بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه تولد دردانه خلقت، وجود اقدس سیدالشهداء (صلوات الله و سلامه علیه) قرار داریم.
سید الشهدا (علیهالسلام)؛ رحمت واسعه الهی
در زیارتنامه ایشان میخوانیم «یا رحمۀ الله الواسعۀ» و «یا باب نجاۀ الامۀ». خدای تعالی وجود مقدس سیدالشهدا را رحمت قرار داده است. آن هم یک رحمت واسعه که کوچکترین توجهی به جانب سیدالشهدا این رحمت را شامل حال انسان میکند. این رحمت تا آنجاست که نسبت به هیچ شخصی وارد نشده است که «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه».[1] یعنی اگر کسی برای امام حسین (علیهالسلام) گریه کند تا بگریاند یا اظهار گریه کند بهشت بر او واجب میشود. این مضمون فقط نسبت به وجود مقدس سیدالشهدا وارد شده است.
سید الشهدا (علیهالسلام)؛ باب نجات امّت
سید الشهدا «باب نجاۀ الامۀ» است. «باب» یعنی «در» است. یعنی راه نجات فقط از طریق امام حسین است. یعنی راه نجات توسل به سیدالشهدا و زیارت سیدالشهدا و روضه خواندن برای سیدالشهدا و گریستن برای سیدالشهدا است. همه اینها راه نجات است. اینها مقام واقعی است.
باب نجات و رحمت واسعه الهی علاوه بر آخرت در این دنیا هم است
اما یک نظر دیگر در این جهت وجود دارد. «یا رحمۀ الله الواسعۀ» و «یا باب نجاۀ الامۀ» این فقط به آخرت منوط نیست، بلکه باب نجات امت که تو هستی حتی در این دنیا هم این بابیت برای نجات را داری. حتی در این دنیا هم باب رحمت هستی که مردم گشایش رحمت الهی را از ناحیه و از در خانه تو ببینند.
اما چگونه سید الشهدا در این دنیا باب نجات و رحمت واسعه الهی است؟ به این مسأله کمتر توجه میشود. جهات معنوی تمام و کمال نسبت به سیدالشهدا درست است و هر چه هم بگوییم، کم گفتهایم. کفش جفت کردن در مجلس و خانهای که به او منتسب است، قیمت و ارزش دارد. این حقیقت وجود دارد و دست ما هم نیست. یا مثلا شفا در تربت سیدالشهدا است؛ این شفا را در تربت پیامبر گرامی اسلام و یا در تربت امیرالمؤمنین قرار ندادند. اینها خصائصی است که سیدالشهدا دارد.
چرا امام حسین (علیهالسلام) باب نجات امت است؟!
اما من این نکته را میخواهم عرض کنم؛ چرا حسین باب نجات امت است؟! برای اینکه این مردمی که گرفتار ظلم و ستم افراد ستمگر و افراد زورگو شدند، سیدالشهدا راه مبارزه را به اینها یاد داد. او به این مردم آموخت که مظلوم واقع نشوید. ننشینید و فقط ظالم را تماشا کنید و سکوت کنید. در مقابل کلامی که او میگوید خفه نشوید؛ در مقابل حرکتی که او میکند بیتفاوت ننشینید؛ راه و چاره کار را یاد میدهد. و این برای زندگی این عالَم است؛ لذا امام حسین از این حیثیت باب نجات است.
در آن زمان اصحاب پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) هنوز زنده بودند. خیلی از کسانی که با امام حسین هم مرتبط بودند، حضور داشتند اما مگر چند نفر از آنها فریاد بر آوردند؟! مگر چند نفر این سکوت کذایی را در مقابل حرکات یزید شکستند؟! نه تنها سکوت در برابر حرکات یزید، بلکه قبل از او در مقابل حرکات معاویه. در مسافرت معاویه به مدینه در مجالس عمومی و جلوی جمعیت برخوردهایی با سیدالشهدا داشت. و برای روشن شدن موضوع جا دارد به سخنان سیدالشهدا توجه کنید. شعار امام حسین در روز عاشورا این بود: « ألا ترون أنّ الحقّ لا يعمل به، و أنّ الباطل لا ينتهى عنه، ليرغب المؤمن في لقاء اللَّه محقّا» آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود؟! آیا نمیبینید کسی از باطل رویگردان نیست؟! این جمله حضرت خیلی مهم است که «لیرغب المومن». واجب است این مومن در صحنه بیاید. از دو حالت خارج نیست؛ یا پیشروی میکند و ظالم و ستمکش را زمین میزند که به هدف خود رسیده است و زندگی این دنیا را آباد کرده است؛ یا اینکه در مصاف با ظالم شکست میخورد. در این حالت «لیرغب المومن فی لقاءالله محقا» یعنی پاداشش را نزد خدا دارد. اگر در این راه جانش به خطر افتاد، سعادتمند میشود. «لیرغب المومن» یعنی هر کسی که مومن هست این وظیفه را دارد. این راهی است که سیدالشهدا باز کرد.
اگر راه سیدالشهدا نبود دین خدا هم نبود
اگر این راه نبود در مقابل آن ستمگریها هیچ چیزی از دین خدا باقی نمیماند. آنگونه که با دین خدا بازی میکردند، نه نمازی باقی میماند و نه روزهای. معاویه نتوانست به هدفش برسد، اما یزید راه پدر را ادامه داد و نزدیک بود به آن هدف برسد. به عنوان خلیفه و جانشین پیغمبر علنی شرب خمر میکند در حالی که همه نشستهاند و تماشا میکنند و به او «یا امیرالمومنین» هم میگویند. پشت سر او در مسجد نماز میخوانند و به او اقتدا میکنند. بین آنها، اصحاب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) هم هستند. اما امام حسین میگوید: راه این نیست. باب نجات امت این است.
امر به معروف و نهی از منکر، راه نجات امت
این امت اگر میخواهد نجات داشته باشد و در مقابل ظالم زمین نخورد باید بیدار باشد. این بیداری با امر به معروف و نهی از منکر حاصل میشود. امام حسین میفرمایند: «إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر». این امر به معروف و نهی از منکر حیات است. آیا مردم امر به معروف و نهی از منکر را بلد نبودند؟! آیا در قرآن نخوانده بودند؟ از نظر فقهی کسی حق ندارد نسبت به کار دیگری دخالت کند. ما حق تجسس نسبت به احوال دیگران را نداریم. نمیتوانیم او را دنبال کنیم ببینیم چه کار میکند. اما قرآن در این آیه شریفه امر به معروف و نهی از منکر میفرماید: « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»[2]. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» یعنی نسبت به امر معروف و نهی از منکر یک ولایتی هر برادری نسبت به برادر مومنش دارد که باید ورود کند و امر به معروف و نهی از منکر کند. سید الشهدا این امر به معروف و نهی از منکر را زنده کرد و به آن حیات بخشید. این آیه شریفه در قرآن هست و مردم آن زمان هم قرآن میخواندند. آیه را میدیدند و تلاوت میکردند. همان هایی که مثل عبدالله بن عمر میگفتند: «ما بالأخره باید آخر عمری مشغول عبادت باشیم؛ گوشه مسجد معتکف مسجد باشیم؛ باید کاری برای آخرتمان بکنیم». مینشستند در مسجد قرآن میخواندند و این آیه را قرائت میکردند: « وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون»[3]. اینها را می خواندند، اما معنایش را متوجه نمیشدند. اینها مثل مریضی بودند که تنها نسخه دکتر را روزی صد بار، آن هم با قصد قربت و با حضور قلب بخواند. آیا فقط خواندن نسخه فایده دارد؟! اما سیدالشهدا این نسخه را عملی کرده و در عمل نشان داده و راه را به همگان یاد داده است. راه ماندگاری و زنده ماندن و بیداری را یاد داده است. و لذا «من بکی او ابکی او تباکی» هم برای همین جا است.
مؤمن بدون امام حسین (علیهالسلام) نمیتواند به مقصد برسد
یاد حسین در هیچ مجلسی در هیچ محفلی در هیچ حالی نباید فراموش بشود، تا آن حس بیداری در بین مردم بماند. برای همین جهت این همه مردم را نسبت به یاد سیدالشهدا تهییج و تشویق می کنندو لذا باید دقت کرد چرا این همه سفارش و توصیه به زیارت امام حسین (علیهالسلام) در زمانهای مختلف شده و چرا این همه سفارش و توصیه برای برپایی مجلس عزاداری و روضه خواندن و گریستن بر سیدالشهدا شده؟! بله جهات اخروی همه هست اما در همین دنیا چه اثری دارد؟! برای آنکه میخواهند حضور سیدالشهدا را در همه جا به رخ بکشند و حضورش را اثبات کنند. مومن نمیتواند بدون امام حسین راه خودش را پیدا کند. مومن نمیتواند بدون آنکه اسوهای مانند امام حسین داشته باشد، حرکت را ادامه بدهد. این مهم است. «یا رحمۀ الله الواسعۀ» حسین رحمت خداست. فقط رحمت خدا برای آخرت نیست؛ بلکه رحمت خدا برای این دنیا هم هست و امام حسین این خصوصیت را دارد. «یا رحمۀ الله الواسعۀ» و «یا باب نجاۀ الامۀ». این را دقت کنید، سید الشهدا باب نجات است؛ هم نجات از آتش جهنم و هم نجات از آن آتشی که در جهنمهای دنیایی با سکوتمان، با بیتفاوتیمان، با عدم امر به معروف و نهی از منکر به آن گرفتار میشویم. آتش گاهی از اوقات به گونهای است که آخرت را هم میسوزاند و نابود میکند. لذا امام حسین باب نجات امت این است.
امام حسین (علیهالسلام)؛ چراغ هدایت
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینۀ النجاۀ». مصباح یعنی حسین چراغ است؛ حسین مصباح الهدی است. هدایت چراغی است که امام حسین بعد از فراموشی امت از دین خدا و سفارشات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روشن کرد. چراغی که بعد از انحرافات، بعد از آن که امر دین و امت و زمام امور مسلمین دست معاویهای افتاده بود که کوچکترین اعتقادی ندارند، روشن کرد. نه تنها زمان معاویه این انحرافات بود بلکه پیش از او هم بود. مگر خود پدر این معاویه، ابوسفیان، در مجلس خلیفه سوم عثمان نگفت: «این توپ خلافت الان که به دستتان رسید، دیگر آن را رها نکنید؛ آن را به یکدیگر پاس بدهید». ابوذر که آنجا حضور داشت، اعتراض کرد اما صدای ابوذرها را خاموش کردند. معاویه یکی یکی صداها را خفه کرد. وقتی یزید بر امور مسلط شد، دیگر هیچ صدایی بلند نشد. اما این صدای رسای حسین بن علی بود که بلند شد و یاد داد که بعد از او هم قیامها کار را به جایی رساند که بنی امیه رو به زوال گذاشت و متزلزل شد و در نهایت از هم فرو پاشید. بنیامیهای که یک روز پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ناراحت بودند و گریه میکردند؛ در خواب دیده بودند یا در بیداری که از این منبر بوزینه هایی بالا میروند؛ جبرئیل گفت: اینها بنیامیه هستند که بعد از شما این منبر را محل تاخت و تاز خودشان قرار میدهند؛ روی همین منبر مینشینند و علی را سبّ میکنند؛ روی همین منبر مینشینند و اسلام را میکوبند. حسین راه هدایت را یاد داد و لذا «ان الحسین مصباح الهدی و سفینۀ النجاۀ».
بدون امام حسین (علیهالسلام) هلاک میشویم
ولادتش، ولادت بسیار مبارکی برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود؛ اما از همان لحظه اوّل این مولود را به دست هر کسی دادند، گریه کرد؛ به دست پیامبر، به دست امیرالمومنین، حتی به عرش بردند؛ هر کسی او را دید و این نوزاد را در آغوش گرفت، گریه کرد. رسول اکرم زیر گلوی حسینش را در همین ابتدای تولد بوسید. رسول اکرم لبها را بوسید برای این که به ما بگوید حسین را فراموش نکنید. در همه جا؛ در دنیا و آخرتتان؛ برای همیشه؛ در تمام زندگیتان حسین الگویتان باشد. اگر حسین را از دست بدهید، از بین میروید. این را بفهمید. اگر این سرمایه را رها کنید و قدر ندانید، خودتان را هلاک کردید؛ چه در دنیا و چه در آخرت.
امام حسین مولودی است که انصافا برای همه عالَم مبارک بود؛ فرشتگان به استقبال میآمدند برای این که بال شکسته را به قنداق حسین بکشند و به شأن خودشان برگردند. این یکی از خصوصیات سیدالشهدا است. این برکت، فراتر از انسان وجود دارد.
امیدوارم خدای تعالی به برکت این مولود شریف و به حق این مولود مبارک فرج و گشایشی کامل و شامل و عاجل برای عامه شیعه و برای همه علاقهمندان و عاشقان و ارادتمندان سیدالشهدا مقرر و مقدّر بفرماید. انشاءلله.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
[1] . بحارالانوار، ج 44، ص 288، ح 27، با اندك تفاوتي.
[3] . سوره آل عمران آیه 104.