگر پيغمبر فردی است كه تخلف كند، و سخن خداوند را نرساند؟ خیر؛ پس از نظر تحليل قضیه، يا يك امري در بين مسلمانان وجود دارد كه پيغمبر صلي الله علیه و آله از آن ملاحظه دارد و آن را به تاخير انداخته و خدا هم اصرار دارد که ایشان آن را بیان کند که این نسبت با شأن پیامبر اکرم صلي الله علیه و آله سنخیت ندارد؛ یا اینجا تاكيد بر رساندن آن پیام است که اگر اين را مطلب بیان نشود، رسالت ناكام و ناتمام است؛ یعنی اصلا رسالت را نرسانده‌ است.

   بنابراین، مستفاد از این آیه شریفه، اهتمام خداوند به مفاد آن پیام است که اين مطلبي كه پيغمبر صلي الله علیه و آلهمي‌خواهد آن را بیان کند، آنقدر اهميت دارد كه مساوي با رسالت ایشان است و اگر اين مطلب بیان نشود، رسالت پيغمبر هیچ است و مكتب وحياني لطمه و صدمه خواهد دید.

  اين، همان امری است که در روز غدير اتفاق مي‌افتد؛ چرا که در این روز، چيزي به مسلمانان عرضه مي‌شود كه به نقل قرآن، معادل رسالت است و اگر قرآن آن را نمي‌فرمود ما جرات نمي‌كرديم چنين حرفي را بزنيم.

   مفسران عامه و خاصه، خيلي در تفسیر این آیه زحمت کشیده‌اند. آیا محتمل است که اين آیه مربوط به بیان احكام تتمه حج باشد؛ یعنی اگر چهار تا حكم باقي مانده از حج را نگويي، رسالتت را كلاً انجام نداده‌اي؟  اين تفسیر صحیح نیست؛ چرا که مطلب مهم‌تری از اين احکام فرعیه وجود دارد؛  مطلب، درباره نصب اميرالمومنين علیه السلام است و این همان مطلبی است كه اساس و بقای اسلام با آن تضمين شده است؛ یعنی ای مسلمانان، اگر شما دين جاودان مي‌خواهید که تا ابد باشد، ختم نبوت باشد و اخرين كتاب هم باشد، بايد چيزي داشته باشید كه قابليت آن را براي اداره مردم تا آخر داشته باشد  و اين اداره، شامل رهبري و ولايت هم مي‌شود، و به اين صورت، اميرالمومنين علیه السلام نصب مي‌شود. البته در گذشته هم پیامبر به این نکته اشاره کرده بودند ولی در اينجا اهمیت به قدری است که پيغمبر بعد از حج مي‌گويد آنهايي كه رفتند برگردند و صبر كنند تا بقيه مردم هم برسند که من مطلب خودم را بیان کنم.

اعتراف خلیفه دوم به واقعه غدیر

اين نقل را دقت فرماييد:

احمد بن ابي طاهر صاحب كتاب تاريخ بغداد است. ايشان به صورت مسند از ابن عباس نقل مي‌كند كه جناب ابن ابي الحديد نیز آن را نقل می‌کند و عین قضیه در اینجا ذکر می‌شود:

و روى ابن عباس رضي الله عنه قال‏ دخلت‏ على‏ عمر في أول خلافته و قد ألقي له صاع من تمر على خصفة  فدعاني إلى الأكل فأكلت تمرة واحدة و أقبل يأكل حتى أتى عليه ثم شرب من جر  كان عنده و استلقى على مرفقه له و طفق يحمد الله يكرر ذلك ثم قال من أين جئت يا عبد الله قلت من المسجد قال كيف خلفت ابن عمك فظننته يعنى عبد الله بن جعفر قلت خلفته يلعب مع أترابه قال لم أعن ذلك إنما عنيت عظيمكم أهل البيت قلت خلفته يمتح بالغرب‏ على نخيلات من فلان و هو يقرأ القرآن قال يا عبد الله عليك دماء البدن إن كتمتنيها هل بقي في نفسه‏ شي‏ء من أمر الخلافة قلت نعم قال أ يزعم أن رسول الله ص نص عليه قلت نعم و أزيدك سألت أبي عما يدعيه فقال صدق فقال عمر لقد كان من رسول الله ص في أمره ذرو  من قول لا يثبت حجة و لا يقطع عذرا و لقد كان يربع في أمره وقتا ما و لقد أراد في مرضه أن يصرح باسمه فمنعت من ذلك إشفاقا و حيطة على الإسلام لا و رب هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو وليها لانتقضت عليه العرب من أقطارها فعلم رسول الله ص أني علمت ما في نفسه فأمسك و أبى الله إلا إمضاء ما حتم.[6]

   ابن عباس می گوید در اوایل خلافت عمر بر او وارد شدم که دیدم خرمايي جلوش بود و به من هم تعارف كرد و خودش هم آنها را خورد، آبي نوشيد و سپس تکیه کرد و بعد به من گفت: از كجا مي‌آيي؟ گفتم از مسجد، گفت: چرا پسر عمویت را رها کردی؟ من خيال كردم پسر عمویم عبد الله بن جعفر را مي‌گويد. گفتم او را با ثروتش تنها گذاشتم که مشغول كار خودش باشد. گفت: من بزرگتان، علي بن ابي طالب را مي‌گويم. گفتم که او را ديدم كه آب براي آبياري نخلستان‌ها مي‌كشيد در حالي كه قرآن هم مي‌خواند.  عمر او را قسم داد و گفت آیا اين پسر عمويت، هنوز به خلافت فکر می‌کند؟ گفتم  بله، بعد اضافه کرد که من از پدرم سوال كردم كه آیا علي بن ابي طالب نصبِ از پيغمبر داشت؟ پدر من تصديق كرد و گفت که وی درست مي‌گويد. اين نکته مهم است كه عامه هم آن را نقل كردند.

عمر می‌گوید: پيغمبر صلي الله علیه و آله در غدير،  گرد و خاكي كرد كه مردم همه جمع بشوند اما در اين كار حجتي نداشت. در زمان كسالتش هم مي‌خواست همين كار را بكند و بر اسم علي بن ابي طالب علیه السلام تصريح كند، ولی من روي آن مسئوليتي كه بر اسلام حس ميكردم كه اسلام بماند جلوي پيغمبر را گرفتم؛ چرا که قريش قبول نمي‌كرد و عرب عليه اين كار شورش مي‌كرد. پيغمبر فهميد که من مي‌دانم كه در دلش چه مي‌گذرد كه مي‌خواهد علي را نصب كند ولی خدا قضاي خودش را جاري كرد و پيغمبر مي‌خواست که بر خلاف قضاي الهي و اراده الهي، علي بن ابي طالب علیه السلام را نصب كند، اما ما فهميديم كه پيغمبر صلي الله علیه و آله اشتباه مي‌كند و اين كار نشدني است و لذا از آن جلوگيري كرديم و قضاي الهي هم چنین جاري شد.

 این عبارت عمر است که از غدير به گرد و خاك رسول الله صلي الله علیه و آله تعبیر مي‌كند؛ و لذا، بر خلاف او، غدير آنقدر عظمت دارد كه پوشاندنش اصلا امكان ندارد. اين يكي از نقل‌هايي است که از خليفه دوم ذکر شده است و ده‌ها مورد شبيه اين مطلب ذكر شده كه در سفر و حضر وصایت آن حضرت بیان شده است؛ ولی عمر معتقد است که در اينجا بين ارادة الله و ارادة النبي تفكيك شده است كه اين در جاي خودش شرك و كفر است و بايد در جاي خودش بحث شود؛ اما اين عظمت آنقدر زياد است كه قابل پوشاندن نيست.

بیداری اسلامی از راه اهل بیت امکان پذیر است

  امروز مسلمانان گرفتار هستند، بيداري اسلامي و حركت به سمت جلو در دنياي اسلام، جز از راه علي بن ابي طالبعلیه السلام امكان ندارد؛ آن كساني كه خودشان علت براي شر هستند، نمي‌توانند علت براي حُسن آن باشند؛ اسلامي كه مي‌خواهيم آن را ترويج كنيم بايد اسلامي باشد که از معالم وحي، آن هم از دست علي بن ابي طالب علیه السلام و عترت طاهره گرفته شده باشد و به قول خود پيغمبر اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي، نه اینکه اسلام را از آن عرب بياباني و آن كساني كه بعدا خليفه شدند، بخواهيم بگريم، که تازه مسائل بدوي را هم نیاموخته بودند و اشتباه جواب مي‌دادند.

    بيداري اسلامي جز با نام علي بن ابي طالب علیه السلام درست نيست، و الا راه انحرافی كه بوده به داعش ختم می‌شود. اسلام اصيل همين اسلام علي بن ابي طالب علیه السلام و عترت طاهره است. البته، همه چيز به كار گرفته شد كه نام علي علیه السلام از صفحه روزگار بيافتد. فرد خبیثی پيش حجاج آمده و گريه مي‌كرد. گفت تو نماينده خليفه رسول الله هستي؟ بيا محبتي به من كن و منتي برمن بگذار؟ گفت: چه کنم؟ گفت: پدر و مادر من در حق من خيانت كردند و نام من را علي گذاشتند. تو به عنوان نايب رسول الله بيا اين ننگ را از من پاك كن؟

امیر المومنین، حقیقت همیشه تاریخ است

   علي بن ابي طالب علیه السلام حقیقتی است که علی رغم همه این تبليغات، و با آن همه خرج‌ها که از معاويه و ديگران صورت دادند، کم رنگ نشد؛ چرا که علي بن ابي طالب علیه السلام مصونيت خدايي دارد. ما نگه دار او نيستيم، او تا به حال، نگه دار ما بوده است.

   به قول خليل بن احمد اديب گفت فضايل علي بن ابي طالب را دشمنانش ترسيدند که بگويند و دوستان هم كتمان كردند، اما آن فضايل او شرق و غرب عالم را گرفته است. علی علیه السلام فردی بود که وقتي خداوند پيغمبر صلي الله علیه و آله را به معراج برد، و با پيغمبرش تكلم كرد، پيغمبر صداي علي بن ابي طالب علیه السلام را شنيد، عرضه داشت صدايي كه من مي‌شنوم، صداي علي بن ابي طالب علیه السلام است؛ خطاب آمد صدايي را براي ارتباط با تو خلق كرديم صدای محبوب‌ترين فرد پيش من و تو بود.

   عيد سعيد غدير را به همه مسلمانان حتی آنان که این حقیقت را نفهمیده‌اند به همه تبريك مي‌گوييم. بيداري و روشنايي از اينجا است، جاي ديگري خبري از روشنايي نيست.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته



[1]. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 2، ص 282؛ تهذیب الاحکام، ج 3، ص 143.

[2]. سوره بقرة، آية 124

[3]. سوره مائده، آیه 67.

[4]. همان.

[5]. همان.

[6]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ؛ ج‏12 ؛ ص20

 

تصاویر
  • بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي به مناسبت عيد غدير بعد از درس خارج فقه
ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی می باشد. (1403)
دی ان ان